روند صلح و طرح کاهش خشونتها؛ صداقت طالبان را کی تضمین میکند؟
گروه طالبان هیچ گاه به عنوان یک نیروی سازمان یافته منسجم مطرح نبوده و اکنون نیز نیست. این گروه بیشتر متشکل از فرماندهان مستقل، نیمه مستقل و حلقههای جرمی است. همین اکنون یک گروه انشعابی طالبان در حوزه غرب کشور عملاً دفتر قطر را تکفیر نموده و میگوید که آنان غلامان پاکستان و روسیه هستند.
از ۱۲بجه بامداد روز شنبه طرح کاهش چشمگیر خشونتها در سراسر کشور اجرایی شده است. طرح کاهش خشونت پس از تقریباً یک و نیم سال چانهزنی امریکاییها و گروه طالبان به دست آمده، اما یک نکته خیلی مهم و در عین حال خطرناک در آن نهفته است و آن این که، طرح کاهش خشونتها نه از سوی امریکا و دولت افغانستان که از سوی طالبان و حامیانش ارائه شد. گروه طالبان که در سال ۲۰۰۱ میلادی به شدت از سوی امریکا از قدرت رانده شده و رهبرانش روانه زندانها شد، اینک ۱۸ سال بعد از آن روز، دوباره در جایگاهی قرار بگیرد که با واشنگتن چانه بزند. گروه طالبان با زیرکی و حوصلهمندی تمام توانست امریکا را مجاب به پذیرفتن این طرح کند، طرحی که حاکی از پیروزی عیان طالبان بر امریکا است. طبیعی است که گروه طالبان طرح خود را از مجرای امریکا بر دولت افغانستان که مدافع پروپا قرص آتشبس بود نیز، قبولاند. این که چه حکمتی هست که دولت افغانستان از موضع آتشبس کوتاه آمد و به طرح کاهش خشونت تن داد، هنوز معلوم نیست، ولی نگارنده به این باور است که هر مسئلهای بوده، در حواشی کنفرانس مونیخ رخ داده است.
باری! شامگاه روز جمعه(۲حوت) رییس جمهور غنی در پیامی تلویزیونی به مردم افغانستان اعلام کرد که کاهش چشمگیر خشونتها گامی مهم در جهت مذاکرات میانافغانی، آتشبس و صلح پایدار در کشور است. آقای غنی همچنان بار دیگر تاکید کرد که روند صلح تحت رهبری و مالکیت دولت افغانستان به پیش برده خواهد شد، اما در این جا لازم است چند نکته به صورت کوتاه وفشرده بررسی شود، تا از جانب کمکی شود در روشن شدن اذهان عامه و از جانب دیگر برخی زوایای تاریک این طرح روشن گردد.
موضع گنگ امریکا:
از بدو آغاز مذاکرات امریکا و طالبان، موضع، حرف و موقف امریکا در در این روند برای مردم و دولت افغانستان کاملاً گنگ و مبهم است. مردم و دولت افغانستان هیچ گاه در جریان قرار نگرفتند که در دوحه چه میگذرد و آجندای چانهزنیهای طولانی خلیلزاد و هیئت سیاسی طالبان در قطر چیست. یک بار بازی گنگ امریکاییها در قطر آن قدر کابل را عصبانی ساخت که مشاور امنیت ملی عملاً خلیلزاد با متهم به تلاش برای رسیدن به قدرت در افغانستان کرد. در حواشی کنفرانس مونیخ نیز مقامات امریکایی نزد رییس جمهور غنی آمدند و از پذیرفتن طرح کاهش خشونتهای از سوی طالبان برایش خبر دادند. بدون این که موضع رسمی دولت افغانستان را در قبال صلح در نظر داشته باشند. به هر ترتیب، دولت افغانستان با طرح کاهش خشونتها هم موافقت کرد. امریکاییها در مونیخ گفتند که توافق با طالبان کاملاً مشروط است. اما این شروط و تضمینهای آن نیز برای مردم افغانستان روشن ساخته نشد.
موضع طالبان در قبال کابل:
به رغم آن که امریکاییها اعلام کردند که پس از توافق صلح میان آنان و گروه طالبان، این گروه برای مذاکرات مستقیم با دولت افغانستان آماده است، سخنگوی طالبان در بیانیهای رسمی اعلام نمود که در توافق آنان با امریکا سخنی از مذاکره با دولت افغانستان درج نشده است. در آن توافق نامه فقط گفته شده که مذاکره با جهتهای داخلی نه حکومت افغانستان.
مبهم بودن مفوم کاهش خشونتها:
کاهش خشونتها هیچ معیار و مقیاس معتبر عرفی، شرعی، قانونی و علمی ندارد که بتوان بر اساس آن میزان کاهش خشونت را سنجید، بنابر این به باور نگارنده، طرح کاهش چشمگیر خشونتها به جای آتشبس سراسری که از سوی طالبان ارائه شد. در واقع برای دو مسئله اساسی طر مطرح شده است.
۱- پوشاندن عدم انسجام کلی گروه طالبان؛ ۲- جلوگیری از ریزش صفوف طالبان
گروه طالبان هیچ گاه به عنوان یک نیروی سازمان یافته منسجم مطرح نبوده و اکنون نیز نیست. این گروه بیشتر متشکل از فرماندهان مستقل، نیمه مستقل و حلقههای جرمی است. همین اکنون یک گروه انشعابی طالبان در حوزه غرب کشور عملاً دفتر قطر را تکفیر نموده و میگوید که آنان غلامان پاکستان و روسیه هستند. اگر آتشبس اعلام میشد، از یک طرف صفوف طالبان از هم میپاشید و ماشین جنگی آنان به شهرها وارد شده و دوباره بر نمیگشتند و از جانب دیگر با تخطی برخی فرماندهان از آتشبس، عملاً ادعای دفتر قطر طالبان مبنی بر انسجام و داشتن فرماندهی واحد این گروه با پرسش مواجه میشد.
آن متل معروف « معامله از دست رفت، حریف را از دست نده» را احتمالاً همه به یاد دارید. اکنون طالبان توانستهاند معامله را بربایند، پس توصیه نگارنده به کابل و واشنگتن این است که حریف را از دست نداده و تلاش نماینده تا شروط امضای هر بند توافق نامه صلح عملی شود.