آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

آغاز سفرهای خلیلزاد؛ در دور جدید مذاکرات جایگاه دولت کجاست

برای آغاز مجدد گفت‌وگوهای صلح و نزدیک شدن به نتایج مورد نظر، باید روی برخی پیش شرط‌ها، مانند آتش‌بس و آغاز گفت‌وگوهای میان‌افغانی تاکید صورت گیرد. هر دو مورد می‌تواند مسیر را به رسیدن به یک صلح معقول هموار سازد.

وزارت خارجۀ ایالات متحده در بیانیه‌ای از آغاز دور جدید سفرهای زلمی خلیلزاد نمایندۀ خاص آن کشور در امور صلح افغانستان برای گفت‌وگوهای صلح میان ایالات متحده و طالبان به بروکسل، مقر ناتو، پاریس و مسکو خبر داد. در این بیانیه همچنان از اتحادیۀ اروپا، ناتو و سازمان ملل متحد به عنوان «شرکای هم‌فکر» ایالات متحده یاد شده است که برای تسریع این روند با آنان گفت‌وگو خواهد شد.
این بیانیه، بار دیگر علاقمندی ایالات متحده را به پایان منازعۀ افغانستان از راه سیاسی نشان می‌دهد. پیش از این نُه دور مذاکرات صلح میان ایالات متحده و طالبان صورت گرفته بود که در آستانۀ رسیدن به یک توافق نهایی، دونالد ترامپ در پی کشته شدن دوازده تن به شمول یک سرباز امریکایی در حمله‌ای در کابل، آن را لغو شده اعلام کرد. هرچند بعدها دلیل اصلی لغو گفت‌وگوها، عدم پذیرش آتش‌بس از سوی طالبان عنوان شد.
هژده سال حضور نظامیان امریکایی در جنگ افغانستان، آنان را به این باور نزدیک ساخته است که حل منازعۀ این کشور با نظامی‌گری صورت نخواهد گرفت، بل‌که برای ختم آن باید از راه حل‌های سیاسی مدد گرفته شود. این در حالی است که ترامپ دیدگاه متفاوت و منفی در مورد جنگ افغانستان دارد. او بارها در سخنرانی‌هایش از خروج نیروهای نظامی امریکا سخن گفته و اخیراً افغان‌ها را «جنگ‌جویان غریزی» خطاب کرده است. او نمی‌خواهد کشورش نقش پولیس را در افغانستان ایفا کند. ترمپ خلاف آرای روسای قبلی ایالات متحده و الیت سیاسی آن کشور، هیچ علاقه‌ای نسبت به نقش امریکا به عنوان نظم‌دهندۀ جهانی ندارد. برای او خارج شدن از معضلات کشورهای جهان سوم در اولویت قرار دارد و جنگ افغانستان را نیز پایان‌ناپذیر می‌داند.
برای ایالات متحده در مورد طالبان آنچه که اهمیت داشت و دارد همکاری این گروه با القاعده است. برای ایالات متحدۀ پس از ۲۰۰۱ القاعده و حامیان آن، دشمن تلقی می‌شود. در صورتی که رویکرد طالبان از نقش حمایتی و همکاری با القاعده تغییر کند و طالبان چنین تضمینی را بدهند، آنان دیگر دشمنان ایالات متحده پنداشته نخواهند شد و برای شان تهدید نخواهد بود. در آن صورت طالبان به مثابه گروهی در کنار سایر گروه‌ها خوانده می‌شود که برای به دست آوردن قدرت سیاسی از راه جنگ وارد می‌شوند و حکومت افغانستان باید با آنان تفاهم کند.
تلاش‌های سفیر خلیلزاد در همین راستا است. پالیسی جدید ایالات متحده در قبال افغانستان این است که برای دست‌یابی به ثبات و راه حل‌های سیاسی، کشورهای قدرت‌مند منطقه وارد این معرکه شوند. دیدار خلیلزاد با همتایان روسی و چینی‌اش در آیندۀ نزدیک، این واقعیت را برمی‌تابد که ایالات متحده در تلاش است تا کشورهای منطقه در مسیر رسیدن به صلح در افغانستان با این کشور همکاری کنند.
