روند شکننده صلح؛ مقاومت دوم آدرس نجات افغانستان است
شکوهمند – خبرگزاری دید
مذاکرات صلح افغانستان به بنبست خورده است. تیم گروه طالبان با فزون خواهی و عدم انعطاف میخواهد اراده دولت و ملت افغانستان را بشکند و در حالتی پارانورمال به قدرت برسد. این فزون خواهی طالبان در داخل کشور سبب بلند شدن صداهایی جدی برای شکل گیری «مقاومت دوم» شده است.
نخستین بار مسئله مقاومت دوم را عطامحمد نور رییس اجرایی جمعیت اسلامی در سالگرد شهید کاظمی مطرح کرد. آقای نور گفت که اگر طالبان همچنان به خشونت ادامه بدهند و فرزندان افغانستان را سلاخی کنند، نمیتواند به عنوان یک تماشاگر فقط نظاره کند. او هشدار داد که در صورت عدول طالبان از روند صلح جبهه مقاومت دوم را شکل خواهد داد.
سپس محمد یونس قانونی از سیاسیون برجسته کشور نیز در مصاحبهای ویژه گفت که مقاومت دوم راه نجات افغانستان از چنگال تروریزم و انحصارگری «امارت اسلامی» در صورت پشت کردن نظام به جبهه مقاومت است.
سه سناریو مطرح است. یا طالب به روند صلح میپیوندد و همانند حکمتیار در نظام مدغم و منحل میشود. یا جنگ ادامه مییابد و نظام علیه طالب قرار میگیرد. یا در سناریویی خطرناک، برخی از حلقات درون قدرت با طالب همدست شده و حوزه مقاومت را میزند، کما این که چنین روحیهای از آوان تشکیل حکومت انتقالی وجود داشت و ترورهای زنجیرهای گواه آن است.
در صورت شوت شدن سناریوی سوم، حوزه مقاومت و رهبرانی که در این عرصه حرف و حدیثی برای گفتن دارند، آدرسی است که بار دیگر افغانستان را نجات خواهد داد. اما حکومت افغانستان باید طوری کارت خود را به میدان بیندازد که به اصطلاح معروف، نه سیخ بسوزد و نه کباب. هم نظام حفظ شود و هم حوزه مقاومت در یک وضعیت ایدهآل بتواند از ارزشهای بیست سال اخیر دفاع نماید.
حوزه مقاومت هنوز پوتانسیل و ظرفیت آن را دارد که در برابر طالب بایستد و از هستی و ارزشهای نظام دفاع نماید، چنین ظرفیتی در گذشته هم وجود داشت و همین اکنون نیز گروه طالبان در واقع حوزه مقاومت را «سیال» خویش میداند؛ حوزهای که پیش قراول آزادی افغانستان از زیر سلطه تروریزم بوده و در میدانهای واقعی با طالب و القاعده زور آزمایی کرده است.
در وضعیت بحرانی کنونی، نظام و حکومت افغانستان برخلاف سیاستهای قبلی که در میان برخی حلقات شریک قدرت وجود داشت و حوزه مقاومت را خطرناک تر از طالب در نزد غربیها معرفی میکردند، باید روی ظرفیت و گستره حوزه مقاومت سرمایه گذاری کرده و از این آدرس به حفظ و بقای خویش بیندیشد.
اکنون در کنار خطر طالب که گفته میشود یک سناریوی محلی است، داعش را نیز داریم؛ گروهی که فرا منطقهای بوده و به نحوی خواستار ایجاد خلافت اسلامی در سراسر جهان اسلام میباشد. باز هم آدرسی که بتواند هم از نظر نیروی انسانی، هم از نظر پشتوانه فکری و هم از دیدگاه ظرفیت سیاسی در برابر تهدید مشترک داعش و طالب ایستادگی نماید، حوزه مقاومت است.
بنا بر مسایل مطرح شده، حوزه مقاومت در واقع نماینده اکثریت مطلق جمعیت کشور بوده و آدرسی است که از واقعیت وجودی کشور و نظام در برابر خطرات ناشی از طالب و داعش و معاملات پیدا و پنهان امریکا با آنان دفاع میتواند؛ پس حکومت برای دور زدن خیانت امریکایی و معاملات پاکستانی، باید روی این حوزه اتکای بیشتر نموده و بنیان خویش را بر قاعده وسیع مردمی قرار بدهد که تفکر ضد طالبانی- داعشی در آن موج میزند و میتواند معادله شکننده صلح را به بازی برد به سود جمهوریت مبدل کند.