اسلایدشوافغانستانتحلیل

حکمتیار برای ریاست شورای صلح گزینه مناسبی نیست

قراین و شواهد متعددی حکایت‌گر آنست که عوامل فشار بر حکومت موجود به سمت گزینش آقای حکمتیار به عنوان رییس شورای صلح، نزدیک می‌شود. این در حالی است که مواد موافقت‌نامه صلح حزب اسلامی با دولت، تاکیدهای کلیشه‌ای حکمتیار بر اهمیت صلح و اعلام همکاری وی در پروسه تحقق آن، در سخنرانی‌های لغمان، ارگ و استدیوم غازی، نشان می‌دهد که این نقطه در یک پروژه سیاسی-نظامی، توسط عوامل تاثیرگذار سیاسی در کشور، بعنوان یک هدف، تعیین شده است و اقدامات و تدابیر سیاسی-امنیتی هماهنگ در رابطه با ورود حکمتیار و مشارکت قوی حزب اسلامی در ساختار قدرت برای دستیابی به این هدف تنظیم شده است.

در عین حال، نفس آشتی ملی و انعطاف‌پذیری، پدیده‌ی مثبت است و از جانب هر گروه و دسته سیاسی-نظامی و به هر شکلی که باشد، مفید بوده و افغانستان را یک گام دیگر به افق صلح، امنیت و ثبات نزدیک می‌سازد، ولی اولاً، پروژه‌ای‌شدن سیاست و شکل‌گیری قدرت سیاسی، اوضاع را پیچیده‌تر و بحران را وسیع‌تر کرده و اعتماد ملی را از بین می‌برد که تا چندین دهه عواقب آن قابل کنترل و مدیریت نخواهد بود، و ثانیاً چنین مهره‌ای، اگر در موقعیت‌های مختلف سیاسی-امنیتی، براساس یک منطق قابل قبول سیاسی نباشد، ساختارهای سیاسی، به صورت صحیح، منطقی و موثر شکل نمی‌گیرد.

از سوی دیگر، آقای حکمتیار پس از بازگشت‌اش به افغانستان، طالبان را به امر صلح دعوت کرد و از آنان خواست که دست از خشونت بردارند. اما دیری نگذشت که این گروه، در برابر اظهارات و موضع‌گیری‌های رهبر حزب اسلامی انتقاد کرد و سخنگوی این گروه به حکمتیار هشدار داد که« پروپاگند نگوید.»

گذشته از این، حزب جمعیت اسلامی، یکی از احزاب پرقدرت و تعیین‌کننده در قضایای سیاسی کشور نیز مخالفت‌ دیدگاهش را با رویکردهای منفی حکمتیار اعلام کرد و با نشر یک بیانیه از وی خواست که از بکارگیری « ادبیات کنایه‌آمیز و خشن» که با روحیه صلح‌طلبی ملت افغانستان منافات دارد، پرهیز کند.

با این حال، ریاست شورای صلح، نقشی است که اولاً مستلزم بی‌طرفی کامل نسبت به جریانات دخیل در بحران و منازعه افغانستان بویژه در دو دهه‌ی اخیر مربوط می‌شود و ثانیاً ایجاب می‌کند که نامزدان این نقش و جریانات وابسته به او، سابقه درگیری با جریان‌های دخیل در منازعه را نداشته باشد، زیرا موجودیت این سابقه مقبولیت موثر و نتیجه‌بخش او را زیر سوال برده و جریان صلح ملی را با چالش‌های بزرگ مواجه می‌سازد. باید مناسب‌‌ترین گزینه را روی صحنه سیاست آورد که از مدل پیر سید احمد گیلانی باشد، که در محیط اجتماعی و سیاسی کشور، به عنوان یک طرف درگیر در جنگ‌های داخلی شناخته نمی‌شود و سابقه خونریزی با طالبان و دیگر شورشیان را نیز نداشته است. حزب اسلامی و آقای حکمتیار، با وجود افراطگرایی‌ها، درگیری‌های ممتد با همه، چه در دوره جهاد و بعد از آن و اتهام جنایت‌های جنگی و جنایت علیه بشریت نه تنها، گزینه مناسبی برای ریاست شورای صلح افغانستان نیست، بلکه ممکن است این پروسه را ضرب در نقاط منفی و چالش‌زای خویش نموده و حاصل آن چیزی جز بربادی صلح و امنیت ملی نخواهد بود.

دکتور عدالتخواه- خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا