راه برون رفت افغانستان از بحران بر اساس کتاب «دولت-ملت سازی در افغانستان» بررسی شد
خبرگزاری دید: در مراسم نقد کتاب «دولت-ملت سازی درافغانستان» راه برون رفت افغانستان از بحران با سخنرانی برخی کارشناسان در حوزه افغانستان بررسی شد. سخنرانان راه خروج از بحران را در افغانستان روند ملتسازی دانستند.
به نقل از فارس، ششمین نشست کتاب نامه بلخ با محوریت نقد و نظر کتاب «دولت-ملت سازی در افغانستان» با سخنرانی مجتبی نوروزی نویسنده و کارشناس، بهادر امینیان، سفیر سابق ایران در افغانستان و لطیفه سخی کارشناس مطالعات منطقهای، درعمارت بلخ تهران برگزار شد.
بهادر امینیان ضمن اشاره به اهمیت شناخت افغانستان برای ایران و ضروری بودن پرداخت به موضوع دولت-ملت سازی گفت:« افغانستان یک ویژگی خیلی خاص دارد که عدم شناخت آن، موجب شد سه ابر قدرت انگلیس، شوروی و امریکا به فلاکت کشیده شوند. این ابرقدرتها به دلیل اینکه پیچیدگیهای افغانستان را درک نکردند، مجبور به پرداخت هزینههای سنگینی شدند و به همان میزان هم، هزینههای سنگینی به مردم افغانستان وارد کردند…».
وی دلیل پیچیده بودن مسائل افغانستان را اینطور توضیح داد: «این پیچیدگی هم به دلیل پویایی و میکانیزمهای داخلی افغانستان است و هم به دلیل عوامل خارجی که در این کشور در حال تاثیرگزاری است. کشورهای بسیار زیادی در افغانستان در حال تاثیرگزاری و ایفای نقش هستند، از کشورهای همسایه مانند چین و پاکستان گرفته تا امارات و قطر و امریکا و حتی جاپان. یکی از دیگر دلایل پیچیده بودن مسائل افغانستان این است که این کشور به صحنه منازعه و تسویه حساب دیگر کشورها تبدیل شده است، مثلاً هند و پاکستان رقابتهای خود را در افغانستان عملی میکنند. تا زمانی که این پیچیدگیها به طور صحیح فهم نشود، نمیتوانیم به هیچ راهحل عملی دست پیدا کنیم».
سفیر سابق ایران در افغانستان در خصوص راه حلها نیز اضافه کرد:« راه برون رفت از بحران مداوم و چند دههای در افغانستان بحث ملت سازی است. این کتاب در این زمینه گامهای خوبی برداشته است ولی همچنان ما نیاز داریم که در این مسئله بیشتر تحقیق و بررسی و مطالعه داشته باشیم. اصولاً تا زمانی که مفهوم ملت ایجاد نشود و تناقضات ملی باشد، آن کشور مجبور است با بحرانهای متعددی دست و پنجه نرم کند».
وی افزود:« اصولاً هویت ملی یک مفهوم ذاتی نیست، یک داده ماقبلی نیست بلکه یک فرایند در حال شدن است که باید ایجاد و خلق شود. هویت ملی یک مفهوم جعلی است که باید ساخته شود. قدیمیترین تاریخ دولت-ملت سازی مربوط به ایران است و به گفته هگل تاریخ با ایران آغاز میشود، اما با وجود این، با لحظهای غفلت این فرآیند در حال شدن ملت، میتواند از مسیر خود منحرف شود یا نابود شود. پس هویت ملی یک مفهوم ساختنی است که سه دسته نخبگان و دولت از درون، و کشورهای خارجی از بیرون درآن نقش دارند. یکی از مشکلات افغانستان این است که نخبگان جامعه کمتر به مسئله ملت سازی پرداختهاند و دولتها نیز نتواستند این کار را قدم به قدم پیش ببرند؛ بنابراین گزینه ملت سازی از خارج میماند».
آقای سفیر بحث ملت سازی از بیرون را اینگونه تشریح کرد:« نقطه قوت امریکاییها بعد از جنگ جهانی دوم، تاثیرگذاری مثبت در روندهای ملت سازی در بسیاری از کشورها بوده است و تجربه علمی و اجرایی و تدوینی خوبی در این زمینه دارند، مثلا در جاپان یا آلمان عملکرد خوب و موفقی داشتند؛ اما از دهه نود به بعد نتوانستند این تجربیات خود را عملی کنند و علی رغم هزینههای بسیار سنگین در افغانستان شکست خوردند. بنابراین در افغانستان ملت سازی از بیرون شکست خورده است و ما چارهای نداریم جز اینکه بازیگر اصلی ملت سازی در این قضیه وارد شود و آن دولت است اما دولت طا-لبان ظرفیت فکری و قومی و فرهنگی کافی برای اداره این مسئله را ندارد، به همین دلیل زمزمههای یأس و تجزیه در افغانستان زیاد شنیده میشود. راه حل افغانستان چیزی جز بحث ملت سازی نیست. هیچ قومیتی نمیتواند به تنهایی نمایندگی کل کشور را داشته باشد».
