آخرین اخباراجتماعافغانستانتحلیل

روز جهانی دانشجو؛ چالش‌ها و پی‌آمدها

بسیاری از استادان در دانشگاه‌های دولتی در حد لیسانس هستند. بیشتر جزوه‌های درسی تا حدودی از ۲۰ تا ۳۰ سال پیش است که تاکنون به‌روز نشده. حداکثر نوت‌های که دانشجویان از استادان خود می‌گیرند، شاید حدود ۵۰ تا ۷۰ صفحه است که هر دانشجو، مجبور است آن را حفظ کند.


در میان تفاوت‌هایی که جامعه ما با دیگر جامعه‌ها دارد؛ یک تفاوت خیلی ظریف و عمده آن اعتقاد به نسل در حال رشد است. «انشاالله! ما که چشم‌مان به جواناست» این جمله‌ای است بین مردم که می‌توان همه روزه، در هرجا اگر بحث از امید به ساختن کشور پیش آید، شنید. مردم یا حرف‌شان را با این جمله شروع می‌کنند یا تمام. اما آن‌چه بیشتر قابل دید است اعتماد و امیدی است که مردم در حین گفتن این جمله نسبت به نسل جدید دارند و نسل جدید نیز، نسل دانش‏جوست.
مسئولیت، بارزترین خصیصه انسان است و ویژگی که او را با تمام زنده جان‌های دیگر متمایز ساخته؛ زیرا مسئولیت منتهی به «ساخت» می‌شود و تنها انسان است که از او، ساختن برمی‌آید. دانش‎جو می‌باید حس مسئولیت‎پذیری را در خود زنده نگاه داشته و با جستن علم و دانش، مسیر این مسئولیت را روشن کند؛ مسیری که بتواند کشورشان را که در آینده رهبران آن خواهند بود، بسازند و از این وضعیت نا به‌سامان بیرون بیاورند.
چالش‌های فراروی دانش‎جویان
یکی از مشکلات اصلی فراروی دانش‎جویان در افغانستان، محتوای چیزی است که آن‌ها در دانشگاه‌ها می‌خوانند. برای بیش‎تر این دانشجوها منابع درسی‌شان جزوه (چپتر) بوده که بیشتر آن‌ها از مجموعه مقالاتی تشکیل شده که از نظر علمی تایید ناشده است و از فضای مجازی جمع‌آوری شده‌اند و این موضوع باعث می‌شود، دانش‎جو از کتاب دور شده و به جزوه‎خوانی عادت کند که محتوای این جزوه‌ها نیز با اشتباه‌های زیادی وارد روند تدریسی در دانشگاه‌ها می‌شود. مسئله بعدی، عدم وجود کتاب‌خانه‌های بزرگ در دانشگاه‌ها است که عملاً دانش‎جو را از دست‌رسی به منابع اصلی و آن‌چه نیاز دارند، باز می‌دارد. مشکل مالی از دیگر مشکلات عمده فراروی دانش‎جویان افغانستانی است که باعث می‌شود اگر در دانشگاه‌های دولتی قبول نشوند به کلی از تحصیل محروم شوند و حتی بیشتر آن‌ها، برخلاف اصول دانشجویی به‎روز جهان که عبارت است از«تمویل مالی و تحصیلی»، مجبور هستند نیمه یا تمام روز را کار کنند و از طرف شب به دانشگاه بروند که برخلاف نظام تحصیلی خیلی از کشورها، پذیرفتنی نبوده؛ زیرا باعث می‌شود که دانش‎جو نتواند آن‌چنان که می‌باید تحصیل خود را کامل کند. وجود استادان با درجه پایین تحصیلی در دانشگاه‌ها، مشکل دیگری است که از محتوا و کیفت در دانشگاه‌های افغانستان کاسته است و همه این‌ها تا زمانی که اتحادیه دانشجویان به‌ وجود نیاید و به صورت کارا عمل نکند، هم‌چنان باقی خواهد ماند. جنگ از دیگر عوامل فراروی دانش‏جویان ما است که باعث شده خیلی از دانش‎جویان‎مان را از دست بدهیم؛ هم از نظر فرار مغزی و هم از نظر ترک تحصیل.

