سفر خلیلزاد به کابل و سفر هیئت مشابه به دوحه نزد طالبان در این راستا صورت گرفته و زمینه سازی حفظ یک یا دو پایگاه نیروهای امریکایی در افغانستان است
روز گذشته زلمی خلیلزاد با هیئتی از نهادها و ارگانهای مختلف امنیتی و مالی امریکا وارد کابل شد و با رییس جمهور غنی، داکتر عبدالله، حنیف اتمر و برخی چهرههای دیگر دیدار و رایزنی کرد. گفته میشود که هیئت همراه خلیلزاد نزدیک به پنجاه تن است و احتمالاً این هیئت در بخشهای مختلف با حکومت افغانستان رایزنی میکند، اما محور ماموریت تسریع روند صلح خوانده شده است.
اگر کمی به عقب برگردیم، هیئتی با این پوتانسیل به دوحه نیز رفته و با گروه طالبان دیدار داشته است و هرچند ظاهراً آن دیدار نیز در محور روند صلح بوده، ولی نامحتمل نیست که بعضی موارد دیگر نیز در این دیدارها و سفرهای مهم مطرح شده باشد.
حال برگردیم به این موضوع که چند روز بعد از اعلام مهلت خروج نیروهای امریکایی و ناتو از سوی کاخ سفید، مقامات نظامی ایالات متحده گفتند که احتمالاً پایگاهی در یکی از کشورهای همسایه افغانستان برای ترصد امور در داخل جغرافیای این کشور ایجاد خواهد شد.
این موضوع نخست واکنش گروه طالبان را در پی داشت، طالبان با نشر اعلامیهای به کشورهایی که احتمالاً برای نیروهای امریکایی پایگاه میدهند هشدار دادند، سپس ضمیر کابلوف فرستاده ویژه پوتین در امور افغانستان به «نیابت» از کشورهای آسیای میانه گفت که این کشورها هیچ پایگاهی در اختیار امریکا قرار نخواهند داد. گزینه ایران نیز اصلاً مد نظر نیست؛ چون تهران بیش از چهل سال است که با امریکا رابطه ندارد و حضور نیروهای امریکایی را در منطقه عامل بیثباتی میداند. چین و هند نیز به صرفه نیست؛ زیرا چین رقیب امریکا است و هند نیز از نگاه جغرافیایی دور.
آنچه در این میان باقی میماند، دو گزینه است: نخست) پاکستان؛ دوم) طالبان.
احتمال این که پاکستان پایگاهی در اختیار امریکا قرار بدهد خیلی بعید نیست؛ زیرا این کشور در گذشته نیز با ناتو همکاری داشته و کاروانهای آن را اجازه داد که از جادههای پاکستان استفاده کنند، اما مشکلی که وجود دارد این است که پاکستان خود درگیر افراطیت مذهبی است و اگر پایگاه امریکاییها در این کشور واقع شود، چه بسا که جهادیون دست پرورده راولپندی علیه آن جهاد اعلام کنند، روی این ملحوظ پاکستان تاکنون احتیاط کرده و به طور واضح مسئله اعطای پایگاه را به امریکاییها رد یا تایید نکرده است. هرچند پاکستان در پیچاندن مسایل ید طولایی دارد و احتمالاً با صدور فتوایی از اکوره ختک میتواند حضور نظامیان «کافر» را در خاکش توجیه کند. گذشته از این، گروه طالبان و دهها گروه تروریستی دیگر مستقیم یا غیر مستقیم سر و سری با آی اس آی دارند و اگر این سازمان اراده کند، جهادیون افراطی محلی از اعراب نخواهند داشت.
گزینه طالبان اما هم محتمل تر است و هم متناقض؛ زیرا از یک طرف رهبران طالبان در ۲۰ سال گذشته تاکید کردهاند که تا خروج یک نظامی خارجی صلح نخواهند کرد و از جانب دیگر با همین نظامیان کافر پیمان دوستی و عهد مودت بستنند و بیشتر از یک سال شده که جنگی میان دو جانب رخ نداده است.
چنین میپندارم که سفر خلیلزاد به کابل و سفر هیئت مشابه به دوحه نزد طالبان در این راستا صورت گرفته و زمینه سازی حفظ یک یا دو پایگاه نیروهای امریکایی در افغانستان است. خلیلزاد وظیفه دارد که مقدمات آن را با جانب افغانستان مطرح بسازد و سپس طالبان را راضی کند که با حفظ یک یا دو پایگاه نظامی امریکاییها موافقت کنند. اگرچه از قراین پیداست که رهبران طالبان با حضور امریکاییها در کشور مشکل ندارند، اما راضی ساختن جنگجویان این گروه برای پذیرفتن این تناقض زمان بر است و ممکن به رفت و آمد زیاد نیاز داشته باشد. جنگجویانی که در بیست سال گذشته برای «اعلای کلمه الله» جنگیدهاند و اکنون میبینند که همان کفار باید در کنار شان زندگی کنند.
ناگفته پیداست که رهبران طالبان نیز از راولپندی به خوبی شعبده بازی آموختهاند و میتوانند در ماههای آینده زمینه ذهنی حفظ پایگاههای نظامی امریکا را در خاک افغانستان فراهم کنند.
بنا بر این، نکته خطرناک موضوع این است که خلیلزاد بخواهد در ازای به دست آوردن پایگاه برای نیروهای کشورش در افغانستان، رهایی هفت هزار زندانی طالبان را به دولت افغانستان پیش کند که در این صورت دوباره گروه طالبان قوی تر و نظام جمهوری اسلامی افغانستان ضعیف تر خواهد شد.