خروج امریکا؛ عدم صداقت طالبان و قدرت گیری داعش
منبع : انستیتوت صلح ایالات متحده
نوشته : اسکات وردن
مترجم : سید جمال اخگر
خروج نا به هنگام و بدون قید وشرط ایالات متحده دستاوردهای ۲۰ ساله افغانستان و روند صلح را که با هزاران مشکلات زمینه آن فراهم گردید به مخاطره میاندازد. مدتی را که طالبان برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان در ذهن خود میپروراندند با اعلام کاهش نیروها به ۲۵۰۰ تصورات طالبان نزدیک به حقیقت شد.
دولت ترامپ برای تحقق هدف اصلی خود به خروج این کشور در ازای مذاکرات صلح و تعهدات ضد تروریستی از سوی طالبان از فشار مستقیم بر طالبان استفاده کرد. این استراتژی، مذاکرات بیسابقهای را بین نمایندگان دولت افغانستان و طالبان در دوحه ایجاد کرد و راه طولانی برای دست یافتن به صلح، هرچند دراز و پرپیچ وخم، آغاز شده است.
اما در هر مرحله از این راه، دولت ایالات متحده امتیازات ناچیزی را در ازای کاهش سریع نیروهای نظامی خود معامله کرد. با پایان یافتن دولت فعلی امریکا، برنامهها برای خروج نیروهای نظامی دوباره سرعت گرفته است و خواب طالبان بیشتر از آن زمانی که برای خروج امریکاییها ترسیم کرده بودند به واقعیت نزدیک میشود. در صورت ادامه روند فعلی، آنها میتوانند بدون برداشتن قدمی برای از بینبردن پناهگاههای امن القاعده، توانایی نظامی خود را برای ادامه نبرد با دولت افغانستان افزایش دهند.
– جزئیات توافق امریکا با طالبان
نگاهی به مواد توافقنامه ایالات متحده و طالبان که سرفصل آغازین خروج نیروهای جنگی امریکا بود، نشان میدهد که چندین شرط مهم برآورده نشده است. در این توافقنامه به صراحت بیان شده که چهار عنصر در آن حیاتی است: جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی، تعهدات ضد تروریزم طالبان،آغاز گفتوگوهای مستقیم با دولت افغانستان و کاهش خشونتها. این توافق درباره اینکه عدم رعایت دو موضوع آخر دقیقاً بر جدول زمانی خروج نیروهای نظامی چه تأثیری دارد، مبهم است. در عین حال، پیشفرض کلی این است که این توافقنامه، بتواند زمینهای برای یافتن یک راهحل سیاسی و بررسی علل اصلی جنگ و تأمین حقوق مردم افغانستان و حفظ یکپارچگی دولت را فراهم کند. صرفاً خروج سریع و بدون قید و شرط، نتیجه مدنظر را به خطر میاندازد.
از نظر فنی، طالبان گفتوگوها را با هیئتی كه به نمایندگی از دولت افغانستان، رهبران سیاسی و جامعهمدنی از جمله چهار زن شکل گرفته است آغاز کردهاند. طالبان همچنین از حمله به نیروهای امریکایی خودداری میکنند و تا حدودی حملات انتحاری را صرفاً در مراکز شهرها کاهش دادهاند.
از سوی دیگر، طالبان استفاده از خشونت علیه نیروهای افغان را افزایش داده و ظاهراً ارتباط با القاعده یا سایر گروههای تروریستی خطرناک را نیز قطع نکرده است. از طرفی هم روند کُند گفتوگوها با نمایندگان دولت افغانستان، تصویری روشن از نیت اصلی طالبان نمیدهد که آیا به دنبال یافتن راه حلی دائمی برای منازعات افغانستان هستند یا استراتژی آنها این است که با خریدن زمان و پس از خروج نیروهای امریکایی، به سادگی حملات خود را شدت بخشند.
اجتناب طالبان از حمله بر قوای افغانستان، مشخصاً در توافقنامه ذکر نشده است. با این حال، این گروه جنگ طلب موافقت کرد که در مورد شرایط آتشبس بهعنوان اولین دستور کار مذاکرات صلح، جدی عمل کند و مذاکرهکنندگان ایالات متحده نیز وعده داده بودند که با شروع مذاکرات روند خشونتها رو به کاهش خواهد رفت. درعوض، اختلافنظرها بر سر کارشیوه مذاکرات مانع از آن شده است که حتا موضوع کاهش خشونتها در اجندای مذاکرات قرار نگیرد و گراف حملات طالبان و دولت افغانستان به طور پیوسته بالا رود.
پیبردن به میزان پایبندی طالبان در قبال تعهدات ضد تروریستی این گروه، تحت توافقنامه با امریکا، به دلیل محرمانه بودن اطلاعات استخباراتی و عدم دسترسی به آنها دشوار است. اما بنا به گزارش شورای امنیت سازمان ملل در ماه می سال جاری، گروه القاعده هنوز حضور خود در افغانستان را حفظ کرده است. دیوید هلوی نماینده امور دفاع اقیانوس هند و آرام وزارت دفاع امریکا در ۲۲ سپتمبر در کنگره ایالات متحده شهادت داد که طالبان «ما را همراهی نمیکنند، بنابراین ما باید اقداماتی انجام دهیم.» طالبان به دشمن مشترک ما داعش حملاتی انجام داده اما داعش همچنان قادر به انجام حملات تروریستی گسترده در افغانستان میباشد. همانطور که اخیراً در حمله وحشتناک علیه دانشجویان در دانشگاه کابل و سایر حملات، حضور خود را نشان دادند و تهدیدی مستمر برای ایالات متحده به شمار میرود. طالبان و نیروهای افغان ثابت نکردهاند که قادر به از بینبردن آنها میباشند.
