زوایای پنهان راهبرد ترامپ در مورد افغانستان
در چند روز اخیر، خبر راهبرد دولت امریکا در مورد افغانستان سرخط تمام رسانهها شده و به سرعت پخش و نشر گردیده است. اهم مفاد محتوای این راهبرد را حمایت از افغانستان و تهدید پاکستان- در صورتی که آن کشور تبدیل به محلی امن برای تروریستان شود- تشکیل میدهد.
موضوع حمایت دولت ترامپ از افغانستان، با استقبال مثبت بسیاری از دولتمران کشور بخصوص شخص رییسجمهور روبهرو شد و در آن سوی مرز، دولت پاکستان در این زمینه، واکنشهای منفی از خود نشان داده و گفته است که امریکا باید به خاطر اظهاراتش سند ارائه کند و نیز حرفهای دیگر… در حالیکه افراسیاب ختک، رهبر حزب عوامی ملی پاکستان گفته است:« ما در پایان دادن به هراس افکنی در کشور مان ناکام شدیم و نتوانستیم که در مدرسهها اصلاحات بیاوریم. ما باید انتقادپذیر باشیم و فکر میکنم که سیاست پاکستان در برابر افغانستان ناقص و پشتیبانی از طالبان نادرست است. حتا اگر آقای ترامپ هم نمیگفت، درست نبود.»
آنچه محرز است، این است که ایالات متحده امریکا از سال ۲۰۰۱ م به اینسو، حدود ۷۱۴ میلیارد دالر در جنگ و بازسازی افغانستان خرج کرده است. بنابر ماهیت جهانبینی اقتصادی و سیاسی ترامپ، این تصور از پیش هم وجود داشت که ترامپ نمیتواند از حضور در افغانستان چشمپوشی کند. به این دلیل که دولت ترامپ در فکر جبران مخارج گذشته خویش هم هست و در صدد است که از طریق سرمایهگذاری در منابع دستنخورده طبیعی و معدنی افغانستان، بخشی از مصارف خود را جبران کند.
برخی از رسانهها گفته بودند که «دونالد ترامپ پیش از این علاقه بسیار خود را به ذخایر معدنی وسیع افغانستان ابراز کرده و این ذخایر را ابزاری برای ایجاد ثبات در این کشور خوانده است» و علاوه برآن، کاخ سفید تصمیم گرفته است که فرستاده ویژهای را به افغانستان برای رایزنی با مقامهای افغان در زمینه کشف و بهرهبرداری مشترک از معادن، روانه کند.
جالب اینجاست که پیش از اینکه شخص ترامپ به فکر جبران خسارات و یا بهتر بگوییم جبران مصارف خویش در افغانستان بیفتد، پیشنهادهای وسوسهانگیز مقامات افغانی نقش اساسی در ترغیب و تشویق ترامپ به سوی منابع طبیعی افغانستان داشته است. به عبارت دیگر، خود افغانها عامل اصلی دخالتهای بیشتر و حضور درازمدت ایالات متحده امریکا در افغانستان هستند؛ چنانکه، رسانهها این موضوع را فاش کردند که «مقامات افغانستان کوشیدهاند تا علاقهمندی به افغانستان را در اداره حکومت در حال شکلگیری ترامپ از طریق منابع معدنی این کشور برانگیزند.» این موضوع بیانگر این حقیقت تلخ است که مقامات افغانی در فکر برانگیخته کردن علاقهمندی ترامپ به سوی ذخایر و معادن زیرزمینی افغانستان، پیش از شکلگیری حکومت ترامپ در ایالات متحده بودهاند؛ تا از این طریق بتوانند، راه را برای بهرهبرداری طولانی مدت امریکا از ذخایر و منابع طبیعی افغانستان هموار کنند. و حتا جاوید فیصل، معاون سخنگوی رییس اجرایی افغانستان هم از کشیده شدن همکاریهای افغانستان و ایالاتمتحده از بخشهای نظامی و امنیتی به بخشهای اقتصادی و تجاری استقبال کرده است.
همچنان، حمدالله محب، سفیر افغانستان در واشنگتن به رویترز گفته بود که «رییسجمهور ترامپ با اشتیاق به ظرفیت بالقوه اقتصادی افغانستان یعنی قریب یک هزار میلیارد دالر امریکایی مس، سنگ آهن، خاک نادر، المونیوم، طلا، نقره، جست، سیماب، لیتیوم و غیره علاقهمند است.»
بنابراین، همه این تحرکات ترغیبی دولتمردان افغانستان باعث گردیده بود که مقامات امریکایی از جمله شخص ترامپ در یک نشست با مشاورانش، گفته بود که ایالات متحد امریکا باید سهمی از ثروت معدنی افغانستان را در بدل معاونتها به حکومت افغانستان تقاضا نماید.
نظر رسمی امریکا هم در مورد ذخایر زیرزمینی افغانستان که گفته است:« افغانستان یک کشور ثروتمند است و از هر نوع معادن خاص غنی و دارای ثروت فراوان در بخش منابع انرژی است که شامل نفت، گاز، زغال، برق آبی، آفتابی و باد میشود و سرشار از منابع طبیعی میباشد، نشاندهنده این واقعیت است که چشمداشت امریکا نسبت به ذخایر معدنی افغانستان فراتر از یک گزینهای به نام سرمایهگذاری است؛ زیرا تقاضای ترامپ به صراحت نشان میدهد که وی خواهان سهمی از ثروت معدنی افغانستان در بدل کمکهای وی از سال ۲۰۰۱ م به بعد است.
نکته مهم دیگری که ابعاد آن از انظار پوشیده مانده است، سخنان مشاور امنیت ملی سابق امریکا و برخی از مسئولان نظامی و امنیتی امریکا در مورد یک «راهبرد منطقهای» است، نه صرف یک راهبرد نظامی یا سیاسی برای افغانستان. در این راهبرد منطقهای از دهلی تا تهران مطمح نظر سیاستمداران امریکایی است که علاوه برآن، مناطق زیادی را در بر خواهد گرفت که شامل تمام کشورهای همسایه افغانستان نیز میشود.
با توجه به نکات یادشده، افغانستان و کشورهای همجوار آن شاهد حضور درازمدت و پر مخاطره ایالات متحده در دهههای بعدی خواهد بود و تروریزم بینالمللی هم کماکان، مانند حشرات انگلی، به زندگی طفیلی خود برای ابقای حضور قانونمند ایالات متحده، ادامه خواهند داد و شیرینی احتمالی روزهای آتیه را به کام شهروندان کشور به تلخی و دشواری مبدل خواهند کرد.
داکتر فضایلی- خبرگزاری دید