درنگی بر طوفان اقصی؛ باور به معجزه!
طوفان اقصی عناصر متعددی دارد. مهمترین عنصر آن عنصر اطلاعاتی و سرّی بودن حرکت است. چنان که می دانیم، این طوفان برق از چشم مسئولان امنیتی و اطلاعاتی اسراییل و امریکا پرانده است. اسراییل تبلیغات بسیاری در طول ده ها سال انجام داده است، تا چنین امری را به عنوان یک اصل و یا فکت باورانده یا وانمود شود، که هیچ چیز از افق دید و نگاه تیز موساد و شین بت نهان نیست
از مشهورترین كلمات قصار دیوید بن گوریون( ۱۸۸۶-۱۹۷۳) نخستين نخست وزير اسبق اسراییل و از شخصیتهای صهیونیست و از بنيانگذاران اسراییل، که او را پیر رژیم آل صهیون می دانند، تفسیری در باره معجزه است که به کار ما میآید. گفته است: «هر کس به معجزه اعتقاد نداشته باشد واقع گرا نیست. در اسراییل برای اینکه فردی واقع گرا باشید باید به معجزه ایمان داشته باشید. اگر متخصصی گفت، معجزه نمیتواند انجام شود، از متخصص دیگری نظر بخواهید. شجاعت نوع خاصی از معرفت است: معرفت اینکه چگونه از آنچه باید ترسید، ترسید و چگونه از آنچه نباید نترسید، نترسید».
چهار مقوله بسیار مهم، معجزه، معرفت، شجاعت و ترس در سخن بن گوریون مطرح شده است. توجه من به معجزه است و شناخت آن.
بدون شک « طوفان اقصی» معجزه است. یعنی هر کس که پدیده روز شنبه ۱۵ مهرماه/میزان( هفتم اکوتبر ) را با دقت و شکیبایی بررسی میکند، نمیتواند مبهوت نشود! رحمت خداوند بر رییس دبیرستان ما در شهرستان اراک، ما هر پنجشنبه بعد از ظهر در سالون بزرگ دبیرستان برنامه سخنرانی و شعر و نمايش داشتیم. روزی آقای خلیل داعی رییس محبوب دبیرستان ما گفت: «بچه ها ساعت از قطعات مختلفی تشکیل شده است. مثلا چرخ های ریز و درشت، که در نسبت با یکدیگر قرار می گیرند. اگر فرض کنیم ساعت امگا ۱۲۷ قطعه داشته باشد، که دارد. تمام این ۱۲۷ قطعه بايست در نسبت منطقی با هم قرار بگیرند تا دو اتفاق بیفتد و ساعت متولد شود، صدای تیک بلند شود و حرکت عقربه ها را ببینیم… حرکت عقربه ها هم با سه محور ساعت شمار و دقيقه شمار و ثانيه شمار شکل می گیرد.
شما ببینید در زندگی تان کدام امكانات را دارید. چگونه می خواهید و می توانید تمامی این امکانات را با هم سامان دهید، تا صدای شما به گوش دنیا برسد و کشور و ملت خود را گامی به جلو حرکت دهید. به این حرف من توجه کنید. صدای شما و حرکت شما! شناخت تمامی قطعات و نسبت بین آنها و سازماندهی آن ها معجزه است!»
طوفان اقصی عناصر متعددی دارد. مهمترین عنصر آن عنصر اطلاعاتی و سرّی بودن حرکت است. چنان که می دانیم، این طوفان برق از چشم مسئولان امنیتی و اطلاعاتی اسراییل و امریکا پرانده است. اسراییل تبلیغات بسیاری در طول ده ها سال انجام داده است، تا چنین امری را به عنوان یک اصل و یا فکت باورانده یا وانمود شود، که هیچ چیز از افق دید و نگاه تیز موساد و شین بت نهان نیست. کتابهای متعددی منتشر کرده اند و از سیستم اطلاعاتی اسراییل تمجید کرده اند. در واقع برای موساد توانایی افسانه ای ساخته بودند. افزون بر آن نکته قابل توجه و تامل همکاری موساد و سیا است. در واقع شکست اطلاعاتی موساد و شین بت میتواند شکست سیا هم تلقی شود. مایکل پمپئو وزير سابق خارجه و نیز مدير سابق سازمان سیا، در دولت ترامپ به همکاری بسیار نزدیک و به تعبیر ایشان به همصدایی و یا تک صدایی سیا و موساد در منطقه غرب آسيا اشاره کرده است. تیم های کارشناسی و اتاق های فکر موساد و سیا در ارتباط با هم بوده اند. حتی در هنگام عملیات وقتی کار پیچیده می شده است، شاهد این هماهنگی هستیم. به عنوان نمونه، مایکل پمپئو در فصل دوم کتابش که با عنوان: « یک اینچ هم کوتاه نیا!» یا به اصطلاح خودمان سرسوزنی کوتاه نیا، به توضیح روابط شخصی خود با یوسی کوهن مدیر موساد و نیز همکاری همه جانبه موساد و سیا پرداخته است. عنوان فصل: « با شتاب از شکست بگریز!» است. (۱)
«آقای مدير! مدير کوهن می خواهند فوری با شما صحبت کنند. تلفن از طرف یوسی کوهن مدير موساد بود. ما امکان صحبت تلفني با خط ویژه حفاظت شده داشتیم. صدای کوهن جدی و آرام بود. گفت تیم ما ماموریت بسیار مهمی را انجام داده اند. برای بازگشت به کشورهایشان با مشكل روبرو شدهایم. میتوانی به ما کمک کنی! هر وقت کوهن به من زنگ می زد من در دسترس بودم. او هم به همین ترتیب بود. من افراد سازمان سیا را در سراسر جهان بسیج کردم تا تیم موساد بتوانند ظرف ۲۴ ساعت، به سلامت به کشور های خود و به میان خانواده شان بازگردند. آنان یکی از مهمترین عمليات مخفیانه در جهان را انجام داده بودند.» بدیهی است که پمپئو اشاره ای به عملیات نمی کند. اما نکته مورد نظرم همان هماهنگی کامل بین سیا و موساد است. این هماهنگی به ویژه در منطقه غرب آسيا و بالاخص در رابطه با ایران و سوریه و عراق و لبنان و یمن و حزب الله و حماس و جهاد اسلامی و حشد الشعبی و حوثی ها، اهمیت و احساسات بیشتری می یابد؛ همکاری موردی و مقطع نیست. برغم چنین همکاری و هارمونی بین موساد و سیا، چگونه حماس و جهاد اسلامی توانستند عملیات طوفان اقصی را که بسیاری می گویند چنین واقعهای را که نتانیاهو و وزیر جنگش آن را «جنگ» خوانده اند و نه « عملیات» سازمان دهند؟ گفته می شود گردان های قسام بیش از هزار نفر بوده اند که در سازماندهی این عملیات شرکت کردهاند.
اسراییلیها البته می گویند، این مسئله که چرا غافلگیر شدند، موضوع بعدی است. اما هیچکس اصل غافلگیری را که شبیه سیستم عصب در هر جنگی عمل میکند، انکار نکرده است.
آیا دولت نتانیاهو و ارتش اسراییل میتوانند با بمباران سنگین و بی سابقه نوار غزّه، معجزه را انکار کنند؟ در باره نسبت بین معجزه و بمباران خواهم نوشت.
منابع:
(۱) Mike pompeo, Never give an inch, Fighting for the America I love, Broadside Books, 2022, chapter 2