خلیلزاد و فرستندگانش از واشنگتن، چارهای ندارند جز آن که در برابر واقعیتهای گریزناپذیر موجود در افغانستان تمکین نکنند و به اراده دولت جمهوری اسلامی افغانستان و مردم بیدار و باشعور افغانستان احترام نگذارند
زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان روز دوشنبه با اشرف غنی رییس جمهور در ارگ ریاست جمهوری دیدار و گفتگو کرد.
اشرف غنی در این دیدار خطاب به نماینده ویژه امریکا گفت: روند صلح باید متناسب با واقعیتهای جدید افغانستان پیش برود.
سفر تازه خلیلزاد به کابل پس از آن صورت گرفت که از یک سو نشست صلح استانبول، به عنوان مهمترین نشست جهانی در بیست سال گذشته در مورد سرنوشت سیاسی کشور، دو بار به تعویق افتاده و فرایند خروج نیروهای خارجی نیز برابر با اعلام جو بایدن رییس جمهور امریکا، از روز شنبه همین هفته رسماً آغاز شده است.
پیشتر خلیلزاد راهی ازبیکستان شده بود و در دیدارهایی جداگانه با عبدالعزیز کاملوف وزیر امور خارجه این کشور و عبدالرشید دوستم، رهبر جنبش ملی ـ اسلامی، به گفتوگو در مورد روند صلح افغانستان پرداخته بود.
این درحالی است که اندکی قبل از آن، نمایندگان چین، روسیه، پاکستان و امریکا در مذاکرات دهم ثور در دوحه با طالبان توافق کردند که برای آزادی زندانیان باقیمانده طالبان و حذف نام رهبران این گروه از فهرست تحریمهای سازمان ملل متحد گام بردارند.
اما واقعیت امر این است که این رفت و آمدها و نشستهای دوجانبه و چندجانبه ترویکایی و رایزنیهای منطقهای برای یک هدف است: تحمیل اراده امریکا بر کابل و منطقه تحت عنوان طرح صلح است.
به واقع کاخ سفید از همه ابزارها و امکانات برای قبولاندن ایده خود در خصوص صلح افغانستان بهره میبرد تا هم به اهداف و منافع درازمدت راهبردی خود دست یابد و هم توجیهی برای فرار از مسئولیتهای خویش در قبال جنگ افغانستان بیابد؛ جنگی که این ابرقدرت، مسئول مستقیم آن است و در بیست سال حضور تمامقد نظامی خود در افغانستان، نه تنها آن را به پایان نرساند، بلکه در ابعادی وسیع و فراگیر به آن دامن زد و با درپیشگیری رویکرد آزمون و خطا و سیاستهای آکنده از اشتباه، موجب تشکیل جریانهای تروریستی بیشمار و تشدید بحران ناامنی سازمانیافته در ابعاد ملی و منطقهای شد.
اما همهچیز آنچنان که امریکا اراده کرده است پیش نمیرود؛ زیرا از جمله در همین سفر و دیدار خلیلزاد با رییس جمهور غنی بود که ارگ ریاست جمهوری آب سردی روی دست وی ریخت و او و برگمارندگانش را در مقابل چالش تازهای قرار داد.
کاخ ریاست جمهوری با صدور بیانیهای اعلام کرد: «در این دیدار، داکتر خلیلزاد در مورد فعالیتهای خود در ارتباط با روند صلح افغانستان به رییس جمهور گزارش داد. در مقابل، رییسجمهور غنی نیز با توجه به آغاز فصل نو روابط پس از اعلام خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان، بر لزوم هماهنگی روند صلح با واقعیتهای جدید، تاکید کرد. رییس جمهور افزود که صلح برای مردم و حکومت افغانستان یک اولویت است، اما این روند باید با واقعیتهای جدید افغانستان، متناسب باشد».
این همان آب پاکی بود که هم روی دست خلیلزاد ریخته شد و هم روی دست کسانی که نشست استانبول را فرصتی برای بازگشت خود به قدرت میانگارند. آنان خواب فروپاشی نظام را میبینند و دندان طمع را تیز کردهاند تا از رهگذر تحولات بنیادین در ساختار قدرت سیاسی و بر سر کار آمدن دولت موقت که طرح خلیلزاد متضمن آن است به خواستههای سست و سخیف خود برسند، اما وقتی رییس جمهور از تناسب روند صلح با واقعیتهای میدانی افغانستان سخن به میان میآورد معنایش این است که افغانستان نه به عصر دولت موقت برمیگردد و نه شرایط سیاسی کشور پس از گذشت بیست سال از نهادسازی و ساختارسازی سیاسی و برگزاری انتخاباتهای چندگانه و داشتن ارتش سه صد هزار نفری و پولیس فعال و نهادهای امنیتی موی دماغ دشمنان، به گونهای است که متقاضی دولت موقت باشد.
این اما به معنای سر باز زدن دولت جمهوری اسلامی افغانستان از شرکت در نشست استانبول نیست، برعکس شرکت نمایندگان دولت در این نشست بسیار هم حیاتی و مهم است تا از دستاوردهای مادی و معنوی بیست ساله کشور دفاع منطقی و مستدل صورت گیرد.
آنچه در این میان برای برخی از ناظران و تحلیلگران مایه نگرانی است مخصوصاً وابسته بودن نیروهای مسلح کشور به حمایتهای خارجی است؛ چیزی که تصور میشود ممکن است با خروج نیروهای خارجی از کشور، دلیل و انگیزهای برای حمایت از آنها باقی نماند، اما اینگونه نیست؛ زیرا حمایت از این نیروها، ناگزیری قدرتهای غربی است، در غیر آن قدرتهای منطقهای رقیب امریکا و ناتو این آمادگی را دارند که در فردای قطع احتمالی حمایتهای آنان، جای شان را پر کنند و چرا نکنند وقتی به یک ارتش آماده و آزموده در افغانستان دسترسی دارند که میتواند مانع بازگشت نیرویی شود که کارنامهای جز توحش و تروریستیگری ندارد و افکار و ایدههایش برای دولتداری داخلی و تعامل با منطقه و جهان نیز مبتنی بر رادیکالیزم افراطی ناموجه و غیر قابل قبول قرون وسطایی است.
بنابراین، خلیلزاد و فرستندگانش از واشنگتن، چارهای ندارند جز آن که در برابر واقعیتهای گریزناپذیر موجود در افغانستان تمکین نکنند و به اراده دولت جمهوری اسلامی افغانستان و مردم بیدار و باشعور افغانستان احترام نگذارند.