آخرین اخبارچینمقالات علمی-تحقیقیمنطقه

دیدگاه و ارزیابی راهبردی چین از افغانستان

با توجه به خروج نیروهای امریکایی، آینده افغانستان نامطمئن‌تر از هر زمانی به نظر می‌رسد. چین به عنوان یک کشور همسایه با منافع قابل توجه در معرض خطر، چگونه آینده افغانستان را می‌بیند و خود را برای آن آماده می‌کند؟

ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
با توجه به خروج نیروهای امریکایی، آینده افغانستان نامطمئن‌تر از هر زمانی به نظر می‌رسد. چین به عنوان یک کشور همسایه با منافع قابل توجه در معرض خطر، چگونه آینده افغانستان را می‌بیند و خود را برای آن آماده می‌کند؟
از ۱۱ سپتمبر بدینسو، حضور نظامی امریکا در افغانستان معضلی را برای چین به وجود آورده است. از یک طرف، پکن به طور طبیعی نیروهای امریکایی را در «حیات خلوط» چین یک تهدید استراتژیک می‌بیند. با این حال، چین معتقد است از امنیتی که ایالات متحده تأمین کرده است، بهره برده، به خصوص از لحاظ رشد و گسترش گروه‌های تروریستی ضد چین. پیچیدگی این معضل این است که چین خواهان خروج امریکا است – اما خروج مسئولانه که خلاء قدرت به وجود نیاورد تا منطقه بی‌ثبات گردد. اما حقیقت این است که تصمیم امریکا در مورد افغانستان در واشنگتن گرفته خواهد شد – نه در پکن – و اینکه چین باید با هر قدم که یالات متحده بر می‌دارد، پاسخی داشته باشد.
ایالات متحده و طالبان توافق‌نامه صلح را به تاریخ ۲۹ فبروری در دوحه امضا کردند. این توافق با خوشبینی‌های رسمی در امریکا رو به رو شد. با این حال، چین کم‌تر به آن خوشبین است. پکن اعتماد کمی به روند صلح داخلی افغانستان دارد و انتظار دارد که توافق‌نامه به دست آمده توسط ایالات متحده به بی‌ثباتی منجر خواهد شد و منطقه در نهایت مجبور خواهد بود تا به دنبال گزینه‌های چندجانبه، به شمول عملیات‌های صلح‌آمیز سازمان ملل برای بیرون رفت از این آشفتگی باشد.
رویکرد تاریخی چین نسبت به افغانستان
منافع بنیادی چین در افغانستان «ثبات» است. از دیدگاه پکن هرج و مرج در افغانستان، بنیاد‌گرایی اسلامی را در افغانستان تحریک و امنیت داخلی چین را به خصوص در سین کیانگ تهدید خواهد کرد. در هر صورت، چین قدرت تجدید نظر طلبانه در افغانستان نیست. با توجه به این انتخاب، چین افغانستانی با ثبات داخلی و دولت کارآمد را ترجیح می‌دهد که در میان قدرت‌های بزرگ بی‌طرف باشد.
افغانستان هرگز یک شریک اقتصادی اول برای چین نبوده است. حتی در اوج استراتژی احیای ابتکار کمربند و جاده که شرکت‌های چینی را تشویق به بازارهای جهانی می‌کرد، شرکت‌های چینی کمتر به افغانستان علاقه‌مندی نشان دادند.
هر گونه امید برای سرمایه‌گذاری در افغانستان با وخیم‌تر شدن وضعیت امنیتی، به سرعت پروژه‌های بزرگ را متوقف می‌کرد. به رغم روایت رسمی که افغانستان را به عنوان رابط مهم ابتکار کمربند و جاده به تصویر می‌کشد، سرمایه‌گذاری‌های چین در افغانستان در حداقل آن بوده است – ۲.۲ میلیون دالر در سال ۲۰۱۶ و حدود ۴۰۰ میلیون دالر سهام سرمایه‌گذاری تا پایان سال ۲۰۱۷. در مقایسه، داستان در پاکستان متفاوت است. سرمایه‌گذاری‌های چین در پاکستان در ۲۰۱۷-۲۰۱۸ به ۱.۵۸ میلیارد دالر و سهام کل سرمایه‌گذاری تا ختم ۲۰۱۷ به ۵.۷ میلیارد دالر می‌رسد.
