روز جهانی آموزش؛ از زیر خط فقر تا زیر خط فهم!
محدود کردن نیم پیکر یک جامعه(زنان) از آموزش و تحصیل نه تنها مورد پذیرش فرد فرد یک جامعه نیست بلکه از منظر تحولات فرهنگی جهانی نیز مردود دانسته می شود. تنها راه گریز و خلاصی از مشکلات متعدد امروز؛ شنیدن خواستههای مشروع مردم و عیار شدن با کاروان پیشرفت و علم آموزی جهانی ست
آموزش وترقی علمی یک جامعه از مؤلفههای اساسی و بنیادین رشد در هر کشور است. شاخصه مهمی که تمامی ابعاد پیشرفت و تکامل فرد فرد جامعه را در زیر چتر کلان ملی همراه خود خواهد داشت. حاکمیت یا دولتی می تواند در عرصههای مختلف به پویایی برسد که گستره سواد آموزی شهروندان خود را مطابق با معیارهای بینالمللی و چارچوبهای فرهنگ محلی در دسترس عموم قرار دهد. فقر فکری را مردود دانسته و تمامی اشکال فقر را در جامعه با اتکا به آموزش صحیح از میان بردارد.
۲۶ جنوری (۴ دلو) به عنوان روز جهانی آموزش ثبت تقویم سازمان آموزشی و فرهنگی ملل متحد(یونسکو) شده و از این روز به عنوان نماد مبارزه با رکود آموزش نکوداشت میشود؛ این در حالی است که افغانستان طی دهههای متمادی با این معضل واپس گرایانه دست و پنجه نرم کرده است.
با این وجود، کشور ما در تاریخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود شخصیتهای بیبدیلی را در حوزه سواد و آموزش عرضه کرده و حتی در مواردی پیش تاز بوده است. اما این که چرا نتوانستهایم مسیر تکامل علمی و آموزشی خود را به درستی بیابیم و تحکیم ببخشیم کالبد شکافی عمیق نوع نگاه حاکمان افغانستان را در دورههای مختلف میطلبد.
نزدیک به سه سال است که حاکمیت فعلی بر روی کار آمده است؛ اما آنچه که بیش از هر ناهنجاری دیگری گریبانگیر مردم شده، محدودیت در کسب آموزش و شکوفایی سواد فکری و اندوختههای علمی شهروندان است. حاکمیتی میتواند جامعهای پویا و مفید در پیشبرد اهداف بلند مدت توسعه داشته باشد که خود در امر مهم آموزش و گسترش سواد؛ سهم فعال و محوری را به دوش بگیرد.
محدود کردن نیم پیکر یک جامعه(زنان) از آموزش و تحصیل نه تنها مورد پذیرش فرد فرد یک جامعه نیست بلکه از منظر تحولات فرهنگی جهانی نیز مردود دانسته می شود. تنها راه گریز و خلاصی از مشکلات متعدد امروز؛ شنیدن خواستههای مشروع مردم و عیار شدن با کاروان پیشرفت و علم آموزی جهانی ست.
مسلح شدن به سواد است که درک صحیح از شرایط روز را برای همه به ارمغان میآورد، ابعاد مختلف فقر را از جامعه میزداید و روابط میان ملت و دولت را واقع گرایانه نزدیک میکند. اگر بنا براین باشد که نگاه به سواد و آموزش که حق مسلّم انسانی فارغ از جنسبت، دین، مذهب، قومیت، زبان و نژاد است نگاه ابزاری و توَأم با محدودیت باشد؛ این رویکرد ماهیّت حاکمیت و نظام را ماهیّت استبدادی تعریف میکند.
با این تفاصیل، پیروزی در مبارزه با بیسوادیست که توسعه، مشارکت، زدودن ابعاد مختلف فقرو شاخصه های مهم زندگی اجتماعی را به پویایی میرساند. نظام را مقتدر و خود کفا کرده و در معادلات جهانی دخیل میسازد.
مردم پیش از رهایی از هر نوع فقری، نیازمند رهایی از فقر سواد و آموزش است. هیچ نظامی در تقابل با حقوق اولیه انسانی شهروندان خود سرانجام مطلوبی نخواهد داشت و این مهم نیز برای همیشه قابل تحمل نخواهد بود.