روایت ناتمام عمران خان از طالبان
وی همچنین یادآوری نکرد که جهاد ایدهای نبود که در دهه ۱۹۸۰ از جنگ افغانستان علیه شوروی سرچشمه گرفته باشد. ارتش پاکستان حتی جنگهای متعارف خود را با هند که در سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ انجام شد، جهاد نامیده است. این امر (ایمان، تقوا، جهاد) حتی بخشی از شعار رسمی ارتش است و ذکر جهاد در کتب درسی پاکستان نیز فراگیر است.
واضح است که امریکا از «طولانیترین جنگ» خود خسته شده است: نه دولت ترامپ و نه مردم امریکا علاقهای به ماندن در افغانستان ندارد. به نظر نمیرسد سئوال این باشد که اگر ایالات متحده افغانستان را ترک کند – تمام آن این نتیجه مسلم و نهایی باشد – ولی چه وقت و چطور. مذاکرات صلح امریکا با طالبان افغان (که اکنون متوقف شده، ولی احتمالاً به سمت شروع مجدد گام بر میدارد) پس از ۱۸ سال جنگ با این گروه، نیاز به یک توضیح روایی دارد؛ روایتی که فراتر از خستگی در جنگ و عدم توانایی برای پیروزی نظامی باشد.
عمران خان نخستوزیر پاکستان که ایالات متحده را در این مذاکرات کمک میکند، یک روایت را بیان کرد. در سفرهایش به ایالات متحده – دو بار در سه ماه گذشته، دیدار اول با رییس جمهور ترامپ و دیدار دوم، برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد – موضوع اصلی مورد بحث، مذاكرات صلح با طالبان بود. در آن چهارچوب، از خان در مورد روابط بین پاکستان، تروریزم و طالبان پرسیده شد، به خصوص هنگام حضورش در اتاقهای فکر.
آنچه خان میگوید
این موضوعی است که خان دوست دارد در مورد آن صحبت کند و روایتی کاملاً فرسوده و مداوم دارد. این امر در دهه ۱۹۸۰ با آموزش مجاهدین توسط پاکستان – با کمک امریکا – آغاز شد تا در جنگ افغانستان علیه شوروی مبارزه کنند. خان میگوید در آن زمان از جهاد در پاکستان ستایش و تکریم میشد ( و مجاهدین توسط رییس جمهور ریگان به عنوان قهرمانان تحسین و استقبال شد). در سال ۱۹۸۹، ایالات متحده ترک کرد و پاکستان با این گروهها تنها گذاشته شد. به قول او، «همه دریشی کرده بودند و جایی برای رفتن نداشتند». خان میگوید آنها میتوانست در وقتش از بین برده شود، اما پس از ۱۱ سپتمبر، وقتی ارتش پاکستان توافق کرد در جنگ علیه تروریزم با امریکا کمک میکند، به این گروهها برچسپ دشمن خورده شد.
خان میگوید توافق برای مبارزه علیه تروریزم «یکی از بزرگترین اشتباهاتی بود که پاکستان مرتکب شد». او بین این تصمیم و گروههایی که به دولت پاکستان حمله کرد و منجر به کشته شدن دهها هزار پاکستانی شد، خط مستقیمی کشید. وی میگوید: ما باید بیطرف میبودیم.
وی سپس گفت که تاریخ دیکته میکند راهحل نظامی در افغانستان جواب نمیدهد. او همیشه بر این موضوع پافشاری میکرد و خوشبختانه، اکنون او میگوید که دولت ترامپ نیز به آن واقف شده است – و توافق صلح با طالبان افغانستان راه پیشرو است. خان این امر را برای اثبات استدلال خویش بیان کرد.
این یک روایت شسته و رفته میباشد و نطق و ارائه خان پایدار است. اما آنچه را که وی لاپوشانی میکند، ارزش تجزیه و ارزیابی را دارد، زیرا اگرچه به عنوان رهبر پاکستان از بعضی جهات در موضوع جهاد صادق است، اما تصویری که وی ترسیم میکند، کامل نیست.
آنچه را که خان لاپوشانی میکند و خوشش نمیآید در مورد آن صحبت کند
نخست، در مورد شورشی که توسط مجاهدین سابق علیه دولت پاکستان آغاز شد: خان اولین شخصی نبود که نسبت به این گروهها در اویل دهه ۲۰۰۰ رویکرد دوگانگی و متزلزل داشت – جنرالهای ارتش پاکستان این شورشیان را «برادران خود» خواند و گفت آنها مهار شدنی است. استدلال نویسنده این است که همین رویکرد دوگانگی باعث رشد شورشیان شد.
