زوایای پنهان سقوط «جمهوریت»
فرماندهان طا-لبان در کوههای اطراف شهر هیچ تصوری از این نداشتند که تنها چند ساعت بعد کنترول پایتخت افغانستان را در دست خواهند گرفت
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
در اوایل ماه اگست، ملا عبدالقیوم ذاکر رییس کمیسیون نظامی طا-لبان فرماندهان نظامی را در آریوب زازی پایگاه شورشیان در ولایت پکتیا گرد هم آورد. آقای ذاکر اعلام کرد که زمان تصرف مراکز ولایات فرا رسیده است، اما طا-لبان باید وقت بگذارند و عجله نکنند.
قاری عثمان ابراهیمی یکی از اعضای کمیسیون نظامی طا-لبان که در این نشست شرکت کرده بود، گفت: «تصمیم گرفته شد که ما باید با احتیاط وارد شهرها شویم و ولایاتی را که طعمه آسانی است، هدف قرار دهیم. به ما گفته شد که وارد کابل نشویم، زیرا به امریکاییها قول داده بودیم».
همانطور که معلوم شد، تقریباً همه شهرها طعمه آسانی بودند و فقط یک هفته بعد طا-لبان پشت دروازههای پایتخت افغانستان قرار گرفتند. داکتر عبدالله دور دیگری از جلسات را در دوحه برگزار کرد و به کابل بازگشت تا به آقای غنی و دیگر رهبران سیاسی اطلاع دهد: یک ترتیب انتقالی که حداقل برخی از نهادهای جمهوری افغانستان را نجات دهد هنوز امکانپذیر بود. طا-لبان انگیزه قوی برای همکاری داشتند. ایالات متحده به شورشیان اطمینان داده بود که چنین حکومت انتقالی به رسمیت شناخته میشود و به میلیاردها دالر ذخایر بانک مرکزی افغانستان و کمکهای خارجی مستمر دسترسی خواهد داشت.
داکتر عبدالله، آقای کرزی، گلبدین حکمتیار و دیگر رهبران افغانستان قصد داشتند برای دستیابی به چنین توافقی به دوحه پرواز کنند، اما ابتدا به تعهد آقای غنی برای استعفا نیاز داشتند. یک بار دیگر، رییس جمهور افغانستان برای مدتی معطل ماند و در مورد ترکیب هیئت چانهزنی کرد و اصرار داشت که دستیاران نزدیک او در آن شرکت کنند. قرار شد هیئت به طور آزمایشی ۱۶ اگست راهی شوند.
امین کریم یکی از اعضای ارشد حزب آقای حکمتیار و مشاور سابق آقای غنی در آن هفته به دیدار رییس جمهور افغانستان به قصر رفت.
او جلسه را به زبان انگلیسی آغاز کرد: «بازی تمام شد». آقای غنی سراسیمه و آشفته آقای کریم را به شکستگرایی متهم کرد و گفت که کابل امن است و دهها هزار نیروی زبده از سراسر کشور آماده حفاظت از پایتخت هستند.
در ۱۴ اگست، آقای ویلسون کاردار سفارت امریکا نیز با آقای غنی ملاقات کرد. در آن زمان شهرهای مهم قندهار، هرات و غزنی به دست طا-لبان افتاد. او میگوید از اینکه رهبر افغانستان چگونه آرام به نظر میرسید، متعجب شده است. خبرنگاران برای پوشش خبری این نشست دعوت شدند که امر غیرعادی بود. فرماندهان طا-لبان در کوههای اطراف شهر هیچ تصوری از این نداشتند که تنها چند ساعت بعد کنترول پایتخت افغانستان را در دست خواهند گرفت.
محمد سلیم سعد، یکی از فرماندهان ارشد نیروهای بدری شبکه حقانی که بر عملیات های شورشیان در پایتخت نظارت میکرد، گفت: «ما مطمئن بودیم که ولایات بدون هیچ مقاومتی سقوط خواهند کرد، اما در مورد کابل مطمئن نبودیم. بلوف زدن توسط دولت به ما این حس را داده بود که درگیری وجود خواهد داشت. ما نگران بودیم که نبرد برای کابل، شهر را ویران کند.»
