خواست محرمانه امریکا از ایران برای گفتوگو
باید پرسید که چرا ترامپ برجام را لغو کرد، گفت که ایرانیها خود به گفتوگو حاضر خواهند شد و به راه حل به قول او « منصفانه» دست خواهد یافت. در حالی که دولت امریکا در خواست مذاکره میکند. آیا این به معنی فروپاشی هژمونی امریکا در جهان نیست. کشوری که مدعی « ابر قدرت » بودن است.
به تاریخ ۵ جدی سال روان خورشیدی(۱۳۹۷) علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به کابل آمده و با رییس جمهور غنی، داکتر عبدالله عبدالله و حمدالله محب همتای افغانستانیاش دیدار کرد. همچنان آقای شمخانی با مشاوران پیشین امنیت ملی کشور دیدار داشته و روی حل بحران افغانستان از طریق گفتوگو تاکید کرده بود.
آقای شمخانی در حالی به افغانستان آمد که کشورهای منطقه بسیج شده و اجماعی در سطح کشورهای همسایه و منطقه برای ترغیب طالبان به گفتوگو با کابل شکل گرفته است. او نیز با این پیام آمد که در روند صلح کابل، کشورش نقش پررنگتری بازی کرده، تاثیرگذار باشد و پوتانسیل آن را دارد که طالبان را دست کم برای مذاکره تشویق کند.
آنچه تا این جا آمد و شد، مسئلهای است که در رسانههای مختلف به تجزیه و تحلیل گرفته شده و در ابعاد متفاوت بررسی شد، ولی دبیر شورای امنیت ملی ایران پس از برگشت به تهران حرف جالبی را مطرح کرد که به تبع آن مسئله بحران افغانستان در بعد تازهای توسعه یافت. او در تهران گفت که در کابل دوبار از سوی امریکاییها پیامی مبنی بر مذاکره و گفتوگو دریافت کرده است.
دقیقاً ۱۰ روز پس از سفر آقای شمخانی، سید عباس عراقچی معاون سیاسی وزارت خارجه ایران به کابل آمد. آقای عراقچی نماینده رهبر ایران و یکی از گفتوگو کنندههای ارشد جمهوری اسلامی در مسئله بحران هستهای آن کشور با دول غربی، در کنار محمد جواد ظریف وزیر خارجه بود. گفتوگوهای هستهای را با ۵ به علاوه ۱ پیش برد. نگاه غربی را خوب میشناسد. دیپلماتی است کار کشته و با دیپلماتهای امریکایی سروکله زده و آنان را به خوبی میشناسد. پس دور از ذهن نخواهد بود که هدف سفر معاون سیاسی وزارت خارجه ایران، به گونهای نشانه آمادگی تهران برای انجام این مذاکرات است. چه، شمخانی هرچند سیاستمداری است کارکشته و زیرک ولی با توجه به این که او در مذاکرات هستهای حضور نداشت، عراقچی وارد میدان شده است.
عراقچی دو روز پیش به مزارشریف رفت و در توییتر پُست جالبی گذاشت. او گفت:« … نگاه ما به آینده است اما گذشته را هرگز فراموش نخواهیم کرد.»
خیلی منطقی نخواهد بود که فکر کنیم عراقچی فقط برای زیارت روضه مبارک و بازدید از محل شهادت دیپلماتهای ایرانی به مزارشریف رفته باشد. به باور نویسند، اما این موضوع نیز نمیتواند یقینی باشد که جمهوری اسلامی « مذاکره » میکند یا نه. هرچند علی شمخانی موضوع مذاکره را با امریکا منتفی دانسته، ولی در نظام ایران او تصمیم گیرنده نهایی نیست و باید سران حکومت آن کشور در این مورد تصمیم بگیرند.
تهران قاعده بازی را با غرب در کل و امریکا به ویژه خیلی خوب بلد است. شاید به این زودیها حاضر به مذاکره و گفتوگو نشود، ولی سرانجام مذاکره میکند و منافع ملی خود را به کشورهای طراز اول غربی میقبولاند.
اگر ایران پیشنهاد امریکا را بپذیرد، معکوس آنچه که چیزی از دست نمیدهد، چیزهایی به دست نیز خواهد آورد. ایران در افغانستان و حوزه خلیج فارس میتواند حرف زیادی برای گفتن دارد. سوریه در دستش هست و متحدان قدرتمندی دارد.
حرفهای علی شمخانی در رسانههای امریکایی نیز بازتاب گسترده داشت. رویترز نوشته است که اکنون ایالات متحده باید موضع خودش را در قبال آن روشن بسازد. ولی گذشته از این، باید پرسید که چرا ترامپ برجام را لغو کرد، گفت که ایرانیها خود به گفتوگو حاضر خواهند شد و به راه حل به قول او « منصفانه» دست خواهد یافت. در حالی که دولت امریکا در خواست مذاکره میکند. آیا این به معنی فروپاشی هژمونی امریکا در جهان نیست. کشوری که مدعی « ابر قدرت » بودن است.
به هر حال، چه ایرانیها روی مسایل اتومی و موشکی با امریکا مذاکره کنند، چه نکنند. آنچه برای افغانستان مهم است همکاری تمام کشورهای همسایه با افغانستان، جامعه جهانی و به ویژه امریکا برای حل بحران جاری کشور خواهد بود.
اگر ایران و امریکا روی روند صلح افغانستان مذاکره کنند، نه به ضرر کابل که به سود آن خواهد بود؛ زیرا ایران هژمونی بزرگی در منطقه دارد و میتواند رهبری کننده اجماع منطقهای برای روند صلح افغانستان باشد.