در چهارم ماه می سال ۱۸۸۶ و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران امریکایی در شهر شیکاگو٬ پولیس به روی آنان آتش گشود که شماری کشته٬ عدهای مجروع و چهار تن نیز اعدام شدند. این کارگران خواستار تعدیل شرایط کار٬ حقوق مناسب و کاهش ساعات روزانه کار از ده ساعت به ۸ ساعت بودند.
پس از آن اتفاق، سالانه یکبار٬ اول ماه می«روز جهانی کارگران» نامگذاری شدهاست. در این روز در بیشتر کشورهای جهان٬ کارگران دست به راهپیماییهای بزرگ میزنند و خواهان حقوق مناسب در بدل کارشان میشوند.
در بسیاری از فرهنگها مردان به عنوان کارگر قلمداد میشوند و این روز بیشتر به مردان اختصاص داده میشود، اما در بسیاری جاها زنان نیز نقش کارگران خوبی را ایفا میکنند. این کارگاه در بدل مزد و گاهی بدون مزد انجام میگیرد.
زبیده زن میان سالی است که در دورترین و کوهستانیترین نقطهی کشور مشغول کار روی زمین است. او در ولسوالی شهرستان ولایت دایکندی زندگی میکند. دارای چهار فرزند قد و نیم قد است. به گفتهی خودش روزانه مجبور است چندین ساعت روی زمین کار کند، زیرا شوهرش تنهاست و نمیتواند تمام کارها را به تنهایی انجام دهد.
وی در کنار کار روی زمین٬ روزانه مجبور است کارهای منزلش را نیز انجام دهد. برای گاو و گوسفنداناش علوفه و آب تهیه کند و شیرشان را منظم بدوشد، وگرنه به گفته خودش، شیر آنها خشک خواهد شد.
زبیده با وجود اینکه نحیف و لاغراندام است، ولی بوجی و سبدهای بزرگ علف را انتقال میدهد. زبیده در پشتش علف و پشتاره خار حمل میکند و در بغلش فرزند کوچکش را شیر میدهد. او میگوید که وقتی به خانه برمیگردم مجبورم چای و غذا تهیه کنم. هیچ کسی نمیگوید که من هم مانند آنها روی زمین کار کردهام و ممکن است خسته باشم. با وجود اینکه گاهی برابر وزنم٬ بار حمل میکنم باز هم همیشه میشنوم که میگویند «زن ضعیف است»٬ «زن کار شاقه نمیتواند» و… اگر حمل کردن این بار کار شاقه نیست٬ پس چیست؟
نه تنها زبیده، بلکه زنهای زیادی هستند که در روستاهای دوردست کشور مشغول به کار هستند و کارشان اغلباً بدون مزد است. با وجود اینکه کار در منزل و بزرگ کردن فرزند نیز خود شغل حساب میشود ولی اغلباً در کشور ما این امور را کار حساب نمیکنند.
سمیرا دختر ۲۵ سالهای است که به گفته خودش از ۱۰ سال بدینسو مشغول کار است. او اکنون در یکی از رسانههای داخلی به عنوان خبرنگار ایفای وظیفه میکند.
سمیرا میگوید که چهار سال است نانآور فامیلش است. پدرش مریض است و دیگر برادر و خواهرانش کوچکتر از او هستند.
سمیرا از مشکلاتی که در اجتماع و فامیل با آن روبهرو است، میگوید. او میگوید که در اوایل خیلی برایم سخت بود در فضای کاملاً مردانه٬ کار کنم، اما حالا برایم یک مسئله عادی شده است. به گفتهی او اقارب و اقوامش همواره به طرف او با دیدهی حقارت مینگرند و میگویند او دختر بد است، زیرا در بیرون کار میکند. هیچکسی به این فکر نیست که من به تنهایی توانستهام خرج یک فامیل ۷ نفری را بپردازم و از من تقدیر کنند. بجز اعضای فامیل٬ همه تلاش دارند تا مرا از کار کردن منصرف کنند.
کار کردن همانطور که برای مردان عیب نیست٬ برای زنان نیز ننگ شمرده نمیشود. در یک اجتماع هر مرد و زن حق دارند به صورت مساویانه از آزادی و حقوق کارگری مستفید شوند. یک جامعهی سالم نیاز به کار کردن دوشادوش زنان و مردان دارند.
کارفرمایان باید به اصل حقوق کارگری پی ببرند و در صدد پایمال کردن حق یک کارگر نباشند. همچنان وظیفه حاکمان یک سرزمین است تا برای شهروندانشان زمینه اشتغالزایی را ایجاد کنند. طوریکه از آمارها برمیآید بیش از ۶۰ درصد جوانان در کشور ما اکنون بیکارند. این بیکاری باعث ایجاد بسیاری از مشکلات از جمله ناامنی در کشور است.
امید میرود رهبران حکومت وحدت ملی در کنار توجه به حوزه سیاسی کشور٬ به وضعیت اجتماعی٬ اقتصادی و کار نیز توجه نمایند. زیرا ایجاد زمینه شغل در شرایط کنونی کشور یکی از راههای غلبه بر ناامنیها و دیگر مشکلات است.
مریم مهتر(نبوی)- خبرگزاری دید