رسانه الهی؛ در برابر تروریزم رسانهای
رسانههای غربی از حمایت همه جانبه قطبهای بزرگ اقتصادی و جریانهای مافیایی بینالمللی برخوردار هستند و به سهولت میتوانند بنابر وضعیت اسفبار و دردناکی که در جهان اسلام حاکم است، در مسیر تسخیر مغزها و ایجاد تغیر و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای اسلامی با سرعت خیره کنندهای حرکت کنند.
قرآن رسانهای الهی است که پیام خدا را بر بشر ابلاغ میکند. مقابله در برابر تروریزم رسانهای نیاز به تشکیل جبهه متحد رسانههای اسلامی را میطلبد. اگر محتوای رسانهها بر مدار حق باشد، هیچ منطقی در برابر آن تاب مقاومت نخواهد داشت و بلکه سر تسلیم فرود خواهد آورد.
امروز جهان اسلام بنا بر عوامل مختلف در برابر تهاجم تروریزم رسانهای غرب قرار گرفته است، تروریزم رسانهای صدمه و ثلمه بسیار خطرناک و غیر قابل جبران را بر پیکر امت اسلامی وارد کرده است.
رسانههای غربی از حمایت همه جانبه قطبهای بزرگ اقتصادی و جریانهای مافیایی بینالمللی برخوردار هستند و به سهولت میتوانند بنابر وضعیت اسفبار و دردناکی که در جهان اسلام حاکم است، در مسیر تسخیر مغزها و ایجاد تغیر و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای اسلامی با سرعت خیره کنندهای حرکت کنند.
قدرتهای استعماری مهمترین رسانههای جهان را در اختیار گرفته و نیز در راس تروریزم رسانهای قرار دارند، با استفاده از توپهای رسانهای وارد یک جنگ ترکیبی علیه جهان اسلام شدهاند.
رسانههای اسلامی به تناسب رسانههای کشورهای غربی به ویژه از لحاظ امکانات و تجهیزات و حتی جنبههای مختلف مدیریتی قطعاً قابل مقایسه نیست، برای حفظ توازن قدرت رسانهای میان جهان اسلام و غرب واجب است که مدیران رسانههای اسلامی قدمهای موثری را به صورت هدفمند بردارند.
مقابله در برابر تروریزم رسانهای نیاز به تشکیل جبهه متحد رسانههای اسلامی را میطلبد.
مدیران ارشد رسانههای دنیای اسلام با الگوبرداری از قرآن کریم میتوانند در برابر تهاحم فرهنگی دشمن و تروریزم رسانهای فایق آیند.
قرآن کریم حاوی پیامهای ارزشمند و کاربردی متعددی برای رسانههای اسلامی است که در ادامه به بررسی مهمترین آنها میپردازیم.
۱٫ حق محوری
رسانه از نگاه دینی و قرآنی باید در محتوا و هدف، حق محور و عدالتمدار باشد. عظیمترین رسانه دینی ما قرآن کریم است که خود دارای این ویژگی است. هدف قرآن نیز حق است و بر اساس آن به طراحی، تبلیغ، موعظه، ابلاغ، انذار، تبشیر و … میپردازد و از همه ابزارهای رسانهای و شیوههای بلاغ در مسیر این هدف، بهره میگیرد: (وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ) « و با آنها کتاب و میزان فرستادیم تا مردم، قسط و عدل را به پا دارند».
اگر رسانه دینی در هدف و محتوا «حق محور» باشد، نوبت به آن میرسد که در شیوهها و ابزارها هم حق را مقدم بدارد و با استحکام، اتقان و استدلال در عرصه خبررسانی، خبرسازی و… گام بردارد. در این صورت، رسانه توان هدایتگری خود را بدون آسیب، به ظهور خواهد رسانه: (ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتّقینَ)
«آن کتاب هیچ تردیدی در آن نیست، راهنمای پارسایان است».