رکود روابط اقتصادی بین پکن و کابل بیشتر به دلیل نگرانی‌های امنیتی بوده است. خروج نیروهای خارجی از افغانستان وضعیت امنیتی را حتی نامطمئن‌تر می‌سازد. تا زمانی که روند صلح افغانستان وجود دارد، چین همواره نگران خلاء امنیتی بالقوه در این کشور و ظهور بالقوه خشونت‌های بیشتر است. آنچه چین نمی‌تواند درک کند صداقت و مقیاس خروج نیروهای امریکایی است، چیزی که برنامه‌های پکن به آن بستگی دارد. اگر ایالات متحده به طور کامل از افغانستان خارج شود و چین مجبور شود با جدیت بیشتری برای تثبیت سرمایه‌گذاری تلاش کند، پکن کمک‌های توسعه‌ای، دیپلماسی، ظرفیت‌سازی، کمک نظامی و مشارکت خود را ارتقا خواهد داد. با این حال، پکن به طور طبیعی نسبت به اینکه ایالات متحده به حضور و نفوذ خود در افغانستان پایان دهد، تردید دارد – با توجه به موقعیت حیاتی جئوپولیتیک این کشور و هزینه‌های زیادی که از سال ۲۰۰۱ بدینسو متحمل شده است.
بدبینی در مورد آینده صلح
سیاست چین در قبال افغانستان مبتنی بر ارزیابی‌اش از پیامدهای امنیتی توافقنامه صلح ایالات متحده و طالبان است. از دیدگاه پکن، وضعیت مثبت به نظر نمی‌رسد. روند مصالحه داخلی بین طالبان و حکومت افغانستان نسبت به گفت‌وگوهای واشنگتن با طالبان بسیار دشوار خواهد بود.

بُن‌بست سیاسی جاری بین رییس جمهور اشرف غنی و عبدالله عبدالله استراتژی حکومت را برای گفت‌وگو با طالبان تضعیف خواهد کرد. اگرچه چین پیروزی سیاسی غنی را به طور رسمی تأیید کرده است، اما معتقد است توانایی عبدالله روند مذاکرات صلح را تضعیف می‌کند. آنچه چین از آن هراس دارد – و پیش‌بینی می‌کند – این است که تعادل ظریف قدرت در افغانستان ممکن است با خروج نیروهای امریکایی از بین برود. در این صورت، ممکن است طالبان مذاکرات صلح مستقیم با دولت افغانستان را رد کنند. در بدترین سناریو، جنگ داخلی بین بقایای حکومت مرکزی و طالبان به وجود آید.
انتقاد چین از سیاست امریکا در افغانستان
از دیدگاه پکن، ایالات متحده تصمیم به روش خروج غیرمسئولانه از افغانستان گرفته است. در این حالت، امریکا آشفتگی را برای مردم افغانستان و کشورهای منطقه جهت رسیدگی به آن باقی می‌گذارد – به خصوص اگر واشنگتن به تهدید کاهش قابل توجه کمک‌هایش به افغانستان ادامه دهد. رسانه‌های رسمی چین توافق صلح امریکا با طالبان را با خروج «ننگین» امریکا از ویتنام در دهه ۱۹۷۰ مقایسه می‌کنند. به نظر می‌رسد ایالات متحده خروج خود را از افغانستان نه تنها به خاطر فروپاشی درونی این کشور، بلکه به خاطر متحمل شدن آسیب از ناحیه ایجاد چنین فروپاشی، به تعویق انداخته است. از دید چین، «صلحی» را که امریکا به دست آورده، فقط صلح برای خودش است – نه صلح برای افغانستان و منطقه. ایالات متحده قصد دارد افغانستان را با صرف ۲ تریلیون دالر و از دست دادن ۲ هزار و ۴۰۰ سرباز ترک کند، در حالی که طالبان همچنان یک نیروی سیاسی قوی باقی مانده و امنیت افغانستان در معرض خطر.
