دولت آینده و ماموریت بازسازی ساختارهای فرسوده
نجات کشور از چند دستگی سیاسی، برچیدن جزیرههای قدرت، حذف ساختارهای موازی و بازسازی عزم و اراده ملی به منظور ایجاد یک واحد تصمیمگیری قدرتمند ملی از ماموریتهای خاص دولت در پنج سال آینده میباشد.
پس از اعلام نتیجه ابتدایی انتخابات ریاست جمهوری، حالا وضعیت تاحدودی از حالت ابهام آمیز و سردرگمی بیرون آمده و اکنون نیاز است که برای بهبود وضعیت درهم ریخته سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی برنامهها و طرحهای مناسبی روی دست گرفته شود. دولت آینده ماموریت ویژه برای بازسازی این شرایط سخت دارد.
رییس جمهور غنی و تیم دولتساز که در شعارها و کمپاینهای انتخاباتی خود دولتسازی را محور تمامی مباحث سیاسی خود اعلام کرده، اکنون در آستانه پیروزی و به دست گرفتن قدرت در پنج سال آینده قرار گرفته است.
تردیدی نیست که به دلیل سالهای طولانی جنگ و به خصوص در نزدیک به دو دهه گذشته، فرصتهای خوب برای ساختن یک دولت قدرتمند را هدر دادهایم. اما اکنون دولت آقای غنی ماموریت دارد تا برای نجات از رفتن به پرتگاه سقوط، برای بازسازی زیرساختهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی اقدام کند.
از نظر سیاسی و اجتماعی، دولت به شدت به بازسازی اعتماد ملی نیاز دارد، تا بتواند اعتماد از دست رفته را برای قرار گرفتن در مسیر رشد و توسعه و افزایش گراف همکاری دولت-ملت، به دست بیاورد. نجات کشور از چند دستگی سیاسی، برچیدن جزیرههای قدرت، حذف ساختارهای موازی و بازسازی عزم و اراده ملی به منظور ایجاد یک واحد تصمیمگیری قدرتمند ملی از ماموریتهای خاص دولت در پنج سال آینده میباشد که باید تاکید بر حساسیتها و ظرافتهای موجود در این زمینه، عملی گردد. رعایت تنوع فرهنگی-هویتی و عمل بر اساس کثرتگرایی فرهنگی، سیاسی، قومی و زبانی، باید از کارکردهای ویژه حکومت آینده برای بازسازی اعتماد ملی باشد که در صورت درک دقیق از بافت اجتماعی-فرهنگی افغانستان، زمینه برای همگرایی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی فراهم خواهد شد.
از نظر اقتصادی، زیرساختهای اقتصادی افغانستان به شدت از هم پاشیده است و اکنون، منابع تولیدی اقتصادی افغانستان تقریباً درحد صفر است، میزان صادرات کشور در مقایسه با میزان واردات در حد ناامید کننده است، کارخانههای ملی و داخلی تقریباً اصلاً وجود ندارد و فقر و بیکاری بیداد میکند. دولت ماموریت دارد، زمینههای رشد اقتصاد داخلی را از طریق فراهم سازی رشد تولیدات داخلی و نیز فراهم سازی زمینه برای صادرات محصولات افغانستانی، ایجاد شغلهای پایدار و فعال سازی شرکتهای تولیدی داخلی و حمایت از سرمایهگذاری داخلی باید فراهم سازد.
ساختارهای فرهنگی افغانستان نیازمند تغییرات جدی و اساسی میباشد و اکنون تولیدات فرهنگی داخلی در پایینترین حد ممکن قرار داشته و در عرصههای مختلف از جمله در عرصه هنر و آموزش، ما به یکی از بزرگترین مصرف کنندگان محصولات فرهنگی کشورهای بیرونی تبدیل شدهایم. برنامههای دولت آینده در این زمینه میتواند با حمایت از نهادها و سازمانهای فرهنگی داخلی و برنامههای فرهنگی ملی قابل تعریف باشد و تاکید بر داشتههای فرهنگی-تاریخی افغانستان و استفاده از این داشتهها، میتواند برای عبور از وضعیت کنونی راهگشا باشد.