روند صلح؛ احتمال تغییر سیاست کاخ سفید
گفتوگوهای صلح افغانستان در اواسط سپتمبر آغاز شد و حکومت افغانستان و گروه طالبان برای اولین بار جهت ختم دههها جنگ دور میز مذاکره نشستند. اما بعد از شروع گفتوگوها، مذاکرات دستخوش اختلافات روی کارشیوه شد. هفته گذشته، دو جانب به موفقیتی دست یافت و در مورد اصول گفتوگوها به توافق رسیدند تا زمینه برای مسایل اساسی آجندای گفتوگو فراهم شود. مقامات ارشد امریکایی توافق را ستایش کردند و از طرفها خواستند تا فوراً به بحث در مورد کاهش سطح خشونتها بپردازند.
اهمیت این پیشرفت چیست، آیا میتواند سرعت مذاکرات را تسریع کند؟
توافق در مورد کارشیوه مذاکرات یک پیشرفت مهم است، اما پیش از آنکه رسیدن به یک نقطه عطف قابل توجه باشد، گشودن یک در برای شروع سفر است.
اختلاف اساسی در مورد مبنا قرار دادن توافقنامه امریکا و طالبان، توافقنامههای ایالات متحده و حکومت افغانستان و شریعت اسلامی بود. در پایان، توافقات هر دو جانب به عنوان مبنای گفتوگو، به شمول توافقات و قطعنامه سازمان ملل متحد و بیانیه لویه جرگه مشورتی صلح تأیید شد. در مورد شریعت (فقه حنفی و جعفری) به کمیتۀ آینده موکول شد.
با این همه، بر بنیاد سرعت گفتوگوها تاکنون و با توجه به پرداختن به مسایل وزینتر، مذاکرات همچنان آهسته پیش خواهد رفت، به ویژه با توجه به عدم اطمینان در مورد سیاست دولت بایدن در قبال افغانستان.
چه چیزی مذاکرات را طولانی کرد؟
کشمکش روی کارشیوه وقت زیادی را در بر گرفت، زیرا اساس دو مسئله مهم دیگر را تشکیل میدهد: نقش اسلام در دولت و مشروعیت حکومت افغانستان. طالبان تا حد زیادی در حال جنگ هستند، زیرا آنها معتقدند تفسیر محافظهکارانه و خاص آنها از اسلام باید در کل کشور تطبیق شود. بعید به نظر میرسد که فقه حنفی یا مکتب دیگری موضوع مرتبط با اصول گفتوگوها باشد. اما مطرح کردن آن در زمان کنونی به عنوان آزمونی در موقفگیری تیمهای مذاکره کننده روی مسایل مذهبی انجام میشود. در این راستا، تیمهای مذاکره کننده امتحان خود را دادند. گزارشها از دوحه حاکی از آن است که مذاکره کنندگان در دفاع از کثرتگرایی اسلامی و به ویژه حقوق شیعیان افغانستان در پیروی از عقیده شان متحدتر شدند.
دلیل دیگر طولانیشدن مذاکرات در مورد کارشیوه این بود که انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در پس زمینه قرار داشت. حضور نیرو و کمکهای ایالات متحده از جمله نگرانیهای هر دو طرف مذاکره کننده بود. نه طالبان و نه حکومت افغانستان به هیچ امتیاز بزرگی دست نمییابند، مگر اینکه بدانند ایالات متحده چقدر متعهد به حذف نیروهایش است. تغییر دولت در امریکا این سئوال را مطرح میکند که آیا سیاست آن کشور نسبت به افغانستان نیز تغییر میکند یا خیر. بنابراین، هر طرف این انگیزه را دارند که منتظر بمانند و ببیند نتیجه چه خواهد شد. در این زمان، طالبان از اعلان کاهش بیشتر نیروهای امریکایی بهره میگیرد. این امر طالبان را به هدف نهایی شان نزدیک میکند؛ خروج کامل نیروهای خارجی بدون مواجه شدن با موضوع مهم در مذاکرات.
تغییر دولت ایالات متحده چه تأثیری بر گفتوگوها خواهد گذاشت؟
تا کنون، تیم بایدن رییس جمهور منتخب ایالات متحده به طور کل در مورد سیاست خارجی و به ویژه افغانستان خاموش بوده است. حال که انتقال قدرت به طور رسمی آغاز شده است، نشانههایی در مورد آنچه میخواهند با افغانستان انجام دهند، دیده میشود. انتخاب «آنتونی بلینکن» در سمت وزیر خارجه و «جیک سالیوان» به عنوان مشاور امنیت ملی بدین معنا است که سیاست امریکا با دستان باتجربهای شکل میگیرد؛ کسانی که در زمان دولت اوباما، پروندههای افغانستان را به خوبی مطالعه کردند. بایدن همچنان «لوید آستین» جنرال بازنشسته را که نیروهای امریکایی را در افغانستان رهبری میکرد، به عنوان وزیر دفاع معرفی کرد که تجربه دولت بعدی را در این راستا بیشتر تقویت میکند.
ما میدانیم که جو بایدن در دوران اوباما به شدت درگیر مسایل افغانستان بود؛ تمرکز محدودی بر ضد تروریزم داشت و نسبت به افزایش نیرو و کمک در سال ۲۰۰۹ محتاط بود. از آن زمان تا کنون وضعیت بسیار تغییر کرده و او با کاهش سطح قابل توجه نیروها به کار خود آغاز خواهد کرد. ارتش افغانستان بسیار تواناتر شده، اما تهدید تروریزم همچنان موجود است. در حالی که القاعده بسیار تضعیف شده است، اما هنوز در افغانستان و پاکستان حضور دارد و داعش در این کشور ریشه دوانده است که همچنان تهدیدی علیه ایالات متحده است.
مانند دو دولت قبلی، تیم بایدن احتمالاً حل و فصل سیاسی را که منجر به صلح پایدار و فراگیر شود، بهترین راه برای محافظت از منافع امنیت ملی ایالات متحده تلقی میکند – در صورتی که این امر به دست آید. بزرگترین سئوالی که دولت بایدن هنگام آغاز رسمی کار خود در ماه جنوری با آن مواجه میشود، این است که آیا به مفاد توافقنامه امریکا – طالبان احترام خواهد گذاشت و اگر فرض چنین باشد، شرایط آن را چگونه تفسیر میکند. آیا طالبان به تعهدات ضد تروریستی خود عمل کردهاند؟ آیا طالبان همانطور که انتظار میرفت، خشونت را کاهش میدهند؟ و با توجه به تأخیر در مذاکرات، آیا میتوان مذاکرات را با حسننیت ادامه داد؟ اظهارات در مورد این موضوعات در شکل گیری رویکرد هر یک از طرفین مذاکرات بسیار مهم خواهد بود.
دولت بایدن همچنین با یک فضای بینالمللی پیچیده و به سرعت در حال تحول روبرو خواهد شد که با افزایش نفوذ چین، سیاست خارجی قاطعانه روسیه، رابطه بحثانگیز با ایران و افزایش تنشها بین هند و پاکستان همراه است. همۀ آنها طرفدار ثبات افغانستان هستند و از خروج مشروط ایالات متحده حمایت میکنند. اما رویکرد دولت بایدن با بازیگران منطقهای دارای نفوذ در افغانستان عامل مهمی در موفقیت یا شکست مذاکرات خواهد بود. روابط ایالات متحده با ناتو و سایر متحدان غربی موضوع مهم دیگر است. این اتحادهای دیرینه در دولت ترامپ به شدت دچار مشکل شد. رویکرد جدید نسبت به متحدان ایالات متحده میتواند به اعمال فشار جمعی بر پیشرفت در گفتوگوهای صلح افغانستان کمک کند.