روند رو به افزایش دهشتافکنی در کشور و راه حل ها
از زمان شکلگیری نظام سیاسی جدید افغانستان که پس از «اجلاس بُن» فرایند آن آغاز گردید، تاکنون امنیت کشور در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و از همه مهمتر امنیت انسانی، روند نزولی داشته است؛ یعنی با گذشت زمان، میزان افزایش ناامنی در اشکال مختلف، سیر صعودی یافته است و این دو خط سیر نزولی و صعودی امنیت و ناامنی با همدیگر گره خورده است، ولی بعد از دوهزار چهارده و بخصوص بعد از ظهور حکومت وحدت ملی، شیب نزول امنیت کشور بسیار افزایش پیداکرده است، به گونهای که قسمت عمده خاک کشور در تحت سیطره مستقیم و غیرمستقیم جریان دهشتافکنی قرار گرفته و در قسمتهای تحت سیطره دولت نیز احساس امنیت و آسایش، لطمههای شدیدی دیده است. نه تنها اعتماد مردم نسبت به توانمندی دفاعی دولت از بین رفته است، بلکه شک و تردیدهای جدی نسبت به هماهنگی جریان دهشتافکنی و بخشهایی از حکومت و ستون پنجم به وجود آمده است.
هماکنون قریه و قصبات زیادی در اختیار طالب و داعش است و ولسوالیها یکی پس از دیگری سقوط میکند و شاهراهها شدیدا ناامن میشود، و مردم در شهرها امنیت و آسایش ندارند. انفجارها و انتحارها بسیار به راحتی و آسانی هدفهای خود را نشانه میگیرد، هفته چندین بار مردم در سوگ عزیزان خود مینشیند و گاهی فاجعههایی مانند قتل عام «میرزاولنگ» و یا قتل عام نمازگزاران مسجد جوادیه هرات، تمام افغانستان و جهان را تکان میدهد و…
این روند به کجا خواهد انجامید و سرانجام این پروسه چه خواهد بود و برای مقابله با افزایش فزاینده عملیات دهشتافکنی چه باید کرد و چه راه حلهای استراتیژیک میتواند وجود داشته باشد؟
یک راه حل برای مقابله با دهشتافکنی، وضعیت دفاعی موجود است که توسط حکومت وحدت ملی و شورای امنیت سیاستگذاری میشود و نتیجه آن انتقال کامل جنگ از جنوب به شمال کشور و فرصت یافتن هرچه بیشتر مخالفان مسلح بوده است. در کنار این، انفعال مطلق دولت در برابر هجوم روزافزون دهشتافکنی، فقدان چارهجویی و نرسیدن اکمالات قبل از وقوع فاجعههای جنگی و بشری، اقدامات نمایشی بعد از وقوع فاجعهها و سقوط مناطق مهم به دست دهشتافکنان و دیگر ضعفهای دفاعی از مشخصات آنست، که باعث بیاعتمادی مردم نسبت توان دفاعی دولت و حتی بدبینی آنها شده است. میتوان گفت که اگر در هر شهر مهم یک نفر دهشتافکن و تروریست بر طبق قانون، در ملاء عام اعدام میشد، پنجاه درصد دهشتافکنی کاهش پیدا میکرد و بدبینی مردم راجع به هماهنگی ستون پنجم دولت با دهشتافکنی به وجود نمیآمد.
راه حل دوم خصوصیسازی و بلک واتری کردن جنگ توسط امریکا است که مردم افغانستان دیگر آن خوشبینیهای پانزده سال پیش نسبت به امریکا واستراتیژیها و اقدامات امریکایی را ندارد و در مورد صداقت و شفافیت دوستیها و همپیمانیهای امریکایی شک و تردید جدی دارند.
راه حل نهایی این است که مردم منتظر دولت و دیگران نباشند و خود شان از خود دفاع کنند، اما این نیازمند خیزش همگانی، تشکل و سازماندهی است که خود نیازمند هماهنگی شورای علمای سراسری، رهبران و فرماندهان جهادی، رهبران احزاب سیاسی، ائتلافها و اتحادهای ملی و بخصوص ائتلاف نجات افغانستان است، که باید تمامی مردم را از قریهها و قصبات گرفته تا ولسوالیها و شهرهای کوچک و بزرگ، انگیزه دفاعی داده و آنان را برای دفاع از افغانستان، متشکل و سازماندهی کنند.
داکترسید عبدالوهاب رحمانی- خبرگزاری دید