دشمن ایران، دشمن طا-لبان هم هست
از ملزومات طبیعی و اولی این رویکرد، شناسایی عوامل آشوبگر و مجازات قانونی آنان از یک سو و مهار این وضعیت در چارچوب سیاستگذاری مبتنی بر جلوگیری از وقوع مجدد اینگونه رخدادها در آینده از سوی دیگر است
در پی وقوع حمله تروریستی به سه روحانی ایرانی در حرم حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) در مشهد، موج گستردهای از ایرانهراسی و افغانستانهراسی در فضای مجازی به راه افتاد، اما به رغم آن که مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی ایران، تلاش کردند از هر اقدامی که منجر به تنش در روابط ایران و افغانستان شود، داهیانه و خردمندانه جلوگیری کنند، اما هجوم برخی افراد بر کنسولگری ایران در هرات نشان داد که دشمن مشترک ایران و افغانستان در پی گرفتن ماهی مقصود خود از آبی هستند که خود گلآلودش کردهاند.
حمله بر کنسولگری ایران در هرات در حالی اتفاق افتاد که پیشتر بهادر امینیان، سفیر ایران در کابل گفته بود که «میخواهم هشدار بدهم که فتنه و توطئهای در راه است» که به گفته او میخواهند جو نامناسبی را در افغانستان و ایران ایجاد کنند.
به نظر میرسد هتاکیهایی که در چند روز گذشته فضای مجازی را جولانگاه بیحد و حصر خود ساخته بود، تمهیدی برای عملیاتیسازی توطئه هدفمند دشمنان مشترک ایران و افغانستان در قالب حمله به کنسولگری ایران در هرات بود.
حقیقت این است که در بیش از چهل سال گذشته، پذیرایی همدلانه دولت و ملت ایران از سیل مهاجران همدین و همزبان افغانستانی خود، نشانه و نمایه بینظیر برادری این دو کشور اسلامی دارای مشترکات تاریخی، فرهنگی و تمدنی است که هرگز برای دشمنان مشترک مردمان همدل و همدین دو سوی مرز قابل تحمل نبوده و نیست، اما به رغم مواجهه خردورزانه مسئولان دولت ایران با رویداد تروریستی حرم امام رضا (ع) که معطوف به پیشگیری از هرگونه تنش در روابط برادرانه دو همسایه بود، گروهی سبکسر و معلومالحال، با حمله و هجمه به کنسولگری ایران در هرات، درصدد فربهسازی فتنههای فضای مجازی برآمدند تا به خیال باطل خود دو ملت مسلمان و همدگرپذیر را در ابعادی وسیع در مقابل یکدیگر قرار دهند.
وزیر امور داخله جمهوری اسلامی ایران، روز پنجشنبه ۱۸ حمل در یک نشست خبری با اشاره به اتفاق اخیر حرم رضوی و حواشی آن گفت: ایران و افغانستان از یک ملت هستند که از ریشه و سابقه تمدنی مشترک برخوردارند. دشمنان همواره در تلاشاند ایرانهراسی بین مردم افغانستان و افغانستانهراسی بین مردم ایران را رواج دهند که موفق نخواهند شد.
همچنین در اقدامی بسیار ارزشمند، روز گذشته سید ابراهیم رییسی، رییس جمهور ایران، با حضور در خوابگاه دانشجویی دانشگاه خوارزمی این کشور در شهر کرج، مرکز ولایت البرز، با دانشجویان افغانستانی افطار کرد که خود نشانه درک بالا و مدیریت عقلانی شرایط توطئهآمیز کنونی توسط مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی به نفع روابط دیرپای تاریخی دو ملت بزرگ ایران و افغانستان است.
به این ترتیب، اکنون توپ در میدان حکومت طا-لبان است. رهبران حکومت طا-لبان به عنوان نیرویی که تازه به قدرت رسیده و فاقد مشروعیت ملی و بینالمللی است، باید به این درک و درایت رسیده باشند که حفظ روابط با همسایهها مخصوصا همسایهای که در چهار دهه بحران افغانستان، میزبان میلیونها هموطن مهاجر بوده و هست، مهمتر از هر گونه رفتار نسنجیده فاقد پشتوانه عقلانیت سیاسی است.
چنین چیزی مستلزم آن است که رویداد هرات به مثابه آشوبگری عدهای فرصتطلب وابسته به جریانهای معاند ضد ایران و افغانستان است که با پررنگ کردن کاذب انگیزشهای ملی، در پی تشدید وضعیت نامناسب کنونی و سوق دادن آن به سمت بحرانهای مهارناپذیر در روابط برادرانه دو کشور همکیش و همکتاب است. در غیر این صورت، همانگونه که سفیر ایران در کابل گفته است هزینه اصلی این بحران را میلیونها شهروند مهاجر افغانستان در ایران متحمل خواهند شد.
مضاف بر آن دود تجدید نظر ایرانیها در سیاست مهاجرپذیری خود به چشم حکومت طا-لبان نیز خواهد رفت؛ زیرا در این فرض، میلیونها مهاجر هموطن مجبور به بازگشت به قلمرو دولت تازهتأسیسی خواهند شد که حتی توانایی تأمین نیازمندیهای روزانه خود را ندارد و از ارائه ابتداییترین خدمات رفاهی به مردم خود عاجز است و به این ترتیب، کابل را با موج تازهای از بحران انسانی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی با پیامدهای پیشبینیناپذیر مواجه خواهد کرد.
آماری که بهادر امینیان، سفیر ایران در کابل، از صدور چهار هزار ویزای ایران در روز برای شهروندان افغانستان ارائه کرد، باید برای همه ما تکاندهنده باشد. این گفته بدان معنا است که موج گسترده مهاجرت قانونی هموطنان ما به سمت ایران هماکنون در جریان است و ممکن است چیزی در همین حد و حدود مهاجرت غیر قانونی نیز به همسایه غربی صورت بگیرد.
در چنین وضعیتی، هرگونه اهمال در جلوگیری از شکلگیری بحران در روابط دو کشور مهاجرفرست و مهاجرپذیر، افزون بر آن که هزاران نفر را در داخل متأثر میکند، میتواند برای نزدیک به شش میلیون مهاجر مقیم ایران نیز تهدیدی مخاطرهآمیز باشد.
با توجه به همین واقعیتهای میدانی است که ایجاب میکند حکومت طا-لبان با درپیشگیری رویکرد عاقلانه معطوف به مدیریت این ماجرا به هدف پیشگیری از تکرار حوادثی مانند آنچه در هرات روی داد، خود را از شر مواجهه با موج تازه بحران رهایی بخشد.
از ملزومات طبیعی و اولی این رویکرد، شناسایی عوامل آشوبگر و مجازات قانونی آنان از یک سو و مهار این وضعیت در چارچوب سیاستگذاری مبتنی بر جلوگیری از وقوع مجدد اینگونه رخدادها در آینده از سوی دیگر است.
در غیر آن و در صورت خارج شدن وضعیت از کنترول، پیامدهای گسترش بحران، به نفع هیچکس نخواهد بود.