خواستههای جدید امریکا از طالبان؛ پافشاری حکومت نتیجه داد؟
اکنون توپ در زمین طالبان و سیاسیون کشور است و دیده شود که آن را به کجا پرتاب خواهند کرد. دست کم در این مقطع که حکومت(در واقع نظام جمهوری) موفقیتهایی کمایی میکند، بر سیاسیون است که آن را همراهی و همرایی کنند.
مذاکره بر سر موضوعات مختلف سیاسی همواره زمان بر و نفسگیر بوده است. مذاکره اما بر سر جنگ و صلح یکی از موارد خیلی حاد، شکننده و در عین حال مشکل در میان دیگر انواع مذاکرات میباشد؛ چه از یک جانب دو طرف عملاً در سنگر داغ جنگ قرار دارند و از سوی دیگر بر سر رسیدن به یک توافق سیاسی مورد قبول دو طرف، دیپلماسی میکنند.
اکنون از مذاکرات طالبان و امریکا نیز بیشتر از یک سال میگذرد و ظاهراً به مراحل خیلی حساس رسیده است. در گذشته همواره این نگرانی وجود داشت که احتمالاً ارگ -به عنوان نماینده مشروع مردم افغانستان- از سوی امریکاییها نادیده گرفته شده و معامله با طالبان در عوض نظام کشور صورت خواهد گرفت، اما اکنون به یقین میدانیم(دست کم نگارنده به این باور است) که چنین نخواهد شد. چون در این بیشتر از یک سال ایستادگی و تاکید ارگ روی روایت خودش از روند صلح سرانجام امریکا را مجاب کرده که در مذاکرات حد اقل خواستههای ارگ را به عنوان یک طرف جنگ مد نظر داشته باشد.
به باور نگارنده، چرخش در سیاست مذاکراتی امریکا از آنجا آغاز شد که حمدالله محب مشاور امنیت ملی کشور در ایالات متحده، حرکتهای زلمی خلیلزاد را در روند صلح با پرسش مواجه ساخت. آقا محب در آن زمان گفت که به نظر میرسد زلمی خلیلزاد تلاش میکند در معامله با طالبان خودش به قدرت برسد.
از آن زمان به بعد بود که امریکاییها متوجه کابل(فراموش شده) شدند و اکنون در جایی ایستادهایم که روند صلح را جهت میدهیم.
عامل دیگری نیز در این مورد دخیل است و نباید فراموش شود. حوصله مندی رییس جمهور غنی و داشتن «روایت» واضح برای رسیدن به صلح از منظر حکومت افغانستان.
در جریان مذاکرات طالبان و امریکا، ارگ روایت آتشبس را پرورش داد و به عنوان خواسته مردم افغانستان مطرح کرد، در واقع روایت آتشبس برخاسته و برگرفته از خواست جمعی مردمی نیز است که بیصبرانه در انتظار قطع کامل جنگ هستند و فهم شان از صلح در عالیترین صورت، قطع کشتار و جنگ و ویرانی است.
هرچند در این بیشتر از یک سال، امریکا متحد خودش را در کابل تا حدودی فراموش کرده بود، ولی اکنون زمان آن رسیده که تقاضاهای حکومت جدی گرفته شود.
در هفتههای اخیر بود که طالبان با نشر اعلامیهای گفتند که از «افزونخواهی» های امریکا و خلیلزاد خسته شدهاند. در آن زمان این موضوع گنگ ماند تا این که خلیلزاد به کابل آمد و روشن شد که آن «افزونخواهی» در واقع خواسته کابل بود.
اکنون توپ در زمین طالبان و سیاسیون کشور است و دیده شود که آن را به کجا پرتاب خواهند کرد. دست کم در این مقطع که حکومت(در واقع نظام جمهوری) موفقیتهایی کمایی میکند، بر سیاسیون است که آن را همراهی و همرایی کنند.