آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

خلیلزاد و سفرهای صلح بی‌پایان

از نظر ترامپ پیروزی در جنگ افغانستان، برابر است با پیروزی در انتخابات امریکا با استفاده ابزاری از صلح تحمیلی با طالبان که قرار است از رهگذر مأموریت صلح‌جویانه زلمی خلیلزاد به دست آید!

وزارت خارجه امریکا اعلام کرده که دور تازه سفرهای زلمی خلیلزاد برای صلح افغانستان آغاز شده است.
به گزارش خبرگزاری دید، آقای خلیلزاد روز گذشته دور تازه سفرهایش را به کشورهای قطر، پاکستان، افغانستان، ناروی و بلغاریا آغاز کرده است.
بر اساس این اعلامیه، او در دوحه و کابل بر حل مشکلات باقی‌مانده فراراه گفت‌وگوهای بیناافغانی به ویژه مرحله آخر مبادله زندانیان و کاهش خشونت‌ها تأکید خواهد کرد.
همچنین خلیلزاد در اسلام‌آباد در پی جلب حمایت پاکستان برای پیشرفت در مذاکرات بیناافغانی خواهد بود. در اسلو و سوفیه نیز به هم‌پیمانان ناتو در مورد روند صلح افغانستان جزئیات ارائه خواهد کرد.
به موازات افزایش خشونت‌های طالبانی و زمان رو به کاهش تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا، سفرهای آقای خلیلزاد نیز شتاب و شدت بیشتر یافته است. در کم‌تر از یک ماه گذشته، این دومین بار است که او راهی سفر دراز و بی‌دستاورد صلح شده است. دور قبل، او به پاکستان، قطر و ازبیکستان رفت، اما در دور جدید، افغانستان و دو کشور اروپایی ناروی و بلغاریا نیز در فهرست مقاصد سفر آقای خلیلزاد گنجانده شده است. این نشان می‌دهد که امریکا در پی گسترش حوزه صلح افغانستان و سهم دادن به کشورهای بیشتر در این روند است. دو روز پیش نیز زلمی خلیلزاد از آمادگی کشورش برای گفت‌وگو با ایران در خصوص صلح افغانستان خبر داد که در نوع خود نشانه گشایش فاز جدیدی در پرونده صلحی است که جوانب بسیار و بی‌شمار دارد.
از جانب دیگر، این سفر دوره‌ای در حالی آغاز شده که خشونت‌های طالبانی به شدت افزایش یافته و به صورت ناخواسته موجب بی‌باوری دولت افغانستان، احزاب سیاسی و نهادهای اکادمیک نسبت به تحقق صلح در کشور شده است.
به موجب توافقنامه قطر، قرار بود در فاصله ده روز پس از آن، ۵۰۰۰ زندانی طالبان از زندان‌های دولت آزاد شوند و ۲۰ روز پس از امضای توافق صلح، مذاکرات بیناافغانی آغاز شود. اما تاکنون روند رهایی زندانیان میان دولت و طالبان به پایان نرسیده و دولت حاضر نیست ۵۹۲ زندانی طالبان را به دلیل مشکلات حقوقی آنان، از بند آزاد سازد.
گروه طالبان نیز گفته است که پس از آزادی تمام زندانیانش برای آغاز مذاکرات بیناافغانی پس از عید قربان آماده است، اما وقتی اجرای توافقنامه صلح مبتنی بر جدول زمانی مندرج در آن انجام نشده است، چگونه می‌توان به آغاز این مذاکرات، امیدوار بود؟ حتی اگر مذاکرات بیناافغانی با فشارهای سیاسی امریکا آغاز شود، چه امیدی به نتایج آن وجود دارد؟ آیا اساساً دولت افغانستان می‌باید به هرنتیجه‌ای از مذاکرات بیناافغانی گردن بگذارد؟ اگر برای تیم ترامپ داشتن برگ برنده‌ای به نام صلح با طالبان مهم است، آیا نباید برای دولت افغانستان، حفظ نظام و دستاوردهای بیست ساله و آرا و اراده مردم مهم باشد؟
شتاب امریکای دونالد ترامپ برای به سرانجام رسیدن روند صلح افغانستان که در قالب سفرهای سرزده و پی در پی زلمی خلیلزاد تبارز یافته است، برای هر انسان خردمندی قابل درک است. در شرایطی که همه‌چیز از شیوع ویروس کرونا گرفته تا قتل جورج فلوید سیاه‌پوست توسط پولیس، آن‌هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سرنوشت‌ساز امریکا در ماه نوامبر، به ضرر تیم بر سر قدرت دونالد ترامپ تمام شده و جایگاه او را در نظرسنجی‌های معتبر در برابر رقیب دموکراتش، جو بایدن، تنزل داده است، برای ترامپ بسیار مهم است که دست‌کم یک دستاورد قابل عرضه و استناد برای متقاعدسازی ذهنیت رأی‌دهندگان امریکایی داشته باشد تا قادر به سوق دادن آرای آنان به صندوق خود شود. این دستاورد، اکنون صلح با طالبان است.
آقای ترامپ به خوبی دریافته است که هزینه میلیاردی طولانی‌ترین جنگ بی‌نتیجه امریکا بر دوش مالیات‌دهندگان امریکایی سنگینی می‌کند و آنان از این‌که پول مالیات شان به جای تقویت نظام آموزشی و بهداشتی امریکا در جنگی مصرف می‌شود که ربطی به آنان ندارد، ناراضی هستند. بنابراین او بیش از مردم افغانستان تشنه صلح با طالبان است؛ بی‌آن که برایش توفیری داشته باشد که امضای توافقنامه صلح با این گروه، گرهی از کار فروبسته جنگ افغانستان باز می‌کند یا نه. همچنین برای ترامپ اهمیتی ندارد که بازگشت بی‌دستاورد نیروهای امریکایی پس از ۲۰ سال نبرد بیهوده با یک گروه متواری در کوه‌ها و بیابان‌های افغانستان، چه آسیبی به حیثیت ابرقدرتی و اتوریته هژمونیک ایالات متحده وارد می‌کند؛ زیرا از نظر ترامپ پیروزی در جنگ افغانستان، برابر است با پیروزی در انتخابات امریکا با استفاده ابزاری از صلح تحمیلی با طالبان که قرار است از رهگذر مأموریت صلح‌جویانه زلمی خلیلزاد به دست آید!
در چنین شرایطی مهم‌ترین کارویژه دولت آن است که با ایجاد روحیه شدید و فراگیر ملی‌گرایی در همه نهادهای سیاسی ـ اجتماعی کشور و ایجاد اجماع ملی در محور ارزش‌های مشترک میان مردم افغانستان و بازنمایی افق پهناور شفافیت اعتمادساز از طریق بازگویی حقایق پشت پرده صلح، میدان را برای نقش‌آفرینی فعال و اثرگذار مردم باز کند و از توطئه‌ای که به گفته رییس پیشین امنیت ملی در جریان است، جلوگیری کند.
مردم آماده فداکاری برای سرزمین و ارزش‌های خود هستند، اما مشروط به این‌که دولت دیوار بی‌اعتمادی افراشته‌شده در ۲۰ سال گذشته میان مردم و دولت را فرو بریزد و به نیروی مردم برای محافظت از نظام و ارزش‌ها و دستاوردهای خود، اعتماد و اتکا کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا