دست به دست شدن ولسوالیها؛ چه کسی برنده است؟
اما مسئله دیگر، بیتوجهی دولت مرکزی است. به طور مثال در آخرین مورد میتوان مسئله سقوط ولسوالی تاله و برفک بغلان را در نظر گرفت که با سقوط آن نهتنها خیلی از مهمات و سلاحهای دولتی به دست
مرکز شهر ولایت فراه، ولسوالی بلچراغ فاریاب، ولسوالی تاله و برفک بغلان، اجرستان ولایت غزنی و… از جمله مناطقی هستند که در روزهای گذشته میان نیروهای دولتی و طالبان مسلح دست به دست شده است. سقوط شهرها و ولسوالیها در ولایتهای مختلف افغانستان این سوال را مطرح میکند که چرا دولت نمیتواند مناطق تحت کنترولاش را حفظ کند و با سقوط آنها باعث میشود که مخالفان مسلح نه تنها سلاح و مهمات به جا مانده از نیروهای دولتی را با خود ببرند، بلکه دست به چور و چپاول خانههای مردم بزنند.
منابع امنیتی در ولایتهای مختلف، بارها دلیل سقوط مناطق تحت کنترول شان را ناتوانی دولت محلی و بیتوجهی دولت مرکزی خواندهاند.
ناتوانی یا بیتوجهی!
یکی از دلایل اصلی سقوط ولسوالیهای مختلف و مراکز ولایتها ناتوانی مسئولان امنیتی است. این ناتوانی از این جهت است که بیشتر این منسوبین بلندپایه توسط واسطهای از دولت مرکزی یا واسطه پولی در این پُستهای مهم نظامی مقرر شدهاند.
این افراد کوچکترین تخصصی در مسائل نظامی ندارند و به همین دلیل با تاکتیکهای اشتباه جنگی باعث میشوند که جان خیلی از سربازان به خطر بیفتد.
اما مسئله دیگر، بیتوجهی دولت مرکزی است. به طور مثال در آخرین مورد میتوان مسئله سقوط ولسوالی تاله و برفک بغلان را در نظر گرفت که با سقوط آن نهتنها خیلی از مهمات و سلاحهای دولتی به دست مخالفان مسلح دولت افتاد بلکه خسارات جانی و مالی بسیاری را برای اهالی این ولسوالی برجای گذاشت. منابع امنیتی در ولسوالی تاله و برفک ولایت بغلان قبل از سقوط این ولسوالی، بارها هشدار دادند که در صورت نرسیدن نیروهای کمکی هوایی، این ولسوالی شاهد یک فاجعه خواهد بود و چنین نیز شد؛ دولت مرکزی در فرستادن نیروهای هوایی تعلل کرد و این ولسوالی با سقوط مواجه شد.
چگونه میتوان از سقوط ولسوالیها جلوگیری کرد؟
کارشناسان مسائل نظامی بر این اعتقاد هستند که استخدام نیروهای کافی، متخصص و با تجربه تنها راهحل پایدار مناطق تحت کنترول دولت و جلوگیری از سقوط این مناطق است. در کنار این مسئله، توجه دولت به نیروهای اربکی و نیروهای خیزش مردمی نیز ضروری است؛ زیرا تاکنون اخبار زیادی از پیوستن نیروهای اربکی و نیروهای خیزش مردمی به مخالفان مسلح گزارش شده است.
در کنار این گزارشها اما، همین نیروهای خیزش مردمی در جاهای مختلف از وقوع فاجعه جلوگیری کرده و مخالفان مسلح دولت را عقب زدهاند. دولت مرکزی باید با توجه به این نیروها (نیروهای خیزش مردمی و اربکی) لشکر منظمی را در چهارچوب نظام ایجاد کند، تا آنها بتوانند به صورت منظم در دفاع از مناطق دور افتاده فعالیت کنند. بازپسگیری مناطق سقوط داده شده توسط مخالفان مسلح همواره هزینه بالایی را بر دولت تحمیل میکند؛ زیرا دولت مجبور است که از نیروهای مرکزی استفاده کند و آنها را به منطق دور دست سقوط کرده، بفرستد. این مناطق در صورت بازپسگیری به دلیل نداشتن نیروهای متعهد و کافی باز سقوط میکند و دولت مجبور است باز از مرکز نیرو بفرستد و این یک دور باطل و پر هزینه است.
چه کسی برنده است؟
در صورتی که دولت به آرای کارشناسان نظامی گوش ندهد؛ یعنی نیروهای متخصص، با تجربه، کافی و متعهد را وارد نظام نکند این مردم و دولت هستند که بازنده اصلی سیاست سقوط و بازپسگیری ولسوالیها خواهند بود. زیرا مخالفان مسلح خوب میدانند که توان حفظ مناطق تصرف کردهشان را ندارند. آنها با چور و چپاول منابع دولتی و مردمی به بقای خود میافزایند و بهدین وسیله بازی فرسایشی را ادامه میدهند که تنها به سود دشمنان مردم افغانستان خواهد بود. برنده اصلی در این بازی فرسایشی نه مردم و دولت که کسانی خواهند بود که درآمدشان از خون مردم این سرزمین تامین میشود.
مهدی سرباز – خبرگزاری دید