رادیکالیزم مذهبی، آینده پاکستان را تهدید میکند
«نیک پرت» جنرال بازنشستۀ امریکایی و بنیانگذار فقید برنامۀ مطالعات تروریزم و امنیت مرکز «جورج سی. مارشال» داستانی تعریف کرد در مورد پسر جوانی در پشاور که مادرش میآید تا او را از خانۀ همسایه تحویل بگیرد، اما وی نگران شد، وقتی همسایه به او گفت که نمیتواند بلافاصله پیش پسرش برود، چون مشغول یادگیری نماز است. زمانی که سرانجام پیش مادرش آمد، وی با افتخار نشان داد که چگونه نماز خواندن را که پرستار مسلمانش در پاکستان به وی آموخته، یاد گرفته است، زیرا احساس کرده که یک پسر کاتولیک در سن او باید بداند چگونه آن را بخواند.
چنین حکایتی در پاکستان مربوط به دهۀ ۱۹۵۰ عجیب نبود. چند سال بعد، محمد علی جناح بنیانگذار و اولین رییس جمهور پاکستان، از پاکستانیها خواست که به پلورالیزم مذهبی احترام بگذارند. به رغم تلخی و خونریزی همزمان با تجزیه از هند و آغاز درگیری کشمیر، بنیانگذاران پاکستان از پلورالیزم مذهبی استقبال و آن را تشویق کردند. فهرست تعطیلات رسمی پاکستان را در ۱۹۵۳ در نظر بگیرید: نه تنها اعیاد مسیحیان-کریسمس و عید پاک- بل جشنوارۀ چراغ و نور دیوالی، هندو، جین و سیک؛ هولی، رنگهای هندو و Dussehra (جشنوارۀ هندوها که پیروزی خیر و شر را جشن میگیرد) را نیز شامل میشود.
پاکستان سال گذشته و رویای بنیانگذاران جمهوری اسلامی پاکستان، اکنون شباهت چندانی به با هم ندارند. پاکستان امروز به کشوری تبدیل شده است که قضات آن پس از مجبور کردن مردی که همدست قاتل خبرنگار امریکایی است به «اعتراف» به یهودیت جلو دوربین، او را آزاد میکند. کشوری است که در آن اعضای اقلیتهای مذهبی به طور معمول به اتهامات دروغین کفر، با مرگ روبرو میشوند. جمعیت هندوهای پاکستان کاهش یافته و اکنون به سمت انقراض پیش میرود. نه تنها مسیحیان بلکه شیعیان که ده درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، با تبعیض روبرو هستند و با اتهامات بدبینانه و مخرب کفرآمیز هدف قرار میگیرند. احمدیهای پاکستان که مقامات دولتی آنان را برای پیگرد قانونی انتخاب میکنند، بیشتر رنج میبرند. همین تابستان گذشته، پس از اینکه «خالد خان» اسلامگرا، «طاهر احمد نسیم» یک پاکستانی-امریکایی و عضو فرقه احمدی را به قتل رساند، فرد مسلح نوجوان با افسران عکس گرفت که به نظر میرسید حامی عمل خان بودند.
تحملناپذیری مذهبی پاکستان اکنون وارد صحنۀ بینالمللی شده است. پاکستان در کنار ترکیه، آذربایجان، عربستان سعودی و یمن، هیچ ارتباط دیپلماتیک با ارمنستان ندارد. بیشتر کشورها اختلاف قرهباغ را دلیل عدم روابط خود عنوان میکنند. آذربایجان، ترکیه و پاکستان نیز این کار را انجام میدهند اما فراتر میروند: الهام علیاف رییس جمهور آذربایجان بارها تمام ارمنستان، از جمله ایروان را مدعی شده است. رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه در مورد ایجاد «ارتش اسلامی قفقاز» سخن میراند. پاکستان حتی ارمنستان را به عنوان یک کشور به رسمیت نمیشناسد. بر بنیاد گزارشها، پاکستان همچنان در جریان جنگ نگورنه-قرهباغ، جنگجویانی را برای مبارزه علیه ارمنستان فرستاد. در حالی که پاکستان از حمایت دیپلماتیک آذربایجان در مورد کشمیر برخوردار است، اما به نظر میرسد مشکل، بیشتر این واقعیت باشد که ارمنستان کشوری مسیحی است که با یک کشور مسلمان اختلاف دارد.
به نظر میرسد «محور شر» جدیدی در حال شکلگیری است. عمران خانِ نخستوزیر، پاکستان را از نظر نظامی و دیپلماتیک به ترکیه نزدیکتر کرده است. هر دو کشور به مسیحیان، شیعیان و اقلیتهای مذهبی سخت میگیرند. به نظر میرسد هر دو نه تنها در قرهباغ کوهستانی، بلکه در ارمنستان نیز مایل به تشویق نسلکشی علیه ارامنیها هستند. خان و اردوغان همچنین بازگشت آزادیهای دموکراتیک و مطبوعات را اداره میکنند. ترکیه با بقایای داعش در سوریه رابطه عاشقانه برقرار کرده است، در حالی که رهبران پاکستان از طالبان و سایر گروههای تروریستی حمایت میکنند.
فاجعه، رهبری سیاسی است. اکنون پاکستان در مسیر حرکت خود قرار دارد تا، یا به یک دولت سرکش تبدیل شود یا به یک کشور شکستخورده. با این حال، آیندۀ آن غیرقابل گریز نیست. اگر قرار است که پاکستان موفق شود، پس باید از گذشتۀ خود الهام بگیرد؛ زمانیکه مقامات پاکستانی به آزادی مذهبی هم در خانه و هم در خارج احترام میگذاشت و درک میکرد که رهبریت و احترام از پشتیبانی تروریزم یا عذرخواهی از نسلکشی به دست نمیآید، بلکه از به رسمیت شناختن هر کشوری ناشی میشود – حتی با اکثریت مسیحی – حق حیات دارند.