پس از سه دهه آرامش و امنیت در شهرهای ایران، در چهار شنبه دوازدهم رمضان، بار دیگر صدای رگبار و انفجار در پایتخت این کشور شنیده شد! یا به تعبیر محمد بن سلمان(وزیر دفاع سعودی) جنگ را به داخل ایران کشاندند؛ اما فضای عمومی جامعه در روز حادثه آنچنان آرام و عاری از التهاب و اضطراب بود و نبض زندگی به روال عادی در این دیار میتپید که گویی برگ درختی بر پشت پیل کوهپیکر افتاده است! یا کودکی در گوشهی شهر مشغول ترقهبازی است!
فارغ از اعتمادِ مردم به اقتدار و صلابت نظام و توان و هشیاری نیروهای امنیتی، یکی از دلایل و عوامل آن، فضای آرام و نورمال، برخورد مسئولانه و هوشمندانهی رسانهها و اهالی دنیای مجازی و شبکههای ارتباطی در امر اطلاعرسانی دقیق و درست در قبال قضای یادشده و پرهیز از شایعهپراکنی، بزرگنمایی و التهابافکنی در اطراف آن دو حادثهی تروریستی بود.
در مقام مقایسه با کشور همسایه، هرگاه در کشور ویران و جامعهی پریشان ما چنان رخدادهایی اتفاق میافتند، هر رسانهی صوتی و تصویری به یک بلندگو و سخنگو و مانیتور تبلیغاتی داعش و طالب تبدیل میشود و مسابقهی نشر و شیوع مبالغهآمیز رویداد به شدت رواج میگیرد. در عین حال، هر کاربرِ شبکههای اجتماعی و فعالان فضای مجازی، جایگاه یک تریبون و رسانهی فعال و خلاق برای تروریستهای جانی و تکفیری را احراز میکند و خواسته یا ناخواسته به بزرگنمایی، شایعهپردازی و ترویج التهاب و اضطراب در فضای عمومی جامعه میپردازند!
در حقیقت، طالب و داعش تنها بخشی از فرایند کشتار و تخریب(نفس انفجار و انتحار) را به عهده دارند؛ اما بخش بزرگترِ این فرایند(تبلیغ و ترویج از خشونت و ترور، جنگ روانی و رسانهی علیه مردم، تشویش اذهان عمومی، شایعهسازی و بزرگنمایی پیرامون حادثه، قهرمانسازی از جانیان، خَلق ناامیدی در میان مردم و…) را خود ما متفقاً و مشترکاً به عهده داریم!
ما باید فرهنگ استفاده از رسانهها و شبکههای مجازی و اجتماعی را یاد بگیریم و در چنان مواقعِ تاریک و باریک، به مردم و نیروهای امنیتی خود روحیه و آرامش ببخشیم؛ نه اینکه همسو با دشمنان مردم و وطن، به التهابافکنی و شایعهپراکنی دامن زنیم!
مسیح ارزگانی- خبرگزاری دید