خاورمیانه پساامریکایی و پیام جنگِ اوکراین به منطقه: ایران و فلسطین حذف شدنی نیست!
جنگ در اوکراین نشان داد که چارچوبهای امنیتی اساساً شکننده هستند. از این نظر، صفبندی «نقب» حیاتیتر از آن چیزی است که شرکتکنندگانش تصور میکنند. در ساختن یک ساختار امنیتی منطقهای پساامریکایی، آنها باید هم فلسطینیها و هم ایرانیها را در نظر بگیرند
جنگ در اوکراین نشان داد که چارچوبهای امنیتی اساساً شکننده هستند. پیام این موضوع برای کشورهای خاورمیانه که تلاش میکنند امنیت منطقهای را تقویت کنند، واضح است: حذف فلسطینیها و ایرانیان چاره کار نیست.
خاورمیانه در حال یادگیری زندگی بدون امریکا است. در حالی که ایالات متحده به شکلدهی امنیت منطقهای، به ویژه از طریق سیستمهای تسلیحاتی پیشرفتهاش ادامه خواهد داد، عقبنشینی آن از خاورمیانه تردیدهای جدی را در مورد تمایل این کشور برای انجام تعهداتش به وجود آورده است. اکنون، بازیگران منطقه در حال تجدید نظر در استراتژیهای جئوپلیتیک خود هستند، زیرا دشمنان قدیمی به دنبال آشتی هستند و برخی کشورها حتی به دنبال ایجاد یک سیستم امنیت جمعی میگردند. با این حال، برای ایجاد صلح و ثبات منطقهای، کشورها باید بر موانعی حتی بزرگتر از آنچه که به نظر میرسد فایق آیند.
بیش از یک دهه است که دلزدگی رهبران خاورمیانه از ایالات متحده در حال افزایش است. حاکمان مستبد عرب، ایالات متحده را متهم میکنند که در جریان قیامهای بهار عربی در سال ۲۰۱۱، با نیروهایی که سعی در سرنگونی آنها داشتند همسو شده و به آنها خیانت کرده است. آنها همچنین ایالات متحده را به خاطر مذاکره موثر بر سر توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران در غیاب آنها و همچنین ناتوانی در بحث بحران سوریه سرزنش میکنند.
اخیراً، عربستان سعودی و امارات متحده عربی از عدم واکنش امریکا به حملات حوثیهای یمن به زیرساختهای نفتی خود گله داشتند. این نارضایتی به خوبی توضیح میدهد که چرا هیچ یک از کشورها، حاضر به پاسخگویی به درخواستهای جو بایدن رییس جمهور امریکا برای افزایش تولید نفت و گاز برای مهار افزایش قیمتهای انرژی در بحبوحه جنگ اوکراین نبودهاند. گفته میشود حکام عرب حتی تماسهای او را هم پاسخ نمیدهند.
عربستان سعودی و امارات به مسیر نشست اگست گذشته در بغداد که به منظور کاهش تنشهای منطقهای برگزار میشد، بازگشتهاند. این مسیر به دنبال بهبود روابط با ایران، به امید پایان دادن به جنگ در یمن است. امارات همچنین روابط دیپلماتیک خود با اسد را از سر گرفته است. اسد ماه گذشته از ابوظبی دیدار کرد که این دیدار اولین دیدار رسمی او از یک کشور عربی از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در بیش از یک دهه گذشته است.
ترکیه نیز به همین ترتیب رویکرد آشتی جویانه تری را در قبال اسد اتخاذ کرده است. ترکیه در سال ۲۰۱۱ تمام روابط دیپلماتیک خود را با سوریه قطع کرد و مدتها اصرار داشت تا زمانی که رهبری «تروریست» در راس کار است، صلحی وجود نخواهد داشت. اما اکنون رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه به دنبال توافقی است که تضمین کند شمال سوریه هرگز به یک منطقه خودمختار کردی تبدیل نخواهد شد و میلیونها پناهنده سوری در ترکیه میتوانند به خانه های خود بروند.
این تنها یکی از جنبههای احیای سیاست خارجی ترکیه است که به دلیل انزوای عمیق منطقهای و بحران شدید اقتصادی مخدوش شده است. ترکیه با وجود اینکه متحد سنتی قطر – دشمن بقیه کشورهای خلیج فارس – است، اخیراً روابط دیپلماتیک خود را با امارات از سر گرفته و با بحرین وارد گفتوگو شده است. حتی به نظر می رسد اردوغان قصد دارد به عربستان سعودی نیز سفر کند.