در حالی که چین انتظار داشت رییس جمهور ترامپ به خاطر انتخاب مجددش برای توافق صلح و خروج از افغانستان تلاش می‌کند، مهم‌ترین نگرانی چین این است که خروج غیرمسئولانه امریکا هیچ مسیری را برای صلح پایدار در این کشور باقی نماند. در نتیجه، چین و دیگر کشورهای منطقه با تأثیرات منفی درگیری، احتمالاً طی چندین سال مواجه شوند. موضع چین این است که با آنکه این کشور نسبت به آمدن امریکا در سال ۲۰۰۱ برای بی‌ثبات کردن منطقه و اعزام نیروهای امریکایی به نزدیک مرزهای چین مخالفت کرد، به همان اندازه از خروج امریکا انتقاد می‌کند.
چین بین کابل و طالبان
نگرانی اولیه چین از افغانستان در وضعیت امنیتی و بی‌ثباتی و سرازیری افراط‌گرایی به داخل پکن نهفته است. برای رسیدگی به این امر، لازم است چین با کابل و طالبان کار کند. در نتیجه، پکن همواره از فراگیری سیاسی و مصالحه بین دو طرف حمایت کرده است. به رغم حمایت قبلی چین از اتحاد ضد طالبانی شمال، دیدگاهایش نسبت به طالبان به تدریج متحول شده و جناح‌هایی که مخالف امریکا و جناح‌هایی که افراط‌گرایی اسلامی را ترویج می‌کنند، از هم تفکیک می‌کند. علاوه بر این، با توجه به نیاز چین به طالبان برای مقابله با شبه‌نظامیان اویغور و نیاز طالبان به چین برای ایفای نقش میانجی‌گر، روابط معامله گونه شکل گرفت. از ۲۰۱۴ بدینسو، هیئت طالبان شروع دیدارهای مداوم و آشکار از چین کرد که در نهایت به گفت‌وگوهای سری بین کابل و طالبان در ارومچی شد.
در بخش مبارزه با تروریزم، چین روابط نزدیک با کابل را برای همکاری‌های امنیتی دوجانبه جهت مقابله با جنبش اسلامی ترکستان شرقی و داعش حفظ کرده است.
روابط چین با کابل و طالبان به این کشور نقش مهمی در گفت‌وگوها بین دو طرف داده است. با توجه به تقویت مشروعیت، نقش و نفوذ طالبان در افغانستان، چین به احتمال زیاد روابط خود را با این گروه در آینده افزایش خواهد داد.
رویکر چین: چندجانبه تا یک‌جانبه
چین همچنان نسبت به افغانستان بدبین است، حتی پس از توافق امریکا و طالبان. چالش بزرگ برای چین وخیم شدن وضعیت امنیتی در افغانستان است، در صورتی که روند صلح میان‌افغانی از بین رود.
در حال حاضر، تعداد ارزیابی‌های مقدماتی در پکن وجود دارد که حاکی از رویکرد‌های مختلف است که چین ممکن در ماه‌ها و سال‌های آینده اختیار کند. نخست، چین رویکر چندجانبه را نسبت به یک‌جانبه اولویت می‌دهد. اگر وضعیت امنیتی داخلی افغانستان وخیم گردد، استراتژیست‌های چین خواستار ماموریت صلح‌آمیز سازمان ملل است که شامل نیروهای چین باشد تا مداخله یک‌جانبه توسط هر گونه کشور منطقه‌ای. در این مرحله، چین هیچ نوع مداخله یک جانبه ندارد. چین یک طرف یا سبب در جنگ داخلی افغانستان نیست. شهرت افغانستان به عنوان «گورستان امپراتوری‌ها» همواره چین را از مداخله مستقیم که امتیازات کنونی‌اش را تضعیف خواهد کرد، باز می‌دارد. به دلیل نقش کشورهای منطقه و مشارکت در روند صلح میان‌افغانی، راه‌حل یک‌جانبه منتفی است.

دوم، در صورتی که رویکرد سازمان ملل با دشواری یا غیر محتمل باشد، چین آب دیده است و پیشنهاد می‌کند سازمان همکاری‌های شانگهای نقش خود را در افغانستان نسبت به دهه‌های گذشته افزایش دهد. سازمان همکاری‌های شانگهای، سازمان منطقه‌ای اختصاص یافته به مسائل امنیتی است که توسط چین، روسیه، قزاقستان، قیرقزستان، ازبیکستان و تاجیکستان در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد. هند و پاکستان هر دو در سال ۲۰۱۷ عضو رسمی آن شد. این گروه شامل تقریباً تمام ذینفعان منطقه‌ای می‌شود و می‌تواند مشروعیت سیاسی و تأیید منطقه‌ای را برای مداخلات لازم در هر نوع خلاء قدرت که ناشی از خروج نیروهای امریکایی می‌شود، ارائه کند. هرچند، سازمان همکاری‌های شانگهای قابلیت امنیت نظامی یا ملکی ندارد، اما از حمایت قوی برای تأمین صلح و ثبات منطقه برخوردار است.
