مانند رواندا، افغانستان باید روحیه شهروندی را با موفقیت در میان تمام طرفهای درگیر پرورش دهد. در حالی که تاریخ طولانی افغانستان در زمینه حکومتداری غیر متمرکز این امر را دشوار میکند، اما برای برقراری صلح پایدار این یک ضرورت است. تعهد به بازسازی، توسعه اقتصادی و پروژهای کوچک میتواند آغاز خوبی باشد
وقتی جنگ افغانستان سرانجام پایان یابد، حدود ۵۰ تا ۶۰ هزار جنگجوی طالب باید در جامعه افغانستان ادغام شوند. نسل فعلی جنگجویان طالبان، در کنار جنگ چیز کمی از زندگی میدانند. برای بسیاری آنها، مخالفت با دولت افغانستان و زندگی به عنوان یک شورشی عنصر اساسی هویت شان را شکل داده است. در حالی که احتمال ادغام این جنگجویان در زندگی ملکی ممکن در وهله اول موجب نگرانی شود، اما نمونهای از ادغام مجدد در رواندا مایه خوشبینی است.
نسلکشی در رواندا، یکی از خونینترین رویدادهای قرن بیستم بود. در اپریل ۱۹۹۴، ملیشههای هوتو تحت تأثیر دکترین ایدئولوژی نسلکشی سیاسیون عوامفریب و «رادیوی نفرتافکن»، شهروندان توتسی را بیرحمانه قتل عام کردند. طی حدود ۱۰۰ روز، ۸۰۰ هزار نفر به قتل رسید.
بیش از ۳۰۰ هزار رواندیایی به دلیل جنایاتی که در زمان نسلکشی انجام دادند، مدتی را در زندان گذراندند. در حالی که مسئولیت اصلی «سرویسهای اصلاحی رواندا» نظارت از این زندانیها بود، اما همچنین خدمات مفیدی برای روند ادغام مجدد انجام دادند. به زندانیان توصیه شده بود تا با عزیزان شان در مورد جنایاتی که انجام دادهاند، صادق باشند، اگر شریک زندگی شان وارد روابط جدید شد، درک کنند و برای پذیرفتن هویت شان به عنوان شهروند رواندا تلاش کنند. برای برخی زندانیان در زمان حبس آمادگی برای کار گرفته شد.
سایر کسانی که در نسلکشی دست داشتند و به گناه خود اعتراف و از جنایات خود ابراز پشیمانی کردند، برای کار در «خدمات عمومی» TIG انتخاب شدند. در عوض بیرون شدن از زندان، این شهروندان توافق کردند کارهای بدون مزد انجام دهند تا بدهی خود را به جامعه پرداخت کنند. شرکتکنندگان خدمات عمومی در ساخت سرک، خانه، زراعت، معدن و تولید مشغول به کار شدند.
بسیاری آنها به تازگی از زندان آزاد شده و به جامعه بازگشتند. از بسیاری آنها استقبال گرم شد. آنها از سوی همسایگان استقبال شدند و هدیههای مانند نوشابه و آبجو از آنها دریافت کردند. برخی از نسلکشان سابق حتی توانستند با خانوادههای قربانیان شان روابط معناداری برقرار کنند.
جامعه رواندا حرکت به سمت جلو را انتخاب کرد. روانداییهایی که به تازگی آزاد شدهاند، اغلب در مورد توسعه اقتصادی کشور ابراز نظر میکنند. سرمایهگذاری دولت به کشاورزان دام فراهم کرده و به نرخ رشد رواندا طی دو دهه گذشته به طور میانگین ۸ درصد کمک کرده است. اکنون دومین مکان بهتر برای تجارت در کل افریقا است. در حالی که هر هفتم اپریل مراسم گرامیداشت قوی از قربانیان نسلکشی گرفته میشود، اما زندگی روزمره رواندا مسایل سادهتر اقتصادی است: مانند ساخت و ساز مسکن، فصل کشاورزی و اشتغال.
با آنکه در ابتدا به نظر میرسید ادغام مجدد در رواندا بسیار پیچیده است، اما امکان ادغام و بخشش پس از حتی شدیدترین موارد خشونت را آشکار ساخت. رواندا میتواند درسهای قابل استفاده در مورد افغانستان داشته باشد.
درسها
ادغام مجدد یک روند دشوار و دردناک است، اما نسبت به ادامه جنگ به مراتب کمهزینهتر است. دولت افغانستان و قدرتهای خارجی که هر دو طرف جنگ را تمویل میکنند، باید در روند ادغام سرمایهگذاری جدی کنند. این روند باید عملی باشد، نه نمادین. گرچه حقیقت و روندهای مصالحه میتواند از نظر روانشناختی برای جنگجویان سابق مفید باشد، اما جلوی شیوع خشونت دیگر را نخواهد گرفت. با توجه به تأثیر پول روی جنگ افغانستان و فرهنگ عمومی مصئونیت از مجازات در این کشور، پذیرفتن صلح باید به نفع جنگجویان سابق باشد.
مانند رواندا، افغانستان باید روحیه شهروندی را با موفقیت در میان تمام طرفهای درگیر پرورش دهد. در حالی که تاریخ طولانی افغانستان در زمینه حکومتداری غیر متمرکز این امر را دشوار میکند، اما برای برقراری صلح پایدار این یک ضرورت است. تعهد به بازسازی، توسعه اقتصادی و پروژهای کوچک میتواند آغاز خوبی باشد.
با این همه، این پروژهها باید از آفت فساد، کشت مواد مخدر و قاچاق که ابتکارات توسعهای قبلی را آسیب زد، در امان باشد. پیگیری برنامههای ساده متشکل از انتقال وجوه اندک – مانند برنامه «one cow» دولت رواندا – میتواند به جلوگیری از این مشکلات کمک کند. این برنامهها نباید نسبت به جنگجویان سابق تبعیضآمیز باشد. اگر قرار است طالبان دوباره در جامعه ادغام شوند، باید در آینده افغانستان سهیم باشند.
وقتی توافق صلح بین دولت افغانستان و طالبان امضا شود، طالبان مردمان آزاد خواهد بود. مجبور کردن آنها برای شرکت در نوعی از برنامههای ادغام مجدد و بزرگداشتهایی که روانداییها انجام میدهند، تقریباً ناممکن است. در عوض، آنها باید داوطلبانه به جامعه شان بپیوندند. از طریق ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی، اجتماعی و مذهبی، جنگجویان طالبان میتوانند صلح را در جهت منافع شخصی خود پیدا کنند. با وجود این که ادغام مجدد یک کار دشوار است، اما به طور حتم نسبت به بروز جنگ دیگر در افغانستان به مراتب آسانتر و کمهزینهتر خواهد بود.