واقعیت دیگر این است که ایالات متحده و شخص ترامپ تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری این کشور می‌خواهد کمک‌های نظامی‌اش را در افغانستان کاهش دهد وعساکر امریکایی را بیرون کند. او برای رای دهندگاهش این وعده را سپرده است که نمی‌خواهد در جنگ پایان ناپذیر افغانستان بیشتر از این حضور داشته باشد و قربانی دهد. ترامپ همان‌گونه که نیروهای نظامی‌اش را از سوریه بیرون کرد، تلاش دارد عین اقدام را در برابر افغانستان داشته باشد؛ تفاوتش نیر یک سری ضمانت‌ها و قبول برخی شرایط برای طالبان است.
اما اگر ترامپ همان‌گونه که گورباچف در ۱۹۸۹ نیروهایش را از افغانستان خارج کرد، اقدام به خروج نیروهایش کند، در آن صورت سناریوهای خطرناکی آیندۀ کشور را رقم می‌زند. اکنون دورجدید سفرهای آقای خلیلزاد به منظور از سرگیری گفت‌وگوهای صلح، می‌تواند امیدواری‌ها را نسبت به رسیدن به یک صلح پایدار در افغانستان تضمین کند، اما در صورتی که به ارزش‌های جمهوری و قانون اساسی افغانستان وقعی گذاشته شود.
مورد مهم دیگر نقش همگرایانه منطقه‌ای در قبال دست یابی به صلح و ثبات در افغانستان خواهد بود. دیدارهای سفیر خلیلزاد این نقش را می‌تواند برجسته سازد و کشورهای قدرتمند منطقه مانند روسیه و چین را در این مهم فرا بخواند. روسیه قبلاً نیز آمادگی‌اش را برای تسهیل گفت‌وگوهای صلح افغانستان نشان داده بود. اینک اما، زمان آن فرا رسیده است که برای ختم جنگ، راه‌های معقولی در نظر گرفته شود. صلح در این جزیرۀ نفرین شده، از رویا به واقعیت بدل شود. همگرایی منطقه‌ای برای این پروسه می‌تواند موثر و مفید باشد.
برای آغاز مجدد گفت‌وگوهای صلح و نزدیک شدن به نتایج مورد نظر، باید روی برخی پیش شرط‌ها، مانند آتش‌بس و آغاز گفت‌وگوهای میان‌افغانی تاکید صورت گیرد. هر دو مورد می‌تواند مسیر را به رسیدن به یک صلح معقول هموار سازد.

از سوی دیگر، سیاسیون و نخبه گان سیاسی کشور، باید هرچه زودتر از مسائل مربوط به انتخابات عبور کنند و به اولویت‌های سیاسی ایالات متحده توجه نمایند. شرایط برای افغانستان به معنای واقعی کلمه حساس و تاریخی است. سیاسیون کشور باید با پیروزی از این آزمون مهم بگذرند و برای تصمیم‌های ایالات متحده تدابیر بسنجند و هم‌نوایی و وحدت نظر ایجاد کنند. این امر مستلزم اجماع داخلی واحد پیرامون استراتژی جدید ایالات متحده، می‌تواند بحران‌های احتمالی آینده را فرو بکاهد و یا به حداقل برساند. فارغ از تفاوت‌های فکری، حزبی و قومی، باید اجماعی شکل بگیرد که در آن جمهوری و قانون اساسی پاس داشته شود. این اجماع باید هم در مقابل ایجاد صلح پایدار و همه شمول نظر واحد داشته باشد و هم در برابر خروج معقولانه و مسوولانۀ نیروهای نظامی ایالات متحده.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا