خلیلزاد حتماً از این جهت احساس خطر کرده و به این باور رسیده که ارائه چنین طرحی از جانب جمهوریت، استعجالیت ایالات متحده را به چالش میکشد؛ زیرا او به خوبی میداند که طالبان با این طرح موافقت نخواهند کرد
زلمی خلیلزاد فرستاده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور روند صلح افغانستان امروز شنبه(۲۱حمل) بار دیگر وارد کابل شد. او تاکنون با رییس جمهور اشرف غنی و داکتر عبدالله عبدالله رییس شورای عالی مصالحه ملی دیدار کرده است. احتمال میرود خلیلزاد در ادامه سفرش با برخی رهبران سیاسی در کابل نیز دیدارهایی داشته باشد.
اما به نظر میرسد هدف اصلی سفر فرستاده امریکا همانند دفعات پیشین، تحمیل فشار روانی بیشتر بر صف جمهوری در برابر گروه طالبان در حساسترین مقطع روند صلح است. سفرها و فشارهای خلیلزاد برای افغانستان مسبوق به سابقه است؛ زیرا او هربار که آمده برایند سفرش آشفتگی و پراکندگی بیشتر در اجماع ملی حکومت و سیاسیون کشور بوده است.
این سفر خلیلزاد به کابل نیز دقیقاً در راستا و مجرای اعمال فشار بر طرف جمهوری جهت پذیرفتن شدن بیچون و چرای برنامه بایدن که طراح اصلی آن نیز خود شخص خلیلزاد است، صورت میگیرد.
هرچند تاکنون محتوای پیام و سخن خلیلزاد به درست روشن نیست و اعلام نشده که حامل چه پیامی بوده، اما از سخنی که در دیدار با داکتر عبدالله داشته، چنین برداشت میشود که در پی خنثی سازی اصدار هر نوع طرح صلح از آدرس جمهوریت به کابل آمده و تلاش دارد که یگانه طرح، همان سیاههای باشد که پیش از افشای نامه بلینکن به جانب افغانستان، خود حاملش بود.
سفر خلیلزاد به کابل دقیقاً پس از آن صورت میگیرد که نخست، رییس جمهور غنی طرح صلح سه مرحلهای خود را تشریح کرده و بار دیگر شرط گذاشت که فقط در یک انتخابات از قدرت کنار خواهد رفت و سپس در دو روز گذشته شورای عالی مصالحه ملی نیز از توحید دیدگاههای مختلف در طرحی واحد سخن زده و بر حفظ دستاوردها تاکید کرد.
تاکید رییس جمهور بر انتخابات یعنی تطبیق قانون اساسی و توحید طرح صلح در شورای عالی مصالحه ملی و تاکید بر حفظ دستاوردها؛ یعنی قانون اساسی، انتخابات، آزادی بیان، حقوق زنان، حقوق بشر، حفظ قوای مسلح و تقسیم قوای ثلاثه که همه دقیقاً ۱۸۰ درجه در جهت معکوس منویات گروه طالبان قرار دارد.
خلیلزاد حتماً از این جهت احساس خطر کرده و به این باور رسیده که ارائه چنین طرحی از جانب جمهوریت، استعجالیت ایالات متحده را به چالش میکشد؛ زیرا او به خوبی میداند که طالبان با این طرح موافقت نخواهند کرد.
از جانب دیگر، واشنگتن با نزدیک شدن مهلت اول ماه می، در تنگنای سختی میان بودن یا نبودن و تعذب اخلاقی قرار گرفته است. امریکا اکنون نمیداند که با پذیرفتن شکست کاملاً خارج شود و همانند دهه هفتاد خورشیدی پشت سرش را نگاه نکند که هرچه شد، بشود، یا حکومت افغانستان را هرچه بیشتر زیر فشار قرار بدهد تا معجلاً مطابق طرح خلیلزاد با طالبان پیمان صلح امضا نماید و زمینه خروج نیروهای امریکایی را به صورت ظاهراً مسئولانه فراهم کند، بگذریم از این که تن دادن به این طرح چقدر خطرناک است و میتواند بار دیگر کشورمان را برای دههها در جنگ داخلی ویرانگر و زیانبار پرتاب کند.
به باور این قلم، ایالات متحده به خوبی میداند که طرح خلیلزاد به صلح دایمی ختم نمیشود، اما چون زیر فشار افکار عامه قرار دارد، ناگزیر عجله دارد و میخواهد هر طور شده با گروه طالبان یک توافقاتی برسد.
روی این ملحوظ خلیلزاد تلاش میکند تا هر نوع استقلالیت و صدای مخالف طرح خود را سبوتاژ کند، تا واشنگتن را از مخصمه نجات بدهد.
اما ظاهراً خلیلزاد متوجه یک خلای بسیار کلان در طرح و برنامههایش نشده و آن این که افول امریکا در سطح جهان سالهای پیش رقم خورده و بخواهد یا نه، باید گلیم خود را جمع کند و برود، اما بهتر است که دم آخر مسئولانه و مطابق به خواست مردم افغانستان بازی کند نه گروهی که همه مسایل را با مقیاس میله تفنگ میسنجد.