در حاشیه ادعای مرگ پناهجویان افغانستانی در هریرود
باید توجه داشت که اینگونه رخدادها فرصتهای مغتنمی برای کشورهایی فراهم میسازد که در پی اثرگذاری بر سیاست خارجی افغانستان در قبال همسایگان و تحمیل ارزشها و منافع خود بر آن هستند.
مدتی است که فضای سیاسی و رسانهای دو کشور ایران و افغانستان، جولانگاه خبری است که در صورت راست و درست بودن، عمیقاً تکاندهنده، دور از موازین اخلاق انسانی و اسلامی و همراه با پیامدهایی زیانبار برای همسایگی دو کشور است: مرگ ۲۳ پناهجوی افغانستانی در دریای هریرود در نوار مرزی افغانستان و ایران توسط نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی!
این خبر بر پایه ادعای چند نفری دست به دست میشود که مدعی تماشای رویداد، از نزدیک بودهاند. آنان میگویند در قالب یک گروه ۵۷ نفری، وارد خاک ایران شدند، اما در دام مرزبانان جمهوری اسلامی افتادند و پس از تحمل یک شب دشوار و دردآور، رد مرز شدند و با فشار نیروهای مرزبان ایران، مجبور شدند خود را به آبهای هریرود بیندازند؛ کاری که نتیجه طبیعی آن کشته و ناپدید شدن شماری از پناهجویان ۵۷ نفری بوده است.
واکنش ابتدایی دولت افغانستان در قبال این فاجعه دردناک، آمیخته با غیظ و غضب بود؛ از جمله صدیق صدیقی سخنگوی ریاستجمهوری کشته شدن شهروندان کشور را در مرز ایران «وحشيانه، غیر انسانی و جنایت نابخشودنی» خواند. همزمان، حنیف اتمر سرپرست وزارت امور خارجه نیز با انتشار تصاویری از کشتگان هموطن در مرز ایران، در توییتر نوشت: «ظلم و وحشتی که باعث شکنجه و شهادت مردم مظلوم ما در مرز افغانستان و ایران گردیده، خاطر ملت ما را به شدت اندوهگین ساخته است.»
او همچنین به مردم افغانستان اطمینان داد که «با تمام امکانات دیپلماسی» این موضوع را پیگیری خواهد کرد؛ چیزی که امروز (چهارشنبه، ۱۷ ثور) نتیجه داد و وزارت خارجه در اعلامیهای گفته است که دولت ایران، به تقاضای دولت افغانستان مبنی بر تحقیق در مورد جان باختن شماری از پناهجویان افغان در امتداد مرز دو کشور جواب مثبت داده است.
با آن که دولت ایران در ابتدا این ادعا را تکذیب کرد، اما در روایت دیگری که پس از آن از سوی جمهوری اسلامی مطرح شد، احتمال فرار پناهجویان از بیم بازداشت شدن توسط نیروهای مرزی ایران است. بر اساس این روایت، پناهجویان ممکن است با دیدن مرزبانان، تصمیم گرفته باشند از مسیر هریرود به داخل خاک افغانستان بگریزند که اسیر تنشهای بی رحم امواج شده و شماری از آنها جان باختهاند.
با همه اینها، نفس اینکه ایرانیها آماده شدهاند کارگروه مشترکی برای تحقیق در مورد وقوع این فاجعه ضدانسانی صورت بگیرد، گامی به جلو است و امیدواری برای روشن شدن حقیقت را افزایش میدهد.
اما چه این اتفاق افتاده باشد و چه نیفتاده باشد، این حقیقت که مهاجرین افغانستانی مقیم ایران، خاطره خوشی از رفتار دولتمردان، نیروی انتظامی و مردم ایران ندارند، غیر قابل انکار است. با توجه به همین تجربه تلخ پیشینی است که قبل از آشکار شدن حقیقت، افکار عمومی مردم افغانستان، انداخته شدن پناهجویان هموطن خود به دست سربازان ایرانی را در دریای هریرود، دور از امکان ندانسته و نسبت به آن واکنش منفی بسیار گسترده نشان دادند.
چنین چیزی نشانه آن است که به رغم وجود مشترکات بنیادین هویتی میان افغانستان و ایران در حوزههای فرهنگی ـ تمدنی و دینی ـ تاریخی، فضای بیاعتمادی عظیمی در ذهنیت همگانی مردم افغانستان نسبت به همکیشان همزبان ایرانی خود فرمانروایی میکند و موجبات دوری و دوگانگی دو ملت از یکدیگر را فراهم میسازد. این وضعیت، به نفع هر کسی که باشد، مخصوصاً به لحاظ سیاسی و امنیتی، به نفع ایران نیست. به همین جهت است که تأکید میکنیم این دولتمردان ایرانی هستند که بایستی نسبت به مدیریت نیروها و نهادهای خود برای پیشگیری از وقوع رفتارهای فاجعهبار در مواجهه با مهمانان مهاجر خویش، اهتمامی ویژه و درخور داشته باشند.
باید توجه داشت که اینگونه رخدادها فرصتهای مغتنمی برای کشورهایی فراهم میسازد که در پی اثرگذاری بر سیاست خارجی افغانستان در قبال همسایگان و تحمیل ارزشها و منافع خود بر آن هستند؛ به همین دلیل است که آنچه از جمهوری اسلامی ایران انتظار میرود این است که دستکم به خاطر حفظ منافع و امنیت ملی خود هم که شده، نسبت به رفتار خود با پناهجویان افغانستانی تجدید نظر کند.