اگر محتوای رسانهها بر مدار حق باشد، هیچ منطقی در برابر آن تاب مقاومت نخواهد داشت و بلکه سر تسلیم فرود خواهد آورد. اگر استواری و سدید بودن قرآن، به دلیل «بر حق بودن» آن باشد، پس رسانههای دینی نیز در هر عصری که تداوم بخش مسیر قرآنیاند، باید واجد این ویژگی باشند: (وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا) «سخن استوار بگویید».
بر حق بودن و استدلالی بودن محتوای رسانه دینی، باعث میشود تا بتواند رسانههای رقیب و انحراف گستر را به مبارزه بطلبد و مخاطبان هم میتوانند با آگاهی یافتن از محتوای همه رسانهها، به «رسانه دینی»، یقین و اعتماد کنند: ( قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ) «بگو برهانتان را بیاورید. این سخن کسانی است که با من هستند»
به این ترتیب، رسانه دینمدار نیازی به استفاده از ابزارها و شیوههای غیر متقن و غیر حق ندارد و استفاده از شیوههای تبلیغی نادرستی چون: انواع مغالطات مطبوعاتی، هیاهو و غوغا سالاری مطبوعاتی، ایجاد فضاهای روانی مجازی، قلب واقعیتها و واژگون نمایی حوادث، تحلیلهای غلط و غرضآلود و دهها حیات و نیرنگ مطبوعاتی و رسانهای، از نشانههای رسانههایی است که بر محور دین نیستند.
مشکل اصلی زمانی پیش میآید که اهدافی مخالف حق و عدالت طراحی میگردد و آن گاه رسانه به عنوان ابزار رسیدن به آن یا تسهیل کننده وصول به این اهداف، مورد توجه قرار میگیرد؛ مانند آنچه امروز به نام «جنگ نرم» مطرح میشود و رسانهها قبل از تهاجم نظامی، با هجوم خبری، فرهنگی و… بنیانهای فکری و فرهنگی کشورهای دیگر را سست و ناپایدار میسازند. اما اگر رسانهای محوریت دین را بپذیرد، از این آسیب در امان خواهد ماند. استفاده ابزاری گاه با کتمان اخبار و وقایع، زمانی با «جهتدهی به آن» یا مبالغه، کم اهمیت جلوه دادن، پنهان کردن واقعیت در لایههای خبری صورت میگیرد.
قرآن کریم در آیات متعددی استفاده ابزاری از رسانه را در جهت اهداف غیر حق، منع کرده و به عنوان نمونه، درباره کتمان خبر از سوی اهل کتاب برای رسیدن به اهداف پست و کم ارزش چنین یاد فرموده است:
(وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ میثاقَ الّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ) «و به یادآور زمانی را که خداوند از کسانی که به آنان کتاب داده شد، پیمان گرفت که حتماً باید آن را برای مردم بیان کنید و کتمانش نکنید. پس آنها آن را پشت سر خود انداختند و به بهای کمی مبادله کردند. پس چه معامله بدی کردند».
در آیات دیگر، وَ صَدّ سَبیلِ اللّهِ و اضلال عَنْ سَبیلِ اللّهِ هدف پنهان از به کارگیری این شیوه بیان شده است:
(اشْتَرَوْا بِایاتِ اللّهِ ثَمَنًا قَلیلاً فَصَدّوا عَنْ سَبیلِهِ) «آیات خدا را به بهای اندکی فروختند و از راه خدا بازداشتند».
(وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتّخِذَها هُزُوًا) «و برخی از مردم سخنان بیهوده و سرگرم کننده را میخرند تا بیهیچ علمی، از راه خدا گمراه کنند و آن را به سُخره گیرند»
۲٫ رحمتگستری
هدف قرآن کریم به عنوان بلاغ مبین و رسانه روشنگر، چیزی جز نمایاندن جلوه های از رحمت پروردگار و رحمتگستری در عرصه هستی و کشاندن مخاطبان به سوی رحمت الهی نیست (هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ) «این (قرآن)، بصیرتهایی از پروردگارتان است و برای کسانی که ایمان آوردند، مایه هدایت و رحمت است».