علاوه بر این، ترکیه با حضور اسحاق هرتزوگ رییس جمهور اسراییل در ماه گذشته در انقره، به دنبال آشتی با اسراییل بوده است. این تغییر نشان دهنده بهبود شهرت اسراییل در خاورمیانه به عنوان یک متحد مشروع و همچنین امید ترکیه به سرمایه گذاری در منابع گازی شرق مدیترانه است.
ترکیه همچنین به دنبال تقویت روابط با مصر است. مصر مانند اسراییل بازیگر اصلی مجمع گاز مدیترانه شرقی است که ترکیه تاکنون از آن کنار گذاشته شده بود. در حالی که اروپا به شدت در جستجوی جایگزینی برای گاز روسیه است، اردوغان مشتاق است انتقال گاز مصر و اسراییل را از طریق دریای مدیترانه تسهیل کند.
در حالی که تغییر در روابط دوجانبه پیامدهای مهمی برای امنیت خاورمیانه دارد، فاقد پوتانسیل کافی برای ایجاد یک ساختار چندجانبه فراگیر برای تضمین صلح و امنیت منطقهای است. با توجه به غیرقابل حل بودن درگیری اعراب و اسراییل که در مرکز آن اشغال سرزمینهای فلسطین توسط اسراییل قرار دارد، ممکن است چنین ساختاری دور از ذهن به نظر برسد.
اما توافقات ابراهیم در سال ۲۰۲۰ – که بر اساس آن امارات، بحرین، مراکش و سودان روابط دیپلماتیک خود را با اسراییل عادی کردند – امیدها را برای امکان همکاری اعراب و اسراییل افزایش داد. در نشست ماه گذشته نقب – به میزبانی اسراییل و با حضور وزرای خارجه بحرین، مصر، مراکش و امارات متحده عربی و همچنین آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه امریکا – به نظر میرسید که این امیدها در حال تحقق است. شرکت کنندگان در این نشست متعهد شدند که همکاریها در زمینه انرژی، زیست محیطی و امنیتی و تلاشها برای تعامل با کشورهای دیگر را گسترش دهند.
این خبر خوبی برای دولتهای عربی است که ایران و گسترش فعالیتهای جهادی او را تهدیدی برای خود میدانند. اما یک گروه به طور آشکار در این نشست غایب بود و آن فلسطینیها بودند. برخی از جوانان فلسطینی نارضایتی خود را از طریق موجی از حملات علیه اسراییلیها اعلام کردند. این نشان میدهد که یک ابتکار بزرگ منطقهای اعراب و اسراییل که فلسطینیها را حذف میکند، ممکن است ناپایدار باشد.
تا زمانی که فلسطینیها احساس کنند تحت اشغال اسراییل هستند و توسط برادران عرب خود رها شدهاند، برخی اقدامات را تنها گزینه برای مقابله با این وضعیت میدانند. در بحبوحه تشدید خشونت – که مطمئناً واکنش فزاینده اسراییل را به دنبال خواهد داشت – رهبران عرب با فشار مردم برای قطع روابط با اسراییل مواجه خواهند شد.
علاوه بر این، کشورهای عربی در حالی که مایل به همکاری با اسراییل برای تقویت امنیت منطقه هستند، صف بندی نقب را تنها گزینه برای مقابله با ایران نمیدانند. از نظر آنها دیپلماسی نیز مهم است. اما فلسطینیها نیز شایسته دیپلماسی صلح هستند. نشست منطقهای قدرتهایی که به دنبال ایجاد خاورمیانه امنتر هستند، به جای تلاش برای افزایش مصیبت فلسطینیها باید به طور جدی به آنها رسیدگی کند. همانطور که ملک عبدالله دوم پادشاه اردن اخیراً خاطرنشان کرد، کشور او نیز باید در این امر مشارکت داشته باشد.
جنگ در اوکراین نشان داد که چارچوبهای امنیتی اساساً شکننده هستند. از این نظر، صفبندی نقب حیاتیتر از آن چیزی است که شرکتکنندگانش تصور میکنند. در ساختن یک ساختار امنیتی منطقهای پساامریکایی، آنها باید هم فلسطینیها و هم ایرانیها را در نظر بگیرند.