دیدار مسعود و متقی؛ روند صلح در تهران استحاله خواهد شد!
هرچند که گوی مذاکرات را تهران از میدان دوحه ربوده، اما این مسئله نمیتواند عاملی تعیین کننده در موفقیت روند صلح افغانستان باشد؛ زیرا افتراق مواضع طا-لبان با جبهه مقاومت ملی و همچنان جریانهای دیگر سیاسی چنان فراخ است که هر نوع اجماع را زیر سوال میبرد
شکوهمند- خبرگزاری دید
مولوی امیر خان متقی سرپرست وزارت خارجه طا-لبان در سفرش به تهران با احمد مسعود رهبر جبهه مقاومت ملی و اسماعیل خان از رهبران جهادی دیدار داشته است. هنوز جزئیات این دیدار رسانهای نشده، ولی ذبیحالله مجاهد سخنگوی طا-لبان گفته است که مولوی متقی به احمد مسعود و اسماعیل خان اطمینان داده که بدون هیچ تشویشی میتوانند به کشور برگردند.
جانب ایرانی نیز گفته است که تهران میزبان سیاسیون افغانستانی بوده و این کشور با تمام طرفهای سیاسی افغانستان در تماس است تا بتواند زمینه گفتوگو و مذاکره را فراهم کند.
صبغتالله احمدی سخنگوی جبهه مقاومت ملی در گفتوگو با بی بی سی اما جزئیات بیشتری داده و گفته است که مذاکرات برای سه روز بود، اما ناکام مانده و روز سوم هیئت طا-لبان با عصبانیت آن را ترک کرده است. او افزوده که این مذاکرات به خاطر راستی آزمایی طا-لبان بوده که آیا آنان به مسایلی مثل حقوق زنان، حقوق بشر و نظام غیر متمرکز باور دارند یا نه.
اما مسئلهای که باید به آن پرداخته شود، فراتر از نفس مذاکراتی است که انجام شده و الزاماً انتظار معجزه هم از آن نمیرود که یک شبه توافق حاصل آید و فردا به تشکیل یک دولت پایدار و با ثبات و فراگیر برسیم.
هم طا-لبان و هم جبهه مقابل به خوبی میدانند که جنگ راه حل نیست و تجربه نشان داده که حکومتهای بنیان گذاشته شده بر پیروزی از راه جنگ متزلزل و بدون ثبات پایدار بوده است. ولی انعطاف و امتیاز دادن برای هردو طرف مشکل است و این مسئله دست کم در مورد طا-لبان که دو سال با امریکا مذاکره کردند و حتی یک امتیاز کوچک هم ندادند مصداق عینی مییابد.
به نظر میرسد با این دیدار، مسیرهای دیپلماسی و مذاکرات صلح از دوحه منحرف شده و به سمت تهران میلان یافته است؛ زیرا عامل امریکا که دوحه را ترجیح میداد اکنون در میدان نیست و امیر نشین قطر پوتانسیل کافی را برای به جریان انداختن دوباره مذاکرات میانافغانی ندارد. به تعبیر دیگر، جریانهای سیاسی افغانستان هرگز اعتماد کافی بر قطر نداشتند و اگر هم در مذاکرات اشتراک میکردند، از ناگزیری بود که امریکا ایجاد کرده بود.
با چرخش وقایع، میتوان تبیین کرد که دوحه از دور خارجه شده و اکنون میدان داری مذاکرات آتی در دست تهران خواهد بود؛ چون جانب مقابل طا-لبان نسبت گرایشهای فرهنگی و تباری به تهران نزدیک تر بوده و همچنان طا-لبان دریافتهاند که قطر هرگز هژمونی ایران را در منطقه نمیتواند داشته باشد. گذشته از این، دوحه همواره زیر سایه امریکا قرار میگیرد و برای طا-لبانی که مدعی شکست امریکا هستند، مکان مناسبی برای چانه زنی نیست.
بر همین اساس، تهران به دلیل مخالفت قاطع با حضور امریکاییها در منطقه، برای میدان داری مذاکرات میان طرفهای افغانستانی، حمایت مسکو و پکن را نیز با خود خواهد داشت که مسیر آتی تحولات را ترسیم میکند و زمینه مناسبی برای رایزنیها فراهم میسازد.
هرچند که گوی مذاکرات را تهران از میدان دوحه ربوده، اما این مسئله نمیتواند عاملی تعیین کننده در موفقیت روند صلح افغانستان باشد؛ زیرا افتراق مواضع طا-لبان با جبهه مقاومت ملی و همچنان جریانهای دیگر سیاسی چنان فراخ است که هرنوع اجماع را زیر سوال میبرد. اختلافات هم میان هستههای مختلف طا-لبان وجود دارد و هم جریانهای سیاسی در کشمکش به سر میبرند. گذشته از این، میان تعریف طا-لبان از حکومت فراگیر و توزیع قدرت با جریانهای سیاسی مخالف و حتا کشورهای همسو تفاوت از زمین تا آسمان است.
اگر به سخنان مجاهد توجه کرده باشیم، گفته که مولوی متقی به احمد مسعود و اسماعیل خان اطمینان داده که بدون هیچ تشویش و نگرانی میتوانند به کشور برگردند که به تعبیر دقیق تر یعنی تسلیم شوید و مثل کرزی و عبدالله در کابل زندگی کنید.
از جانب مقابل، مسلماً احمد مسعود مسئله ساختار غیر متمرکز، حقوق زن، حقوق بشر، آزادی بیان، توزیع عادلانه قدرت و مشارکت را در قدرت مطرح کرده که با تعاریف طا-لبان از این مسایل ۱۸۰ درجه تفاوت دارد.
بنا بر این، از قبل معلوم بود که دیدار مولوی متقی و احمد مسعود فقط در حد یک مقدمه باقی میماند و به عنوان یک روند استحاله نمیشود.