به این ترتیب، ویژگی این رسانه الهی این است که پیروی از آن (تلاوت)، رحمت الهی را در پیدارد و رسانههای دینی نیز میتوانند همین شیوه را الگوی خود قرار دهند.
بخشایش، احسان و نیکی، مهر و شفقت و دلسوزی و نرمدلی که در لسان قرآن از آنها به «رحمت» یاد میشود، اصل مهم در این کتاب الهی است.
این کتاب بزرگ الهی که از عالم غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده و برای استفاده ما مهجوران و خلاصی ما زندانیان سجن طبیعت و مغلولان زنجیرهای پیچ در پیچ هوای نفس و آمال، به صورت لفظ و کلام درآمده، از بزرگترین مظاهر رحمت مطلقه الهیه است.
رسانههای اسلامی حامل پیام ملت و حامل پیام اسلام و مبلغ احکام اسلام و مجری احکام اسلام و مهذّب جامعه باید باشد و اخلاق را در جامعه باید پخش کند.
۳٫ طاغوت ستیزی
از اصول حاکم بر محتوای رسانه دین محور، طاغوت ستیزی آن است. از این رو، وقتی قرآن کریم وظیفه طاغوتستیزی پیامبران را یادآوری میکند، از واژه «رسول» (فرستاده) استفاده میکند: (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ) «و در هر امتی همانا رسولی برانگیختیم که ]بگوید[ خدا را عبادت کنید و از طاغوت دوری کنید».
در آیات دیگر نیز طاغوتستیزی، وظیفه رسولان الهی معرفی شده است. صدمهای که اسلام از مطبوعات و رسانههای طاغوتی خورده است کمتر از جبهه جنگ در برابر دشمن نیست.
۴٫ دفاع از ارزشها
رسانه دینی، بهترین ابزار دفاع علمی و تبلیغی از ساحت ارزشهاست. تعهدهای دین محورانه رسانه دینی، اقتضا میکند که دفاع از دین را اصل قرار دهد و در این مسیر از غیر خداوند واهمهای به خود راه ندهد. این سخن به معنای بیتدبیری نیست، بلکه منظور، حفظ هویت دفاعی رسانههای دینی در هر شرایط است: (الّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاّ اللّهَ) «کسانی که پیامهای خدا را میرسانند و از او میهراسند و از هیچ کس جز خدا نمیهراسند».
منشأ و سرآغاز ترک سنگربانی از دین را باید همین «ترس از غیر خدا» و «ملاحظات غیر الهی» دانست که صاحبان رسانهها را به گزینش راههایی غیر الهی وا میدارد تا منافع زودگذر را از دست ندهند یا تهدیدهای واهی را پشت سر گذارند. از این رو، در برابر شبهات و هجومها علیه دین، نهایت لطفی که میکنند، «سکوت» است! حال آن که این رویکرد، غضب الهی را در پی دارد؛ چنان که پیامبر میفرماید: «هنگامی که بدعتها در امت من ظاهر شود، عالم باید علمش را آشکار کند و اگر چنین نکرد، لعنت خدا بر اوست».
دفاع رسانهای از دین، میتواند به افشای روش کار مفسدان منجر شود: (وَ لِتَسْتَبینَ سَبیلُ الْمُجْرِمینَ). حال آنکه سکوت و محافظهکاری، راههای ضلالت را پنهان میدارد و جامعه را در ضلالت و گمراهی وا مینهد.
دفاع از ارزشها به عنوان رسالت محتوایی رسانهها، بر اساس آن، مؤمنان همدیگر را به ارزشها فرمان میدهند و از ضد ارزشها باز میدارند و امروزه مطبوعات و رسانهها از مهمترین ابزارهاهستند: (وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر). جبهه باطل نیز رسانههای ضد دینی دقیقاً همین پیوستگی را دارند و زنجیروار محتوای باطل خود را با هماهنگی و حمایت یکدیگر تبلیغ و ترویج میکنند: (الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ). حاصل اینکه رسانه دینی از حق نظارت الهی خود در مسیر دفاع از ارزشها نباید غافل شود و مسلم است که هر حقی، وظیفهای هم به دنبال دارد.