سوم، چین ترتیب امنیتی چندجانبه را به عنوان پیش شرط برای پیشبرد تحولات اقتصادی در افغانستان می‌بیند. کارشناسان چین همواره ناکامی دو پروژه بزرگ زیربنایی – معدن مس عینک و پروژه نفت آمو دریا – را به محیط امنیتی ضعیف در این کشور نسبت داده است.
چهارم، چین اطمینان ندارد که آیا افغانستان به عنوان کانونی برای همکاری ایالات متحده و چین باقی خواهد ماند یا خیر، اما امید همچنان باقی است. در دهه گذشته ایالات متحده و چین در برنامه‌های ظرفیت‌سازی در افغانستان از جمله آموزش پولیس و مین‌زدایی همکاری کرده‌اند. در ابتدا، چینی‌ها حضور نظامی ایالات متحده و تعامل اقتصادی چین را به عنوان مکمل یکدیگر می‌دانستند. میزان متعهد شدن ایالات متحده به آینده افغانستان، عاملی تعیین کننده برای ماهیت و دامنه تلاش‌های چین در این کشور است.
در اخیر، توافق ایالات متحده با طالبان هند را به نفع پاکستان نادیده گرفت و این می‌تواند روابط بین دهلی و واشنگتن را خدشه دار کند. هدف هند در افغانستان کاهش نفوذ استراتژیک پاکستان است تا از این طریق نتواند از آن به عنوان پناهگاه امن برای گروه‌های تروریستی ضد هند، از جمله کسانی که به مأموریت های دیپلماتیک هند حمله کردند، استفاده کند. در نتیجه، هند با طالبان مخالفت کرد و این گروه را نیابتی پاکستان در افغانستان می‌داند. هند همچنین برای دور زدن پاکستان، بندر چابهار را در در نزدیکی مرز افغانستان تأمین مالی کرد تا افغانستان را به یک کریدور دسترسی به آسیای میانه تبدیل کند. با این حال، ارزش استراتژیک افغانستان برای هند با حضور ارتش امریكا در این كشور پیش‌بینی می‌شود.
برای چین، شکست هند به معنی پیروزی پاکستان است. با خروج احتمالی امریکا، باور بر این است که پاکستان نفوذ قابل توجهی بر رویدادهای افغانستان داشته باشد. تقویت نقش پاکستان در افغانستان نه تنها به طور غیرمستقیم به نفوذ چین کمک می‌کند، بلکه به طور بالقوه باعث بهبود مواضع مذاکره اسلام‌آباد و پکن در مقابل واشنگتن خواهد شد.
نتیجه‌گیری
پس از دو دهه توسعه روابط با دولت افغانستان و طالبان، چین با نقش ویژه‌ای در روند صلح ظاهر شد. پکن خوشحال است که برنامه‌هایی با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان دارد، با این حال، نسبت به خروج ایالات متحده شک و تردید دارد. در عین حال، پکن به شدت در مورد آینده روند صلح و خلاء قدرت با خروج نیروهای امریکایی بدبین است و برای تعامل چند جانبه برای رسیدگی به این موضوع آماده می‌شود.
چین نقش خود را در افغانستان فراتر از توافق صلح، محتاط و انعطاف‌پذیر می‌داند. این کشور نقش خود را در امنیت افغانستان به سه طریق می‌بیند: به عنوان حاشیه به گونۀ که طرف اصلی جنگ نیست؛ ضروری بدین معنا که چین قدرت بزرگ و یک کشور همسایه است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت؛ و نقش مرکزی به این مفهوم که سرمایه‌گذاری چین برای بازسازی پسا-جنگ آینده این کشور و تحولات اقتصادی از اهمیت حیاتی برخوردار است. روند صلح افغانستان هنوز مسیری طولانی در پیش دارد و چین نیز از این امر مستثنی نیست.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا