در حالی که حسننیت هند در افغانستان برجسته است، اما تعلل در کمک به مردم افغانستان، صفحه شطرنج را به ضرر خود سوق میدهد. به لحاظ استراتژیک، باخت هند به نفع پاکستان و چین خواهد بود
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
به تاریخ ۴ اکتوبر ۲۰۱۱، روزی که هند توافقنامه مشارکت استراتژیک را با افغانستان امضا کرد، به قندهار سفر کردم. میتوانستم خوشبینی و موفقیت را در میان مقامات افغانستان، سیاسیون، بازرگانان و گروههای زنان در این ولایت احساس کنم. امید غالب وجود داشت که هند یک دوست قابل اعتماد و پایدار باشد. هدف توافقنامه مشارکت استراتژیک این بود که دستاوردهای دهه گذشته را از طریق سیاست کمکهای توسعهای نهادینه کند.
از داستان ربوده شدن هواپیمای IC-814 در دسمبر ۱۹۹۹ و مذاکرات در قندهار برای رهایی هواپیما تا پایان ماموریتش در افغانستان در زمان رژیم طالبان، هند برای احیای حضور خود در این کشور جنگزده پس از ۲۰۰۱، راهی طولانی را طی کرده بود. با این حال، دو دهه بعد، با بستهشدن کنسولگری و تخلیه کارکنان دیپلماتیک از قندهار به تاریخ ۱۰ جولای، هند مانده است که از دو دهه تعامل خود چه میتواند نجات دهد.
با تصرف ولسوالی پس از ولسوالی توسط طالبان، سقوط کابل قریبالوقوع به نظر میرسد، مگر اینکه ایالات متحده و جامعه بینالمللی حماقت تسلیم این کشور را به شورشیان درک کنند. دهلینو با این نااطمینانی مواجه است که چطور میتواند با تغییر سریع سناریوها در افغانستان کنار بیاید. پاسخ آن، از حمایت دولت افغانستان گرفته تا پشتیبانی از مذاکرات صلح تا حتی ارتباط با طالبان. به طور حتم طالبان دیگر نیازی به تظاهر به روند صلح برای به دست گرفتن قدرت ندارند. این امر میتواند طی چند ماه با استفاده از خشونت شدید و تضعیف روحیه نیروهای امنیتی افغانستان(ANDSF)، محقق شود. کابل تنها میتواند امیدوار باشد که با ایجاد پادگان نیروهایش و حفظ کنترول بر برخی از مراکز شهری، و اجازه دادن به شورشیان برای اشغال مناطق وسیعی از کشور، امر اجتنابناپذیر را به تأخیر بیندازد.
بعید به نظر میرسد که رییس جمهور جو بایدن با پیوند دادن روند خروج به شرایط موجود، خروج نظامیان امریکایی را متوقف کند، چه رسد به اینکه تصمیم خود را لغو و نیروهای خارجشده را دوباره به این کشور اعزام کند. با توجه به تسلط احتمالی طالبان بر مناطق وسیع، این گروه نیازی به تعامل و ادامه روند صلح دارد؟ حتی اگر این کار را به خاطر توافقنامه ۲۰۲۰ فبروری با ایالات متحده انجام دهد، دولت افغانستان اهرمی برای مذاکره از موضع قدرت ندارد. با متلاشیشدن مقاومت نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، سیاسیون و فرماندهان احتمالاً آخرین جبههای است که طالبان مجبور به شکستن آن هستند. با این وجود، آنها نیز با حمایت از نیابتیهای منطقهای به دنبال قدرت و نفوذ هستند.
این تحولات شبیه به بدترین سناریو برای دهلینو، بازگشت به اواسط دهه ۱۹۹۰، است. مذاکراتی پشتپرده ممکن بین مقامات امنیتی هند و اعضای طالبان در دوحه انجام شده باشد، چنانچه وزیر قطری فاش کرد. با این وجود، بعید به نظر میرسد که این تلاشهای دیرهنگام برای برقراری ارتباط با شورشیان، نتیجهای در پی داشته باشد.
از سویی دیگر، رجوع به دوست دیرینهاش در اتحاد شمال، دیگر گزینهای برای دهلینو نیست. اتحاد شمال، نهاد منسجم و نظامی تأثیرگذار، امروز آن انسجام گذشته را ندارد. فرماندهانی که شامل اتحاد شمال هستند، در بهترین حالت میتوانند امیدوار باشند مناطق اندک زیر نفوذ را با شبهنظامیان خود حفظ کنند، زیرا طالبان بیشتر مناطق حومه را تصرف میکنند.
دیپلماسی جدید اس. جیشنکر وزیر امور خارجه را به سفرهایی به قطر، ایران و روسیه برد. با این حال، این اقدامات همانند اقدامات قبلی که با طالبان صورت گرفت، تلاشهای دیرهنگام است و بعید به نظر میرسد که اوضاع را نجات دهد.
در حالی که افغانستان به هرج و مرج کشیده میشود، دهلینو برای جبران فرصتهای از دسترفته تنها باقی مانده است. به دنبال تلاشها به رهبری ایالات متحده در سکتور امنیتی و روند صلح، هند از سال ۲۰۱۴ بدینسو در عرصه نهادسازی پایدار، ثبات وضعیت امنیتی، ترویج روند صلح فراگیر، ایجاد اجماع میانافغانی و حفظ دستاوردها تلاش چندانی نکرد. پروژهها و ساختارهای ایجادشده توسط هند برای مقاومت در برابر پیشرفت و تسلط طالبان بسیار اندک است. در حالی که حسننیت هند در افغانستان برجسته است، اما تعلل در کمک به مردم افغانستان، صفحه شطرنج را به ضرر خود سوق میدهد. به لحاظ استراتژیک، باخت هند به نفع پاکستان و چین خواهد بود. در حقیقت، این به معنی از بینرفتن حسننیت یک همسایه دوست است که در زمان نیاز، چشم امید به هند دارد.