هویت گروه تروریستی داعش بیشتر به عنوان هویتی سیاسی که رویکردی خشونتزا در پی رسیدن به اهداف شان دارد، مشهور است، اما برای شناخت دقیق آن باید به مبانی فکری و نظری داعش نظر بیفکنیم.
داعش علیرغم نگاههای مشهور، گروهی سیاسی نیست، بلکه نمایندهی مکتبی فکریِ است که رویکردی بنیادگرایانهی خشونتزا به دین دارد. بنابراین، برای شناخت دقیق آن، باید به پیش فرضهای فکری که با این مکتب، گره خورده است، نظر بیاندازیم:
۱ـ داعش که از لحاظ فکری نمایندهی مکتب سلفی و وهابیت است، اولین پیشفرضی که برای قرائت از دین دارد، عدم انعطافپذیری در فهم از دین و توجهنگرفتن زمان و مکان برای اجرای احکام فقهی شان است که رویکردی خشونتزا را در پی دارد.
ازآنجا که داعش مکتبی سلفی و وهابی است، آرزو و هدف اصلی این گروه، تاسیس حکومت اسلامی است که قانون و دستورالعمل حکومت، شریعتی است که با خشونت، عجین شدهاست.
ناگفته نماند، گروه القاعده نیز پیرو مکتب سلفی و وهابی است، اما فرقی که با داعش دارد، بیشتر در حوزهی عمل و اهداف است.
القاعده در صدد احیای امارت اسلامی آنهم در کشورهای محدود است، اما داعش در صدد احیای خلافت اسلامی در سرتاسر جهان است. گرچه از لحاظ پیشفرضها برای قرائت از دین، باهم مشترک هستند، اما در حوزهی عمل، داعش خشونت بیشتری دارد تا القاعده و طالبان.
۲ـ دومین پیشفرضی که داعش در فهم از دین برای شان مطرح است و توجه زیادی نیز بدان دارد، مشرک و کافردانستن مخالفین شان است. به طور مثال قرائت خشکی که از توحید دارند، تاحدی جزماندیشانه است که دیگر مذاهب و فرقههایی که آن قرائت خشک را قبول ندارند، کافر و مشرک میداند.
حملاتی که سال گذشته در شهر کابل به عزاداران شیعه در«زیارتگاه سخی» و «مسجد باقرالعلوم» اتفاق افتاد و داعش مسئولیت آن را به عهده گرفت، از این پیشفرض از فهم دین نشأت میگیرد که مذاهب و فرقههای دیگر را به دلیل اختلاف نظر، مشرک و کافر میدانند و باید با اسلحهی جهاد به کشتار آنها رفت.
بنابراین، میشود یکی از اهداف مهم گروه داعش را مخالفتی خشونتزا با فرقهها و مذاهب دیگر دانست.
۳ـ سومین پیشفرضی که گروه داعش از قرائت رسمی از دین دارد، این است که بعد ازخدا و پیامبر اسلام، رهبر و خلیفهای را که انتخاب میکنند، هر آنچه که دستور بدهد، دستور خدا و رسول است و هرآنچه که خلیفه از دین برداشت میکند، همان برداشتی است که مورد تایید و امضای خدا و رسول است.
به طور مثال، از صدر تاریخ اسلام تا به امروز، در هیچکدام از کتب مذاهب و فرقههای اسلامی، نامی از جهاد النکاح نبرده شدهاست، اما گروه داعش به دستور خلیفه شان که لقب امیرالمومنین از طرف مریدانش به او داده شده، در مقام فتوای جدیدی قرار گرفت که در کتب اسلامی دیده نمیشود و برای اعضای گروهش دستور به جهاد النکاح داد.
۴ـ چهارمین پیشفرضی که بیشتر جنبهی روانشناختی دارد، این است که گروه داعش برای اینکه اقتداری را که در دورهی عثمانی نصیب مسلمانان شده بود و بعد از مدتی سقوط کرد، باز گرداند.
اما با در نظرگرفتن این که گروههای زیادی از مسلمانان برای احیای دوبارهی امپراطوری عثمانیان تلاش کردند و به آن عزت و سربلندی که در دورهی امپراطوری عثمانیان وجود داشت، نرسیدند و اکثراً شکستهای سنگینی خوردند، گروه داعش فهمی رادیکالانه را پیشه کردند که هم عزت و سربلندی مسلمانان در امپراتوری عثمانیان را بازگردانند و هم از ترس اینکه مانند دیگر گروههایی که شکست خوردهاند و به عاقبت آنها دچار نشوند، خشونتهایی را در نظر میگیرند که موجب رعب و وحشت مخالفین شان شود و ارادهی مقاومت را در وجود دیگران سست کند.
حسن واحدی- خبرگزاری دید