– جستجوی راه برای صلح
اقدامات مهمی وجود دارد که ایالات متحده میتواند همچنان به هدف اصلی خود برسد. در ۹ اگست، توسط نماینده ویژه امریکا، زلمی خلیلزاد بیان شد که: «ایالات متحده بهدنبال یک افغانستان باثبات، یکپارچه و دموکراتیک است که تهدیدی برای خود، همسایگان و جهان نباشد».
نخست، دولت بایدن باید روشن كند كه از روند صلح ادامهدار برای دستیابی به یک راهحل سیاسی پایدار حمایت میكند. آنها باید تأیید کنند که هیچ راه حل نظامی برای درگیریها از طرف هیچ جناحی وجود ندارد و پس از اینکه توافقی صورت گرفت، نیازی به حضور نیروهای جنگی نیست. ادامه گفتوگوها راهی بهتر برای تأمین منافع ایالات متحده نسبت به از سرگیری مجدد کل روند، یا افزایش جنگ و یا بیرونکشیدن نیروها است.
دولت بعدی امریکا باید روشن کند که منافع اصلی واشنگتن در افغانستان، محافظت از این کشور در برابر حملات تروریستی در آینده است و تا زمانی که تعهدات ضد تروریستی قانعکننده نباشد، نیروهای خود را به طور کامل از افغانستان خارج نخواهد کرد. تحقق این امر احتمالاً میتواند از طریق اجرای دقیق مفاد موجود در توافقنامه بین طالبان و امریکا صورت بگیرد. اگر شرایط توافقشده کاملاً برآورده نشد، میتوان جدول زمانی خروج نیروهای نظامی را تمدید کرد.
زیرکی در این است که بتوان تناسبی بین حمایت از دولت افغانستان و محافظت از دستاوردهای ۲۰ سال گذشته مانند حقوق زنان و غیره و در عین حال فشار بر همه طرفهای درگیر برای دستیابی به صلحی پایدار، ایجاد کرد. تا امروز هم، نه طالبان و نه دولت افغانستان مشتاقانه دست از مواضع خشونتآمیز خود برنداشتهاند و با وجود سطح فوقالعاده بالای خشونتها، این غیرنظامیان افغان هستند که قربانی میشوند.
کمکهای نظامی و مالی ایالات متحده، نقش یک شمشیر دولبه را ایفا میکند. شاید از فروپاشی کشور جلوگیری کند اما تمایل دولت را برای مصالحه سیاسی کم میکند و از طرفی دلیل ادامه مبارزات گروه طالبان را فراهم میسازد. یافتن توازنی که به تعادل سیاسی منجر شود برای منافع امنیتی امریکا امری ضروری است. چرا که گزینههای جنگ داخلی و یا پیروزی صریح طالبان، احتمال ایجاد راههای رسیدن به بهشتهای تروریستی را بیشتر هموار میکند. طبق نظرسنجیها و تصمیمات نمایندگان مردم در لویهجرگه اخیر، یک افغانستان متکثر و فراگیر که طالبان هم جزئی از آن باشند و حق انتخاب رهبری، توسط شهروندان محفوظ بماند، مطلوب اکثریت قریب به اتفاق شهروندان افغانستان میباشد.
در نهایت، دولت جدید امریکا تلاش خود را برای جذب حمایت و پشتیبانی کشورهای منطقه از روند صلح افغانستان ادامه دهد و فشارهای خود را بر طرفهای مذاکرهکننده برای یافتن سازش پایدار، بیشتر کند. از آنجایی که واشنگتن بر سر موضوعات سیاسی بسیاری با چین، روسیه و ایران اختلاف نظر دارد، اما چشمانداز صلح و ثبات برای افغانستان نقطه مشترک این کشورها است و افغانستان را خانه امنی برای تروریستان بینالمللی و یا کشوری تحت سلطه طالبان و میزبانی برای قوای نظامی امریکا نمیخواهند. هیچیک از این بازیگران نمیخواهند که شاهد به وجود آمدن هرجومرج پس از ترک نیروهای امریکایی تا زمان دستیابی به یک توافق فراگیر باشند. اگرچه پاکستان از طالبان پشتیبانی میکند، اما علاقهای برای فروپاشی افغانستان ندارد که باعث سقوط اقتصاد این کشور و سرازیرشدن مهاجران به پاکستان میشود که تبعات بدتری به وجود خواهد آورد.
جدال بر سر صبرکردن یا ماندن نیروهای امریکایی، بهعنوان راهحلی برای طولانیترین جنگ امریکا غیرمعقولانه است. اما در طی دو سال گذشته شاهد تغییرات زیادی بودیم که میتواند راهگشا باشد. گفتوگوهای صلح آغاز شده است و منافع عمده منطقه نیز با این جریان همسو است. امریکا همچنان میتواند با در نظرداشت شرایط و واردکردن فشارهای لازم، نتیجه دلخواه را به دست آورد و به جای تمرکز روی جدول زمانی خروج نیروهای خود، متناسب با شرایط، برنامه خروج نیروهای خود را پیش ببرد.