نکته دیگر اینکه گستره ارزشها به عبادات خاصی منحصر نیست، بلکه تمام ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را شامل میشود و «رسانه دین محور» بر اساس عمومیت وجوب امر به معروف و نهی از منکر، حق نظارت و دفاع از همه این ابعاد را دارد. به این ترتیب، حتی رسانههای تخصصی که در حوزههایی چون: ورزش، اقتصاد، سیاست و …. فعالیت میکنند، نمیتوانند خود را فارغ از این وظیفه بدانند و در حوزههای تخصص خود، به شیوه سکولاری با ارزشهای اسلامی برخورد کنند، بلکه هر کس در حوزه خود، مأمور به (دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ)است.
این عرصه را باید عرصه پیکار مجاهدان رسانهای دانست: ( یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ)
«در راه خدا تلاش میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمیترسند».
از این رو، پیامبر وقتی معاذ را برای تبلیغ دین به یمن میفرستاد، فرمود: «ولا تخف فی الله لَوْمَةَ لائِمٍ».
رسانه دینی در مسیر دفاع از دین، به سبب اتهامها و غوغاسالاریهای رسانهای، عرصه را خالی نمیکند و مقاوم و پایدار و هوشمندانه و با شیوهای حرفهای، خواسته خود را به کرسی مینشاند. آیات متعددی از قرآن نشان میدهد که رسولان الهی در برابر غوغاهای مخالفان و سیل تهمتها و افتراهای آنان، مقاومت میکردند و بدون هراس، مسیر حق را ادامه میدادند. از این رو، وقتی که کافران به نوح میگفتند: (إِنّا لَنَراکَ فی ضَلالٍ مُبینٍ) به آنان پاسخ میداد: (یا قَوْمِ لَیْسَ بی ضَلالَةٌ وَ لکِنّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ)و چون به هود میگفتند: (إِنّا لَنَراکَ فی سَفاهَةٍ وَ إِنّا لَنَظُنّکَ مِنَ الْکاذِبینَ) او میگفت: (یا قَوْمِ لَیْسَ بی سَفاهَةٌ وَ لکِنّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ). به رسول اکرم هم فرمان داده شد که: (فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرّسُلِ) و (فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ)
روشن است که رسانههای مخالف در برابر خطرات ایجاد شده برای منافعشان، سکوت نخواهند کرد و با تمام توان خواهند کوشید آن رسانههای متعهد را به خطر اندازند. از همین رو است که قرآن کریم بارها از تهدید شدن رسولان الهی به تبعید، اخراج و … سخن میگوید: (وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ)
ـ (لَنُخْرِجَنّکَ یا شُعَیْبُ وَ الّذینَ آمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیَتِنا) ـ (وَ قالُوا یا أَیّهَا الّذی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنّکَ لَمَجْنُونٌ)
بنابراین، رسانه دینی با حفظ میدان و سنگر با ابزارهای گوناگون، به تکرار مواضع اصولی خود در قالبهای متنوع میپردازد و تا عملی کردن آنها از پای نمینشیند:( وَ لَقَدْ وَصّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلّهُمْ یَتَذَکّرُونَ)
از اینجاست که یکی از اسرار برخی تکرارها در قرآن کریم به دست میآید. از باب نمونه، غفلت از خدا، حدود صد بار در قرآن کریم با عناوینی متنوع تکرار شده است. یکی از شیوههای مخالفان که امروزه نیز مرسوم است، دعوت مردم به بایکوت کردن رسانهها و رسولان دینی است: (وَ قالَ الّذینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فیهِ لَعَلّکُمْ تَغْلِبُونَ) «و کسانی که کافر شدند، گفتند: به این قرآن گوش ندهید و لغو و باطل را در آن داخل کنید؛ شاید بر آن غلبه کنید».