لطیفه سخی طی سخنانی ضمن اشاره به نقاط قوت و ضعف کتاب، عنوان کرد:« این کتاب مناسب کسانی است که در نقطه شروع مطالعه در زمینه مسائل افغانستان قرار دارند، همچنین سادگی زبان کتاب به کسانی که مطالعات زیادی در حوزه سیاست و روابط بینالملل نداشتهاند، کمک می کند تا فهم آسانتری داشته باشند».
وی افزود:« راهکاری که در این کتاب برای افغانستان ارائه میشود، راه حلی بدیع و نوآورانه است که نقدی بر تمام ارزشهای غالبی که در حیطه دولت-ملت سازی درجهان جاری است. آنچه در سیاست جهان جاری است، دولت-ملت سازی از بالا به پایین است بدینگونه که یک دولتی شکل بگیرد و بعد یک هویتی را برای مردمی شکل دهد و ملت سازی کند».
مجتبی نوروزی نویسنده کتاب دولت-ملت سازی در افغانستان با ارائه توضیحات کلی درباره کتاب گفت:« بعد از سال ۲۰۰۱ و نابودی دولت طا-لبان در دوره اول، فضای امیدواری بسیار زیادی در جامعه افغانستان شکل گرفت و همه امیدوار بودند که مشکلات بعد از سه دهه حل خواهد شد و کشور در مسیر ثبات توسعه قرار خواهد گرفت. بزرگترین مصیبتی که امریکاییها در افغانستان به بار آوردند، ضربه زدن و از بین بردن این امید بود».
وی نقطه آغاز برای ملت سازی در افغانستان را رسیدن به یک فهم مشترک نخبگانی دانست و افزود:« باید گفتمان مشخصی در بین نخبگان افغانستان ایجاد شود تا همه آنها اهمیت موضوع را بپذیرند و به این نتیجه برسند که باید از یک سری نقاط اختلافی گذر کنند و وارد یک چرخه تحمل و مدارای نسبت به یکدیگر شوند؛ ضمنا باید به این نقطه برسند که اتکا به قدرت بیرونی در این زمینه کارساز نیست یا حداقل میتوان گفت که هزینههای زیادی دارد».
این کارشناس مسائل افغانستان در خصوص هویت سازی گفت:« طا-لبان به مسئله هویت سازی عنایت زیادی دارد و به دنبال این است که مانیفست امان الله خان و محمود طرزی را عملی کند و ایده دولت-ملت پشتون را اجرا کند و به همین دلیل است که نسبت به دولت فراگیر مقاومت میکند و تلاش میکند تا زبان فارسی را تا حد امکان تضعیف کند».
وی دلایل شکست امریکا در ملت سازی در افغانستان را اینگونه توضیح داد:« اول اینکه هزینههای مالی و نیروی انسانی که امریکا در افغانستان برای انجام پروژه ملت سازی صرف کرد، در مقایسه با آلمان و جاپان بسیار کمتر بود. دوم اینکه امریکاییها دچار ضعف شناختی و سنت شناختی و سبقه شناختی نسبت به منطقه هستند. دلیل سوم هم اینکه برعکس جاپان و آلمان که مردم و سیاستمداران همراهی خوبی با دولت مداران داشتند، اما در افغانستان این همراهی با تصمیمات و سیاستها وجود نداشت. دولتمردان امریکایی برای اقدامات و تصمیمات خود پاسخگوی احزاب و رسانهها میشدند و به فکر رای دور بعد انتخابات میبودند».
نویسنده کتاب در ادامه بر نقش مثبت ایران در افغانستان برای بازسازی افغانستان تاکید کرد و گفت:« جمهوری اسلامی در سیاست کلان خود به این فهم رسیده است که در محیط استراتژیک خود (کشورهای همسایه و هممرز)، اولویت را به منافع مستقیم خود بدهد و ثبات درافغانستان منافع مستقیمی برای ایران دارد. ثبات افغانستان در همه شرایطها و زمانها برای ایران در اولویت است».