سفرهای خلیلزاد؛ به نام صلح به کام انتخابات!
مهمترین راهبردی که حکومت افغانستان برای دفاع از جمهویت و تضمین بقا و دوام آن باید در پیش بگیرد، راهبرد خرید زمان است؛ زیرا صلح افغانستان بیش از آن که متکی به وضعیت داخلی کشور باشد، وابسته به شرایط سیاسی امریکا به ویژه در شرایط پیچیده قبل از انتخابات ریاست جمهوری آن کشور است
دور تازه سفر دورهای خلیلزاد به پاکستان، قطر و ازبیکستان از دو روز پیش آغاز شد. در این سفر او به افغانستان نخواهد آمد تا از ابتلا به کرونا در امان بماند! گو اینکه بیماری کرونا در مقاصد سهگانه سفر آقای خلیلزاد وجود و شیوع ندارد و در تمام جهان، تنها افغانستان مبدأ و مقصد این بیماری مهلک و مخاطرهآمیز است، اما حقیقت این است که آنچه مانع سفر آقای خلیلزاد به کابل شده است، کرونای سیاسی است نه ویروس کووید ـ۱۹ که هماکنون سراسر جهان را درنوردیده و هیچ زاغی را بدون داغ نگذاشته است.
آقای خلیلزاد از همان آغاز، مأموریت تعریفشدهای داشت که در قالب تحرکات انتخاباتی دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده در انتخابات سرنوشتساز و جنجالی نوامبر ۲۰۲۰ قابل ردیابی و تحلیل است. کارویژه آقای خلیلزاد عملیاتیسازی وعده انتخاباتی دونالد ترامپ رییس جمهور همحزب او در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی امریکا است. او در آن انتخابات به مردم امریکا وعده داد که با برگرداندن سربازان امریکایی از افغانستان به خانه، به طولانیترین جنگ برونمرزی ایالات متحده نقطه پایان خواهد گذاشت. این وعده برای جمعیت انبوه رأیدهندگان امریکایی که پول مالیات شان صرف جنگ بیهوده و بدون بازدهی در افغانستان و عراق و سوریه و امثان آن میشود، خبری خوشایند و دلانگیز بود. اما آقای ترامپ در آن زمان، سازوکار سازگار با منافع و امنیت ملی امریکا و میکانیزم منطقی و معقولی برای چگونگی پایان دادن به این جنگ را طرح و تدوین نکرد. تا اینکه نخستین تحرکات او برای عمل به این وعده انتخاباتی، از نزدیک به دو سال پیش در قالب مذاکرات صلح با طالبان آغاز شد و مأموریت پیشبرد این پروژه انتخاباتی، به زلمی خلیلزاد سپرده شد. خلیلزاد دست کم از دو جهت، مهره مناسب برای انجام این مأموریت بود: یکی اصالت افغانستانی و وابستگی تباری وی به پشتونهایی که نیروهای طالبان از میان آنان برخاستهاند و دیگری همسویی حزبی او با دونالد ترامپ در حزب جمهوریخواه ایالات متحده امریکا.
خلیلزاد به عنوان دیپلمات کارکشته وابسته به اردوگاه محافظهکاران جمهوریخواه، سرانجام با کشوقوسها و فرازوفرودهای فراوان، موفق شد طالبان را از موقعیت یک گروه تروریستی، به جایگاه ممتاز و مشروع یک جریان کنشگر سیاسی برکشد.
به این ترتیب، مشخص شد که راهکار ترامپ برای پایان دادن به جنگ امریکا در افغانستان و نه الزاماً پایان دادن به جنگ افغانستان، امضای توافقنامه صلح با طالبان بوده است؛ راهکاری که عین بنبست است و متضمن قمار بر سر منافع و امنیت ملی امریکا و بیتوجهی به پرستیژ ابرقدرتی و پرسوناژ حیثیتی این ابرقدرت در نظام بینالملل.
آقای ترامپ و مأمور برگماشته او خلیلزاد برای عملیاتیسازی فرایند خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، چندان در رؤیای برنده شدن دوباره در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ مستحیل و مستغرق بودند که حتی دولت و قانون اساسی افغانستان را به عنوان مهمترین دستاورد امریکا از حمله و حضور نزدهساله در افغانستان، نادیده گرفتند و دور زدند و جمهوریت و دموکراسی و حقوق بشر و سایر ارزشهای مورد تأکید امریکایی را به یکباره در پای مصلحتی مقطعی به نام انتخابات قربانی کردند.
اینهمه در حالی اتفاق افتاد که اکثریت قریب به اتفاق استراتژیستها و درجهداران نظامی و امنیتی و کارشناسان سیاسی و نهادها و مراکز حقوق بشری امریکا با اقدام یکجانبه و خودخواهانه دارودسته ترامپ برای صلح با طالبان، موافق نبودند و نیستند، اما گوش ترامپ آنچنان از نوای پیروزی دوباره در انتخابات امریکا پر است که فرصتی برای شنیدن صداهای مخالف ندارد.
اکنون نیز سفرهای پی در پی دورهای و دنبالهدار زلمی خلیلزاد به منطقه، چیزی جز تقلا برای اجراییسازی بنمایه سازشکارانه و بندهای ضد منافع ملی امریکا و افغانستانِ توافقنامه صلح با طالبان نیست. این تلاشها و تقلاها در حالی با شتاب و شدت انجام میشود که اوضاع داخلی امریکا به ضرر اردوگاه ترامپ و به سمت شکست او در انتخابات پیش میرود. ناتوانی ترامپ در مدیریت اپیدمی کرونا، همدستی با نژادپرستان و سرکوب جنبش سراسری ضد نژادپرستی، انتشار کتاب جدید جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی امریکا که تصویری ویرانگر از ترامپ عرضه میکند و نهایتاً اتهام روزنامه چپگرای نیویارکتایمز مبنی بر دست داشتن روسیه در کشتار نظامیان امریکایی در افغانستان، همه از این واقعیت محاکات میکند که دونالد ترامپ در شیب نزولی قدرت قرار گرفته و با سرعت به سمت شکست در انتخابات در حرکت است. در چنین شرایطی، مهمترین راهبردی که حکومت افغانستان برای دفاع از جمهویت و تضمین بقا و دوام آن باید در پیش بگیرد، راهبرد خرید زمان است؛ زیرا صلح افغانستان بیش از آن که متکی به وضعیت داخلی کشور باشد، وابسته به شرایط سیاسی امریکا به ویژه در شرایط پیچیده قبل از انتخابات ریاست جمهوری آن کشور است. شرایط کنونی داخلی امریکا به ضرر دونالد ترامپ است و این میتواند در انتخابات پیش روی ماه نوامبر، چرخشی شگفتیانگیز در جابهجایی ساکن کاخ سفید ایجاد کند؛ چیزی که قطعاً به تغییر رویکرد واشنگتن در قبال صلح با طالبان و خروج از افغانستان منتهی خواهد شد و ورق را به نفع جمهوریت برخواهد گرداند.