خط و نشان نهایی مشاور امنیت ملی برای طالبان
سخنان مشاور امنیت ملی نیز معطوف به بازگویی همین حقیقت بود که نیاز به تأمل جدی دارد. او با بیان اینکه اعضای طالبان در افغانستان برای قبر خود جای ندارند و تسلط بر بخشی از خاک کشور نیز صحت ندارد، دست رد بر سینه کسانی زد که مدعی تسلط طالبان بر بخش عظیمی از خاک کشور هستند.
آنچه روز گذشته (شنبه ۲۵ دلو) داکتر حمدالله محب مشاور امنیت ملی مطرح کرد، واقعیت عینی وضعیت افغانستان و طالبان و روند صلح و جنگ بود. واضحتر و عریانتر از آنچه آقای محب بیان کرد، نمیتوان چیزی گفت که اتمام حجت باشد و بازگویی حقایق میدانی کشور.
غیر از این هم از مقامات عالیرتبه دولتی انتظار نمیرود. آنان باید همهچیز را آنچنان که هست به مردم بگویند، اما همهچیز در بیان و بازگویی حقایق خلاصه نمیشود. نه مسئولیت مقامات با بیان مسئولانه واقعیتها به پایان میرسد و نه مردم میتوانند همهچیز را در سکوت و بیتفاوت نسبت به سرنوشت سیاسی خود و نظام سیاسی خویش برگزار کنند.
وظیفه مسئولان گزارش دادن به مردم نیست. آنان در کنار اطلاعرسانی صادقانه و منطبق با واقع از تحولات جاری میدانی، باید راهی برای نجات مردم هم پیدا کنند. در مقابل مردم هم مسئولیت دارند از کشور خود، نظام سیاسی خود، از دستاوردهای خود، از آزادیهای خود، از آرمانهای خود، از خطوط سرخ خود، از حقوق مشروع خود، از قانون اساسی خود و از اردو و پولیس ملی خود با تمام توان دفاع کنند؛ زیرا ما وقتی از جمهوریت حرف میزنیم، از مردم حرف میزنیم. جمهوریت، چیزی ورا و فرا و جدای از مردم نیست و در وجود اقلیت حاکم خلاصه نمیشود.
سخنان مشاور امنیت ملی نیز معطوف به بازگویی همین حقیقت بود که نیاز به تأمل جدی دارد. او با بیان اینکه اعضای طالبان در افغانستان برای قبر خود جای ندارند و تسلط بر بخشی از خاک کشور نیز صحت ندارد، دست رد بر سینه کسانی زد که مدعی تسلط طالبان بر بخش عظیمی از خاک کشور هستند.
واقعیت این است که برخی رسانههای همگانی و چهرههای شبه کارشناس یا شبه سیاستمدار، از تسلط طالبان بر بیش از پنجاه درصد خاک افغانستان سخن میگویند و نادانسته در خدمت برنامههای تبلیغاتی دشمن درآمده و آب در آسیاب دشمنی میریزند که به چیزی کمتر از تصرف خاک افغانستان و براندازی نظام سیاسی آن رضایت نمیدهد.
موضوع دیگری که در سخنان آقای محب برجسته بود، آماده شدن طالبان برای یک جنگ خونین و فراگیر در بهار آینده بود. به گزارش خبرگزاری دید، مشاور امنیت ملی کشور گفت: فرماندهان طالبان، در حال برنامهریزی برای جنگ در بهار سال آینده هستند.
این فراز از سخنان آقای محب، به همان میزان که مبین صداقت او با مردم خود است، هشداری جدی نسبت به آینده و بُنبست مذاکرات صلح نیز هست؛ چرا که به گفته مشاور امنیت ملی، «طالبان در سیاست باخته است» و نخستین نشانه باخت طالبان در سیاست، شکست مذاکرات صلح است. مذاکرات صلح، تنها میدان مشق سیاسی طالبان بعد از بیست سال جنگ جنونآمیز و جنایتبار است، اما وقتی این گروه نمیتواند با منطق دیپلماسی و سیاستورزی خردمندانه به مذاکرات صلح ورود کند و در دوحه هم با همان زبانی سخن میکند که در میدان جنگ قندهار و غزنی و ننگرهار و بلخ و بدخشان، معنایش این است که بازنده اصلی صحنه سیاست، طالبان است نه مردم و دولت افغانستان.
اما روی دیگر سکه باخت سیاسی طالبان، مهمتر و خطرناکتر است و همین روی سکه است که مسئولیت دولت و ملت افغانستان را سنگین میکند. طالبان وقتی در میدان سیاست ببازد، به پیروزی در میدان جنگ چشم میدوزد؛ چیزی که هماکنون نشانگان آن آشکار شده است و آقای محب هم به درستی به آن اشاره کرد: آمادگی برای جنگی تمامعیار در بهار آینده.
طالبان، صلحپذیر نیست و جز جنگ، به هیچ راهکار دیگری باور ندارد. مشاور امنیت ملی هم روی این مورد به خوبی انگشت گذاشت که «طالب قدرت مطلق میخواهد و هیچ نوع مشارکت را نمیپذیرد، خواستن قدرت مطلق، صلحخواهی نیست».
به باور این قلم، جان سخن حمدالله محب همین است که «طالب قدرت مطلق میخواهد و هیچ مشارکتی را نمیپذیرد» این حقیقت باید شبه سیاستمدارانی را که خواب مشارکت در قدرت سیاسی از مجرای طالبان میبینند، عمیقا تکان دهد و به خود آورد و به بازنگری در خودخواهیها و خودپرستیهای خود وادار کند. اینان همان کسانی هستند که به طمع دست یافتن به مقام و منصب دولتی، تمام افغانستان را قربانی میکنند و راه را برای ورود طالبان باز و هموار میسازند، وگرنه مردم به عنوان مالکان اصلی این سرزمین که طعم تلخ حکومت طالبانی را چشیدهاند، به هیچ قیمتی حاضر نیستند پشت نظام جمهوری را خالی کنند و افغانستان را دودستی به گروهی تقدیم کنند که جز سیاهی و تباهی، در کارنامه خود ندارد. بنابراین انتظار میرود آمادگیها برای مواجهه با طالبان در دو جبهه جنگ رویارو از یک سو و مهار مزدوران سیاسی طالبان از سوی دیگر در دستور کار دولت قرار داده شود. در غیر آن سمپاشیها و سیاهنماییهای این جماعت، یأس و ناامیدی همگانی را بر فضای سیاسی کشور مستولی خواهد کرد.