این شورشیان سرانجام تبدیل به طالبان پاکستان شد (یا تحریک طالبان پاکستان برای مدت کوتاه) متمایز از طالبان افغانستان (تمایزی که خان هیچ وقت آن را روشن نساخت) و در حقیقت، واقعیت این است که آنها با حملاتشان بالای دولت، به جنگ امریکا علیه ترویرزم و اتحاد دولت پاکستان با ایالات متحده در این جنگ اشاره میکنند. در واقع، این دقیقاً روایت آنها است، اما آنها همچنان خواستار براندازی دموکراسی پاکستان و نصب شریعت در این کشور هستند؛ ایدئولوژی که خان هرگز آن را نمیپذیرد و حملات بالای کلیساها، مساجد احمدی و دیگر افراد و گروههایی که آنها آن را بدعت میپندارند، نیز قبول ندارد.
با اشاره به ایالات متحده، زمانیکه شورش در اوج خود بود، این یک روایت رایج در میان مردم پاکستان بود. همانطور که یک دکاندار در لاهور مصاحبهای با «آناتول لیوین» داشت:« طالبان فقط به این دلیل که ارتش پاکستان از امریکا برای حمله به آنها پول میگیرد، به ما حمله میکنند.» من در کتاب خود استدلال کردم که این امر اساساً به تحریک طالبان پاکستان واگذار شد و همین مسئله و دیگر روایتهای مشکلساز، یکی از دلایلی بود که سرکوب شورشیان طولانی شد.
در این جریان، خان همچنان تئوریهای توطئه را بیان کرد – وی پس از حمله به کلیسایی در پشاور در سال ۲۰۱۳ که تحریک طالبان پاکستان مسئولیت آن را به عهده گرفت، گفت:« توطئهای انجام میشود تا کشور را به سمت ده سال گذشته سوق دهد.» این حمله برای از بین بردن مذاکرات صلح که به زودی با طالبان پاکستان آغاز میشود، انجام شد؛ امری که او در آن زمان از آن حمایت کرد. در حقیقت، خان گزینه طالبان پاکستان بود تا یکی از میانجیگران در مذاکرات بین این گروه و حکومت باشد. وی آن را نپذیرفت ولی همچنان پشتیبان مذاکرات بود.
در آن زمان، خان همچنان معتقد بود که حملات پهپادهای امریکایی «دلیل اصلی ستیزهجویی» در خیبر پختونخواه و مناطق قبیلهای است. برای همین دلایل – حمایت از مذاکرات، بیان نمودن تئوری توطئه، مقصر دانستن حملات پهپادها برای ستیزهجویی – برخی او را مدافع طالبان خواند و به او لقب «طالبان خان» را دادند. در حقیقت، او یکی از اشخاصی بود، از جمله اسلامگرایان پاکستانی مانند فضل الرحمان (اکنون در مخالفت صریح با خان) که از این روایات حمایت میکرد. او کمک کرد تا این روایات برای هواداران لیبرالتر و شهریتر، بیشتر دوستداشتنی شود. لقب طالبان خان هنوز هم خان را نیش میزند – او این موضوع را در ماه جولای در واشنگتن یادآوری کرد. اما این روایات از رهبران سیاسی مانند خان، دیدگاه مردم پاکستان را مغشوش کرد و منجر به دوام شورش و هراسافکنی شد.
در نهایت، تحریک طالبان پاکستان خیلی پیش رفت، ابتدا در ماه جون سال ۲۰۱۴ میلادی به میدان هوایی کراچی حمله کرد و سپس در ماه دسمبر، بیش از ۱۳۰ دانشآموز را در مدرسه عمومی ارتش در پشاور کشت. در مقابل، ارتش حمله تهاجمی نظامی را راهاندازی کرد و در نهایت این گروه فروپاشید و سطح خشونتها در پاکستان به اندازه آنچه که چند سال پیش بود، کاهش یافت – و کمی تردید در مورد اینکه مذاکرات با طالبان پاکستان راه درستی نبود، مطرح کرد؛ اینکه حمله نظامی علیه این گروه پاسخ درست بود. خان تصمیم گرفت این موضوع را ذکر نکند.
وی همچنین یادآوری نکرد که جهاد ایدهای نبود که در دهه ۱۹۸۰ از جنگ افغانستان علیه شوروی سرچشمه گرفته باشد. ارتش پاکستان حتی جنگهای متعارف خود را با هند که در سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ انجام شد، جهاد نامیده است. این امر (ایمان، تقوا، جهاد) حتی بخشی از شعار رسمی ارتش است و ذکر جهاد در کتب درسی پاکستان نیز فراگیر است.