دانش‎جویان ما چه می‌جویند؟
آن‌چه نگران کننده است، عدم گسترش مسئولیت‌پذیری در دانش‎جویان ما است. بیشتر دانش‎جویان ما آن احساس مسئولیتی را که باید داشته باشند، در برابر جامعه خود ندارند؛ زیرا این دانش‎جو است که رسالت اصلاح جامعه و متمدن ساختن آن را دارد. اما بیشترین مسئولیتی که دانشجوی ما احساس می‌کند و در جست‎وجوی آن است، خواندن جزوه‌ها و ناکام نماندن (چانس) در سمستر است. این تنها مسئله نیست، اگر دانش‌جویان ما، تنها رسالت خود را در دانشگاه می‌دیدند باز نیز جای امیدواری بود، ولی برای بیش‎تر دانش‎جویان ما چهار سال تحصیلی‌ آن‌ها بسیار بی دغدغه می‌گذرد و این را می‌توان از نوع ارائه کردن «مونوگراف» که هر دانش‎جو باید در پایان این چهار سال، به دانشگاه تحویل بد‌هد فهمید. این مونوگراف‌ها اکثراً به قول معمول «کاپی پیست» است. دانش‏جو آن را از منابع انترنتی، تنها کاپی برداری می‌کند و برای همین است که تا هنوز مونوگراف‌های ارائه شده نتوانسته‌ از محدوده بی‌ارزش نسخه برداری بیرون آیند و انتشار پیدا کنند؛ در صورتی که سالانانه صدها دانش‏جو فارغ التحصیل می‌شوند و اگر همین مونوگراف‌های تحقیقی به طور درست ارائه می‌شد، می‌توانست بزرگ‌ترین مشکل این‌جامعه را که نداشتن کتاب است حل کند. دانشگاه کابل پیش از دانشگاه تهران ساخته شده است و حتی این دانشگاه، تعدادی کتاب به دانشگاه تهران هدیه کرده است که هنوز هم وجود دارد و روی آن نوشته شده است: «اهدایی دانشگاه کابل.».
اما امروز نه‌تنها دانشگاه کابل، بلکه تمام دانشگاه‌های افغانستان از لحاظ کیفیت که هیچ، از لحاظ کمیت نیز حتی به اندازه یک بخش دانشگاه تهران کتاب منتشر نمی‌کنند و هنوز دانش‎جوی افغانستان نتوانسته خود را به عنوان جریانی «آفرینش‎گر» نشان دهد و هنوز دانشگاه‌های ما برای دانش‎جو که از نام آن پیداست؛ یعنی جوینده دانش، جزوه می‌دهد و میدان جویندگی ما هنوز از جزوه بالاتر نرفته است!
برای همین است که بیم آن می‌رود تا جامعه ما وقتی حرف از دانش‎جو پیش بیاید آن را در ذهن‌ خود این چنین تصور کنند: «انسانی جزوه به دست که باید روز تا شب درس بخواند تا در دانشگاه ناکام نماند و وقتی هم که فارغ شد دنبال کار این طرف و آن طرف بگردد و اگر هم کار پیدا کرد مثل تمام مردم دیگر به جمع پول و سروپا کردن زندگی برای خود بپردازد و تنها تفاوت او با دیگران در نوع کارش باشد، که کمی تمیزتر است.» حال آن‌که دانش‎جو رسالت اصلاح جامعه را داشته و ممثل یک فرهنگ است. اما هنوز نسل دانشجوی ما نتوانسته خود را جریانی متفاوت نشان دهد که می‌تواند روی جامعه‌ فرهنگی یا سیاسی خویش تاثیرگذار باشد.

آن‌چه دولت باید انجام دهد!

دولت می‌بایست هم از نظر اقتصادی و هم از نظر کیفی، به دانشگاه‌ها توجه کند. در ابتدا می‌باید برای دانش‌جویانی که از ضعف اقتصادی رنج می‌برند کمک صورت بگیرد. در بخش محتوا که مشکل خیلی جدی در سراسر دانشگاه‌های افغانستان است، دولت باید به صورت جدی عمل کند. بسیاری از استادان در دانشگاه‌های دولتی در حد لیسانس هستند. بیشتر جزوه‌های درسی تا حدودی از ۲۰ تا ۳۰ سال پیش هستند که تا کنون به روز نشده‌اند. حداکثر نوت‎هایی که دانشجویان از استادان خود می‌‎گیرند، شاید حدود ۵۰ تا ۷۰ صفحه است که هر دانش‎جو، مجبور است آن را حفظ کند. هیچ کتاب و منبعی غیر از نوت‌‎های درسی برای برخی از استادان مدار اعتبار نیست. البته استثنا را منکر نمی‌توان شد، اما آنچه در دانشگاه‌های دولتی قاعده است همین است. با در نظرداشت ضعف علمی که این مجموعه دارد، در برابر نوآوری و در برابر نسل جدیدی از استادانی که در دانشگاه‌های بهتر تحصیل کرده‌ و تا سطوح دکترا درس خوانده‌اند، سرسختانه می‌ایستند تا مانع حضور آن‌ها در دانشگاه‌ها به حیث استاد شوند. نصاب درسی و معیارهای ارزیابی علمی به شدت کهنه‌اند. حاصل جمع این وضعیت برای افغانستان مساوی به یک چیز است: بحران، ناامنی و توسعه نیافتگی.

مهدی سرباز – خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا