روند صلح؛ تناقض در سخنان خلیلزاد با رهبران کشور
چنین میپندارم که خلیلزاد و در کل امریکا، یک بار دیگر «متحد راهبردی»اش را فریب داده و در پی اجرای سناریوی خودش در روند صلح است. در چنین احوالی آیا میتوان به صلح برخاسته از مذاکرات طالبان و امریکا خوشبین بود؟
زلمی خلیلزاد فرستاده ویژه وزارت خارجه امریکا برای روند صلح افغانستان روز شنبه وارد کابل شده و با رییس جمهور غنی، داکتر عبدالله، حامد کرزی، حامد گیلانی و برخی سیاسیون دیگر دیدار و ملاقات داشت.
هرچند دیدارهای خلیلزاد با مقامات کشورمان پس از هر دور گفتوگو با طالبان در قطر، روش معمول در سطح سیاسی کشور است، ولی بار آخری که این دیدارها انجام شد، تناقض در سخنان او بیش از پیش بوده است.
در گذشته هربار که خلیلزاد با رییس جمهور غنی و دیگر سیاسیون دیدار میکرد دست کم یک روایت از آن به رسانهها داده میشد. ولی این بار دست کم سه روایت از دیدار او با رییس جمهور غنی، داکتر عبدالله و حامد کرزی رسانهای شده است.
آقای خلیلزاد در دیدار با رییس جمهور غنی از عدم پیشرفت قابل ملاحظه در دور اخیر گفتوگوها با گروه طالبان خبر داده است. در دیدار با حامد کرزی از پیشرفت در گفتوگوها خوشبینی نموده و ابراز امیدواری کرده که با طالبان به زودترین فرصت به توافق دست یابد و همچنان در دیدار با داکتر عبدالله از همه شمول بودن هیئت افغانی گفتوگو کننده حمایت نموده است.
اکنون پرسش این است که چرا برخلاف روند معمول این بار خلیلزاد چنین متناقض سخن گفته و چه چیزی در این تناقضات پنهان است.
از شروع مذاکرات دوحه میان امریکا و طالبان همواره حکومت افغانستان در خلاء اطلاعاتی قرار داشته و تنها از عینک خلیلزاد از موارد مطروحه مطلع میشده است. چنین روندی تا جایی ادامه یافت که حمدالله محب مشاور امنیت ملی باری خلیلزاد را به مخفی کاری در روند صلح متهم نمود.
از آغار روند صلح نیز دولت افغانستان همواره در حاشیه بوده و هیچگاه در متن گفتوگوها قرار نگرفت. چرا؟ چون امریکا با کابل برخورد از بالا به پایین دارد و نیاز نمیداند که دولت را به عنوان نماینده مشروع مردم افغانستان «سیال» بگیرد.
حال به نظر میرسد که خلیلزاد با هر سیاستمداری مطابق آمال او حرف میزند و در پشت این تناقضات «خبث» دیگری نهفته است.
چون رییس جمهور غنی آتشبس را به عنوان پیششرط مذاکرات و امضای توافق صلح قرار داده، خلیلزاد خواسته او را به اصطلاح « بپیچاند» و از عدم پیشرفت در گفتوگوهای صلح سخن گفته است.
روایت داکتر عبدالله از روند صلح، هم شمولیت و عدم انحصار است و خلیلزاد نیز مطابق میل او از همه شمول بودن هیئت افغانی مذاکره کننده سخن میگوید و در دیدار با حامد کرزی نیز از پیشرفت در روند و آرزوی توافق داد سخن داده است. از این تناقضات به این نتیجه میرسیم که جانب امریکا مطالب بسیاری را از مردم و دولت افغانستان پنهان میکند و معلوم نیست که در پس دروازههای بسته در دوحه واقعاً چه میگذرد.
چنین میپندارم که خلیلزاد و در کل امریکا، یک بار دیگر «متحد راهبردی»اش را فریب داده و در پی اجرای سناریوی خودش در روند صلح است. در چنین احوالی آیا میتوان به صلح برخاسته از مذاکرات طالبان و امریکا خوشبین بود؟