در ترکیب لغوی”حکومت موقت” به یک غلط مشهور مواجه هستیم؛
چون حکومت تعریف مشخصِ خود را در فرهنگ علوم سیاسی دارد که با موقتی بودن چندان مانوس نیست.
ترکیب درست برای وضع مورد نظر ما “اداره موقت ” است که بر عکس حکومت، همیشگی نیست.
چه زمانی بحث اداره موقت مطرح میشود؟
زمانی که برای عبور از وضع موجود به وضع مطلوب، نیاز به ساخت چارچوبهای حقوقی و پیش زمینههای سیاسی باشد.
این میتواند در خلای پس از جنگ باشد، در حالت ترس از رفتن حکومت به سمت بیثباتی سیاسی باشد و یا حالتهای مشابه اینها.
در تجربهی دولتسازی، “حکومت یا اداره موقت” یک نیاز مبرم بوده که در افغانستان چهار بار به آزمایش گرفته شده است.
اداره موقت مجاهدین در پاکستان، اداره دوماهه صبغتالله مجددی، چهارماهه برهانالدین ربانی و دونیم ساله حامد کرزی.
با بحرانیشدن روند انتخابات اخیر ریاست جمهوری در افغانستان، عدهی بسیاری برای عبور از بنبست و هراس از بیثباتی سیاسی، طرح حکومت موقت را به عنوان راه حل مطرح کردند که با دخالت وزیر خارجه امریکا حکومت وحدت ملی شکل گرفت که میتوان دو سال اول تا رسیدن به تعدیل قانون و ایجاد پست صدارت اجرایی را به جای ریاست اجراییه، شبه اداره موقت یا انتقالی خواند.
امروز آیا جایی و نیازی برای طرح و ایجاد اداره موقت است یا خیر؟
هرچند در برنامه و رفتار حکومت موجود، نمیتوان حرف محکمی از باز سازی سیاسی، بازسازی اقتصادی، همگرایی ملی و دفاع مستقلانه از سرزمین زد، ولی برای طرح و ایجاد اداره موقت نیز باید به بسیاری از پرسشها پاسخ گفت.
۱ـ آیا دنیایی که روند دولتسازی در افغانستان را حمایت کرده است، ازین طرح حمایت خواهد کرد؟
۲ـ آیا در بحبوحه رقابت سنگین قدرتهای جهانی، پیش کشیدن این طرح باعث تشکیل دو اداره و انشقاق سیاسی در کشور نخواهد شد؟
۳ـ آیا حمایت لازم و کافی از نخبگان سیاسی برای راهاندازی این طرح وجود دارد؟
۴ـ آیا نظام بروکراتیک دولت از این اداره فرمانپذیری خواهد کرد؟ در صورتیکه عملاً قانون، این نظام را بر حکومت موجود و برحال وابسته کرده است؟
اگر به این پرسشها جواب مثبت به دست آورده شود، اداره موقت برای عبور از وضعیت خستهکن موجود یک نیاز مبرم محسوب میشود ؛ در غیر آن میتواند فشاری باشد روی سر حکومت برای گرفتن امتیاز وکوچکترکردن و احتمالاً سقوط تدریجی آن.
اکنون هم که احمدضیا مسعود، بحث ایجاد حکومت موقت را مطرح کرده، باید به نکاتی در اینباره اشاره داشت:
واکنش ریاست اجراییه به طرح تشکیل اداره موقت احمدضیا مسعود، قابل درنگ و درخور توجه بود. نه ازین حیث که واکنش مثبت و معقول بود، بل ازین جهت، که به صورت ساختگی، جدیتر از واکنش طرف اصلی که ارگ ریاست جمهوریست، صورت گرفت.
چنین واکنشهایی سوالهای بسیاری را به ذهن نزدیک میکند. در شرایطی که شخص رییس اجراییه حکومت، فردای روز برکناری احمدضیا مسعود به خانهی او میرود و از نقش خویش اظهار بیاطلاعی میکند!
به هر صورت، در اشتباه، کمکاری، بیتوجهی به خواست حامیان و ناتوانی در برابر حریف، احمدضیا مسعود و داکتر عبدالله سرِ همدیگر را خاریدهاند، اما ریاست اجراییه به نسبت جایگاه و امکانات خویش، در مقایسه با آقای مسعود، بیشتر به ناتوانی، بدعهدی و کمکاری، شُهره و متهم است.
امروز که احمدضیا مسعود داعیهی جدید سر داده و در تلاش برای ایجاد اداره موقت راه افتاده است، فکر میکنم «اگر محکم روی تعهد خویش بایستد، ریاست اجراییه و حتی ریاست جمهوری جلو اش را گرفته نمیتواند»، برعکسِ آنچه که سخنگوی ریاست اجراییه مدعیاند؛ زیرا تفوقطلبی، خودکامگی، پارتیبازی و حذف دیگران، عرصه را برای حیات سیاسی آبرومندانه به خُرد و بزرگ این سرزمین تنگ کرده است.
راهی و چارهء باید تا فارغ از خفقان تمامیت خواهی انسان های این سرزمین نفس تازه کنند.!
برنا صالحی- خبرگزاری دید