داعش در افغانستان چگونه قوت میگیرد و چه باید کرد؟
اخیراً زمزمههایی از قوت گرفتن داعش در افغانستان، بالا گرفته است. زلمی خلیلزاد نماینده پیشین ایالات متحده امریکا در سازمان ملل متحد میگوید:«احتمال قوت گرفتن داعش در افغانستان وجود دارد. با شکست داعش در سوریه و عراق، افغانستان میتواند پایگاه بعدی داعش در منطقه باشد.»
اما آنچه باعث میشود داعش در افغانستان قوت بگیرد چیست و چه عاملی وجود دارد که این گروه تروریستی منابع مالی و انسانی خود را تأمین کند.
داعش گروهی نظامی و ایدئولوژیک
داعش تنها یک گروه نظامی نیست، بلکه قبل از آن یک ایدئولوژی و یک دستگاه فکری است که تعریف خاصی از اسلام دارد. از نظر ایدئولوژیک، این گروه برخاسته از دامان سَلَفیت جهادی که شاخههای جدا شده از اخوانالمسلمین مصر، القاعده و غیره گروههای تروریستی، ریشه در این دستگاه فکری دارند. با این حساب مبارزه با داعش و قوت گرفتن آن، نه تنها از راه نظامی که از منظر فکری نیز باید صورت بگیرد.
داعش در عین حال که از منظر نظامی امکان قوت گرفتن را دارد از منظر فکری نیز درجامعه سنتی و مذهبی افغانستان ریشه دارد و این را زمانی میتوان خوب درک کرد که پناه یافتن القاعده را افغانستان در نظر بگیریم که صدها تن را به خود جلب کرد. فرق میان داعش و سازمانهای تروریستی همانند القاعده بسیار اندک است؛ زیرا هردوی آنها از دامان سلفیت جهادی برخواستهاند، دارای یک نوع دستگاه فکری هستند و از تاکتیک جنگی مشابه استفاده میکنند و حتی نوع مجازات آنها با مخالفان خود یکی است و دارای محکمههای صحرایی میباشند که خود را به سلف اسلام نسبت میدهند. تنها اختلاف میان داعش و گروههای تروریستی دیگر، برای فعلا شاید این باشد که آنها بر سر رهبری و پیشقدم بودن در آن، با یکدیگر اختلاف دارند. از منظر نظامی، چنان که در کشورهای سوریه و عراق مشاهده شد؛ کمک دولتهای منطقه به این گروه و فروختن نفت عراق و سوریه، باعث شد که این گروه عواید خود را بالا برده و توسط آن به سلاحهای نظامی بیشتر دست یافته و نیروی انسانی بیشتری را استخدام کند. در افغانستان اما، داعش میتواند با بهدست گرفتن تجارت مواد مخدر به این خواسته خود برسد. دولت میباید از هر دو منظر در این مورد راهکار و استراتژی مشخصی داشته باشد. دولت افغانستان باید بیشتر از پیش بر پاکستان که بیشترین اتهام را در حمایت از گروههای تررویستی در افغانستان دارد فشار وارد کند و از سوی دیگر نگذارد که داعش به تجارت تریاک دست یابد. از منظر ایدئولوژیک باید یک اجماع ملی از علما، بر ضد داعش تشکیل داده و مکاتب تدریسی داعش در ننگرهار و دیگر ولایت تحت نفوذ آنها، را مسدود کند.
ضعفهای درونی که موجب قوت گرفتن داعش میشوند:
فساد، اولین و بزرگترین نقطه ضعف در دولتهای اسلامی است که داعش میتواند بر اساس آن و با توجیه آن مبنی بر این که دولتمداران بیکفایت هستند، درون جامعه نفوذ کند. چنان که در عراق و سوریه شاهد بودیم و اکنون در افغانستان این خطر به بالاترین سطح خود قرار دارد؛ زیرا افغانستان هشتمین کشور فاسد جهان است.
علت دوم تکروی یک قوم یا گروه خاص است که دهشتافگنان مشابه به گروه داعش، با توجیه آن میتوانند از میان مردم سربازگیری کنند، چنان که در سوریه انحصارگرایی خاندان بشار اسد چنین کرد و یا در عراق که دولت آن کشور، بیش از اندازه نظام را شیعه محور ساخت.
علت بعدی که داعش توسط آن میتواند از میان جوانان سربازگیری کند، رشد بالای درصد بیکاری در کشور است. براساس گزارش «مرکز آمار افغاستان» تنها در سال ۲۰۱۶، نرخ بیکاری در این کشور به ۴۰ درصد رسیده است و اگر دولت در این زمینه کار نکند، عده زیادی از جوانان کشور به بیرون مهاجرت میکنند و آنهایی که توان سفر را ندارند به احتمال بسیار بالا از روی ناچاری، جذب نیروهای تندرو میشوند.
مذاکرات صلح:
مذاکرات صلح در افغانستان نه تنها یک استراتژی مشخص ندارد، که مصارف بسیاری را نیز در بر گرفته است. گذشته از این مذاکرات صلح، چنان که ذکر شد دارای استراتژی مشخصی نیست. امریکا از یکسو دولت افغانستان را تشویق به مذاکره با مخالفان میکند و از سوی دیگر رهبران این گروه را مورد هدف قرار میدهد (کشتن ملا اختر منصور در ایالت بلوچستان پاکستان) که خود موجب بیاعتمادی طالبان به مذاکرات میشود و از سوی دیگر دو دستهگی بین گروه طالبان دلیل دیگری شده است تا داعش، نفوذ خود را در افغانستان گسترش دهد. دولت میباید تعریف مشخصی از مذاکرات صلح داشته باشد و یا به کلی آن را لغو کرده و از راه نظامی و به طور جدی وارد جنگ با گروههای هراسافگن شود.
استراتژیهای مهم داعش در قوتگیری:
گروه داعش برای نشان دادن قوت و بالابردن سطح توانایی خود، دارای استراتژیهای مشخصی است که میتوان از
جمله اشاره کرد به: تحریک احساسات مذهبی در کشورهایی که از نظر معیارهای جهانی ناکاماند، که توسط حمله به مسجدها میخواهند به آن دست یابند. دوم هراسافگنی و ایجاد وحشت گسترده؛ چنان که در سوریه و عراق با آتش زدن زنده-زنده مردم و سر بریدن و پخشکردن ویدئوی آنها در شبکههای مجازی انجام شد و در افغانستان با حمله به مسجدها، شفاخانه نظامی چهارصد بستر در کابل و انفجار بمب در میان تظاهرات کنندگان جنبش روشنایی انجام داده است و از سوی دیگر استراتژی مهم این گروه استفاده از احساسات مذهبی تندروانه برای جذب نیروهای انسانی است. چنان که جنگ داخلی سوریه را به جنگ مذهبی تمام عیار مبدل کرد.
مهدی سرباز – خبرگزاری دید