روند صلح؛ روایت بُنبست و سناریوهای بیگانه
تلاشها برای مذاکرات صلح و گفتوگو با طالبان از آدرسها و کشورهای مختلف جریان دارد، اما نتیجه ملموس بهدنبال نداشته که علت و علیتهای مختلفی را میتوان در ناکامی این نشستها دخیل دانست، ولی مهمترین شکست، بینافغانی نبودن آن است.
مذاکرات صلح؛ دریچهای که برای برقراری صلح در افغانستان از سوی برخی کشورها بهویژه امریکا گشوده شد و زلمی خلیلزاد پیشگام این روند گردید، ولی پس از نُه دور مذاکره با هیئت طالبان پشت درهای بسته، اندک اندک روی دیگر سکه نمایان شد و روش اشتباهی را که امریکا روی دست گرفته بود، به ناکامی انجامید.
پس از نُه دور مذاکرات بین طالبان و امریکا، قرار بود که توافقنامه صلح بین دو طرف پس از تأیید دونالد ترامپ امضاء شود، اما ترامپ در یک اقدام غیرمترقبه مذاکرات را لغو کرد و دلیل آن را ادامه حملات دهشتافکنانه طالبان همزمان با گفتوگوهای صلح و نیز کشته شدن یک سرباز امریکایی در حمله انتحاری که از سوی این گروه سازماندهی شده بود، عنوان کرد.
با این حال، چندین نشست پیرامون صلح افغانستان بین کشورهای مختلف جهان انجام شد که میتوان به نشست بین امریکا، چین، روسیه و پاکستان اشاره کرد، اما نتیجهای که منتج به برقراری صلح در کشور شود، در پی نداشت و آتش جنگ همچنان شعلهور باقی ماند.
بیشتر از یکسال میشود که تلاشها برای مذاکرات صلح و گفتوگو با طالبان از آدرسها و کشورهای مختلف جریان دارد، اما نتیجه ملموس بهدنبال نداشته که علت و علیتهای مختلفی را میتوان در ناکامی این نشستها دخیل دانست، ولی مهمترین شکست، بینافغانی نبودن آن است.
به تازگی هیئت طالبان و زلمی خلیلزاد نماینده ویژه ایالات متحده امریکا در امور صلح افغانستان در سفری به پاکستان، با مقامات این کشور گفتوگو کرده و گزارشهایی وجود دارد که قرار است هیئت این گروه با عمران خان نخستوزیر آن کشور نیز پشت درهای بسته به گفتوگو نشسته است.
با آن که محور این سفر و گفتوگو با مقامات پاکستانی بحث صلح و آغاز مجدد مذاکرات صلح بین طالبان و امریکا گفته میشود، اما ادریس زمان معین سیاسی وزارت خارجه، سفر اخیر هیئت گروه طالبان را به اسلامآباد و گفتوگوی آنان را با مقامات پاکستانی و خلیلزاد به هدف رهایی دو گروگان امریکایی دانسته و تاکید کرد که ربطی به روند صلح افغانستان ندارد.
او تأکید کرد در هرنوع گفتوگویی که دولت افغانستان حضور نداشته باشد وقبل از آغاز گفتوگوها با دولت جمهوری اسلامی افغانستان مشورتهای لازم صورت نگرفته باشد، حکومت افغانستان آن را مفید نمیپندارد، بلکه فعالیتهای پراکنده طالبان با کشورهای دیگر میخواند.
معین سیاسی وزارت امور خارجه افزود که سفر طالبان به پایتخت دیگر کشورهای منطقه هم در گذشته هیچ نتیجه جز این که این گروه تروریست را در برابر مردم افغانستان جدی تر بسازد، نداشته است.
حال اگر بهطور منطقی به موضوع مورد بحث نگریسته و دیده شود، میشود در مورد سرنوشت قربانیان اصلی جنگهای خانمانسوز که مردم افغانستان هستند، در غیاب آنها تصمیم گرفت و یا هم میشود نشستی را که سرنوشتساز میگویند، با محوریت کشورهای همسایه افغانستان برگزار کرد و روی آجندا و نوعیت برقراری صلح تصمیمگیری نمود، ولی خود افغانها و حکومتی که در جامعهجهانی رسمیت دارد، در آن حضور نداشته باشد؟ بدون تردید جواب ما «نخیر» خواهد بود.
بدون شک جنگ در افغانستان علل و عوامل فرامرزی نیز دارد، اما این افغانها هستند که میتوانند ضامن سرنوشت خود بوده و چگونگی پیشبرد مذاکرات را طرحریزی کنند.
پس نتیجهگیری چنین خواهد بود که مردم افغانستان و حکومت این کشور از تلاشهای امریکا برای برقراری صلح در افغانستان و همچنین کشورهایی که در این راستا گامهایی را برداشتند، قدردانی و سپاسگزاری مینماید، اما روشی که در گفتوگوهای صلح بین امریکا و طالبان بهکار برده شد، اشتباه بود، زیرا یگانه راه رسیدن به صلح پایدار مذاکرات میانافغانی (مذاکرات رو در رو بین طالبان و حکومت افغانستان) میباشد، در غیر آن، این تحرکات به معنی رسمیت دادن به گروهی خواهد بود، که سالهای سال بر علیه نظام و دستاوردهای مردم افغانستان جنگ کرد و هزاران تن از بیگناهان اعم از پیر و جوان را قربانی نمود.
بهتر خواهد بود که طالبان از راه مشروع و با قبول آتشبس با حکومت افغانستان بهپای میز مذاکره بنشینند و بدون شک این مذاکرات قابل قبول مردم افغانستان خواهد بود و نتیجه ملموس و قابل قناعت را نیز در پی خواهد داشت.
از سویی هم، جمهوری اسلامی افغانستان حدود ۱۹ سال شریک جامعهجهانی بوده و در همه پروسهها نقش سازندهای را بهدست اجرا گذاشته است، پس اگر جامعهجهانی میخواهد در افغانستان صلح برقرار شود، نیاز است که جانب مذاکرات حکومت افغانستان باشد و جهان مذاکرات میانافغانی را حمایت کند.