۵٫ واقعیتگرایی
از جمله آفات کار رسانهای، نادیده گرفتن حقایق و واقعیتهایی است که مخاطب در گذشته با آن آشنا بوده است. مخالفت با آن واقعیتها به ناکارآمدی رسانه و دوری از حقیقت میانجامد. بدین جهت، قرآن کریم پی در پی تمام واقعیتها و حقایق گذشته را تصدیق میکند. البته به پالایش و تصفیه حق از باطل نیز میپردازد و حقایق را زلالتر از سابق در اختیار مخاطب میگذارد و آن گاه مخاطب را به پذیرش آموزههای خود فرامیخواند:
( آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوّلَ کافِرٍ بِهِ) «و به آنچه فرستادیم (قرآن)، ایمان آورید؛ در حالی که (قرآن) تصدیق کننده چیزی است که با شماست و نخستین کافر به آن نباشید».
۶٫ مدیریت ارزشی رسانه
مدیریت رسانهای باید در دست اشخاصی باشد که بالاترین شایستگیها را دارند و نباید «آزادی» را چنان معنا کرد که هر شخصی بتواند ناشایستگیها را در عرصه جامعه پراکنده سازد. از این رو، خداوند برای رسالت و رسانه دینی دست به گزینش و اجتبا و اصطفا میزند و یادآور میشود که خود، گروهی را برای رسالت فرستاده است: (أَرْسَلْناکَ لِلنّاسِ رَسُولاً)
( یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الّذی نَزّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ…)
( یا أَیّهَا النّاسُ قَدْ جاءَکُمُ الرّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّکُمْ)
این واقعیت برای اصحاب رسانهها امروزه کاملاً ملموس است که سیطره مدیریت رسانهای فاسد بر جهان، چه فجایعی در عرصههای مختلف به بارآورده و چگونه پیشاهنگ سلطه نظامی و اقتصادی بر ملل مختلف شده است. در عرصههای داخلی نیز همین وضعیت وجود دارد و سلطه مدیریت فاسد بر رسانهها، به محو ارزشها و سلطه فاسدان بر صالحان میانجامد. بنابراین، تمام راهکارها در نظام اسلامی باید به سویی حرکت کنند که سلطه ناصالحان بر مدیریتهای رسانهای، خنثی و ناکارآمد شود.
تلاش ناشایستگان برای تسلط بر مدیریت رسانهای، به دلیل طمعورزیشان به منافع مادی متعددی است که رسانهها توان زمینهسازی برای وصول به آن را دارند؛ حال آنکه از معیارهای مهم در مدیریت سالم رسانهای، اخلاص است و هدف، فقط اصلاح وضعیت و حرکت دادن جامعه در مسیر تکامل و خواست الهی است. بدین رو، مدیران شایسته هرگز خواهان سهم و سهام از نظام سیاسی و اقتصادی نیستند و این است راز تکرار این آیه از زبان تمام انبیای الهی: (وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاّ عَلى رَبِّ الْعالَمینَ) – (لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاّ ذِکْرى لِلْعالَمینَ)
مدیریت رسانهای، اصل کار رسانهای را وظیفه خود میداند: (أَنّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبینُ) و از این رو، طمع و چشم داشتی هم به حاصل کار خود ندارد و این، بر عکس چیزی است که متاسفانه امروزه مشاهده می شود.
کلام آخر اینکه مسیر مبارزه در برابر تهاجم فرهنگی و تروریزم رسانهای به وضوح و روشنی در آیات قرآن کریم آمده است و اگر از آن غافل شویم، به یقین دچار تبعات جبران ناپذیر و خانمانسوز آن خواهیم شد.
در صورت این غفلت، چنان در گرداب مشکلات و مصایب فرهنگی و اجتماعی گرفتار خواهیم شد که خروج از آن به سادگی میسر نخواهد بود.