خبرنگاران و در کل رسانهها، در نظامهای مردمسالار، به عنوان رکن چهارم نظام، یاد میشوند و خبرنگاران نیز جایگاهاش محترم به حساب میآید و از منزلت والایی برخوردارند. رسانهها به عنوان میانجی یا مترجم بین مردم وسیاستگزاران عمل میکنند.
اما زمانیکه همین نخبگانی که باید حامی رسانهها باشند، در صدد تخریب منزلت این طیف باشند، باید از خود پرسید، مشکل از کجاست؟ نقش رسانهها را از یک جامعه حذف کنیم یا سیاستمداران، چشمهایشان را بشویند و طور دیگری به رسانهها نگاه کنند!
سخنان و برخورد دیروز رییسجهمور غنی در جمع خبرنگاران و همچنین گفتوگویی که دیشب، معاون سخنگوی رییسجهمور با یکی از تلویزیونهای داخلی نسبت به جایگاه رسانهها داشته است، واکنشهای گوناگونی را در پی داشت.
مرکز خبرنگاران افغانستان، به دنبال پاسخ ندادن رییسجمهور غنی به پرسشهای شماری از خبرنگاران داخلی، این برخوردش با خبرنگاران رسانههای داخلی را “غیر قابل قبول” و “بشدت نگرانکننده” توصیف کرد.
این نهاد با نشر خبرنامهای گفته است که رییسجمهور غنی” برخلاف قانون حق دسترسی به اطلاعات که خودش آن را توشیح کرده است و آن را از جمله افتخارات کاریاش میداند، اجازه نداد خبرنگار طلوعنیوز سوالی خارج از برنامه سفر دورهای او مطرح کند.”
در ادامه این پیشامد، شب گذشته شاهحسین مرتضوی، معاون سخنگوی رییسجمهور، صحبتهایی داشته که بازتاب گستردهای در بین کاربران فضای مجازی داشته است .
آقای مرتضوی در مصاحبه با آریانا نیوز خبرنگاران را«کچالوفروش» خطاب کرد.
کچالوفروش خواندن خبرنگاران توسط یک مقام بلندپایه حکومتی افغانستان آنهم در یک رسانه حرفهای و مطرح کشور، سروصداهای فراوانی را در رسانههای اجتماعی طی بیست و چهار ساعت گذشته داشته است. شمار زیادی از منتقدین این عملکرد، که خبرنگاران و فعالان اجتماعی و رسانهای هستند، این گفتههای معاون سخنگوی رییسجمهور را نوعی ضدیت با فضای آزاد رسانهای افغانستان میدانند.
هرچند آقای مرتضوی، ساعاتی بعد در صفحه فیسبوک خود نوشته است که از سخنانش«برداشت اشتباه» شده است.
وی گفته است:« يكی از نهادهای خبرنگاری تا هفت هزار كارت خبرنگاری توزيع كرده است. حتا برخی افراد كه«كچالو فروشی» میكنند نيز از اين كارت در اختيار دارند. اين انتقاد بارها در نشستهایی از سوی مسوولان رسانهها مطرح شده بود. با اين وصف كسانیكه از بحث امشب من نقل قول نوشتهاند، بهتر است امانتداری را رعايت فرمايند.»
در همین رابطه، خانم حمیرا قادری، یکی از نویسندگان و فعالان مدنی در صفحه فیسبوک خود نوشته است:« با آقای مرتضوی نازنین در دانشگاه کاتب آشنا شدم. ادبیات دری۱ و ادبیات دری۲ را با من گذراند. از شاگردان مودب، باوقار و باحیای صنف بود. یادم هست که در درس انواع جمله در ادبیات فارسی از او خواستم جمله عاطفی را تعریف کند و برایش مثالی بیاورد. جمله عاطفی را تعریف کرد، اما مثال نداد. او آنقدر باحیا بود که حتی من وقتی با شیطنت جلویش ایستادم و گفتم ببین من چقدر معلم شیکی هستم حداقل یک جمله عاطفی برای من بگو. باز هم از خجالت سرخ شد و نتوانست جملهای بگوید… من همیشه برای اندکی تپلبودنش آزارش میدادم و او صبورانه میخندید… و البته قصدم سربه سر گذاشتن با او بود… اما این شاگرد مودب و خوبم را چه شده! شاید من یادم رفته بود به او بگویم که پدر من هم چهارسال تمام در ملک مهاجرت دوره جنگهای داخلی کچالوفروخت تا من درس بخوانم. او سر آن بساط، غرورش را، جوانیاش را فریاد زد: های کچالو…
من، معلم ادبیات دوره دانشگاه شاه حسین مرتضوی بودهام، اگر چیزی گفته است که ناخواسته بار توهین داشته، مرا ببخشید، که خطا از ما معلمان است.
طارق قاسمی- خبرگزاری دید