درک امریکا از مردم افغانستان چیست؟
طالبان صد تن از بچههای ما را در سه روز کشتند، در حالیکه نمایندگان شما با ملا برادر و استانکزی در هوتل شیرایتون شهر دوحه قهوه مینوشند.
دیروز خانم کی بیلی (Kay Bailey) سفیر ایالات متحده امریکا در ناتو یک گپ مهم و یک گپ عجیب پیرامون وضعیت افغانستان گفت. گپ مهمش این بود که بحران سیاسی موجود در دولت افغانستان، دلبستگی امریکا را به کابل محدود میسازد. اما گپ عجیبش این بود:«ما (امریکا) از مردم افغانستان میخواهیم که تروریستان را به کشور خود راه ندهند تا اینکشور به ثبات و امنیت برسد».
این موضعگیری از زبان یک دیپلمات بلندرتبه و از یک تربیون مهم استراتژیک مطرح میشود.
حالا سه پرسش زیر ذهنم را مشغول ساخته است:
نخست، درک امریکا از مردم افغانستان چهاست؟ مردم یک سرزمین وقتی معنا پیدا میکند که صدایش شنیده شود، دردش احساس شود، امنیتش برآورده شود و به حقوقش احترام شود. وقیحترین نمونه صدای مردم، عملکرد کمیسیون مستقل انتخابات و نتایج کارش در دو انتخابات اخیر است. آیا همین مردم منظور امریکا است؟
دوم، جای مردم افغانستان در معادلات امروزی در کجاست؟ میشود بگویید چهکسی از مردم نمایندگی میکند؟ پارلمانیکه با تقلب به قدرت سیاسی راهیافته است؟ احزاب سیاسی، تنظیمی، قومی و قبیلهای که بهجز معامله کاری ندارند، یا رهبران «اقوام» که به گونه سنتی برای غذا خوردن و امتیاز گرفتن، گله-گله به ارگ میروند؟
سوم، منظور از تروریستان کی و چه است؟ اگر ما بپذیریم که طالبان تروریست هستند، پس زلمی خلیلزاد و گروه بزرگ مذاکره کننده امریکا چه نقشی داشته است؟ تعریف امریکا از تروریستها چه است؟ حالا که طالبان با امریکا سروکاری ندارد، پس تشویش شما در چه است؟ طالبان صد تن از بچههای ما را در سه روز کشتند، در حالیکه نمایندگان شما با ملا برادر و استانکزی در هوتل شیرایتون شهر دوحه قهوه مینوشند، همین است تروریزم؟