صبح روز ۱۵ اگست، تعدادی از هواداران مسلح طا-لبان در شهر ظاهر شدند. به درخواست واشنگتن، طا-لبان در دوحه بیانیهای صادر کرد که در آن از تمام واحدهای طا-لبان خواست تا از شهر کابل دور بمانند. آقای ویلسون به همه پرسونل باقیمانده دستور داد که از محوطه سفارت ایالات متحده در منطقه سبز کابل به میدانهوایی که در آن زمان در اختیار ارتش امریکا بود، بروند.
به کارکنان باقیمانده گفته شد که وسایل شخصی خود را کنار گذاشته و فقط اجازه حمل یک چمدان را دارند. آقای ویلسون دریشیها و کفشهایش را در سفارت گذاشت و وسایل ضروری، از جمله کتابی را که به تازگی از طریق آمازون به دستش رسیده بود، بستهبندی کرد. هنگامی که او سوار چرخبال شد تا به سمت میدانهوایی حرکت کند، خلبانان به او گفتند که آقای غنی حدود ۳۰ دقیقه قبل در حال فرار با هلیکوپتر از افغانستان دیده شده است.
آقای ویلسون یادآوری میکند: «او هیچ اشارهای به رفتنش به ما نداد. هیچ اشارهای به اینکه می خواهد کشور را ترک کند، نداد.» آقای غنی در بیانیهای که هفتهها بعد از امارات متحده عربی منتشر شد، گفت که خروج غیرمنتظرهاش «تنها راه برای آرام نگه داشتن اسلحهها و نجات کابل بود.»
در دوحه، نمایندگان ارشد طا-لبان در طبقه بیست و یکم وزارت خارجه قطر برای دیدار با مطلق القحطانی نماینده ویژه این کشور که بر امور افغانستان نظارت میکرد، گردهم آمدند. آنها در کمال ناباوری خبر فرار آقای غنی را تماشا کردند. آنها این سئوال را مطرح کردند که آیا ارتش ایالات متحده میخواهد کابل را به مدت دو هفته امن نگه دارد تا انتقال منظم را فراهم کند؟
آقای برادر، آقای خلیلزاد، جنرال مککنزی و سایر مقامات بعد از ظهر همان روز در دوحه ملاقات کردند. آقای خلیلزاد میگوید: «حس هرج و مرج در راه بود. قانون و نظم در کابل از هم میپاشد.» پس از فرار آقای غنی، بقیه وزرای جمهوری افغانستان از جمله وزیر دفاع نیز برای فرار از کشور به میدانهوایی شتافتند.
دولت بایدن به پذیرفتن مسئولیت بالقوه بیپایان برای پایتخت محاصرهشده افغانستان و پنج میلیون ساکن آن، علاقهای نداشت. به گفته آقای خلیلزاد، جنرال مککنزی به پیشنهاد طا-لبان پاسخ داد: «این کار من نیست. وظیفه من این است که نیروهایم را با خیال راحت خارج کنم. اگر حمله کنید، ما از خود دفاع خواهیم کرد».
تا ساعت ۸ شب، واحدهای طا-لبان عمدتا متعلق به شبکه حقانی، شروع به ورود به شهر کردند و اولین رده از عوامل مخفی را که مکانهای استراتژیک را تصرف کرده بودند، تقویت کردند.
به جای انتقال قدرت از طریق مذاکره و داشتن رسمیت بینالمللی که با ایالات متحده گفتوگو شده بود، طا-لبان متوجه شدند که دولتی را با خزانه خالی اداره میکنند، زیر تحریمهای امریکا قرار میگیرند و از کرسی سازمان ملل محروم میشوند.
آقای برادر که بسیار انتظار میرفت رییس دولت جدید طا-لبان شود، به عنوان یکی از سه معاون نخست وزیر به حاشیه رانده شد و بعداً برای هفتهها از دیدگان ناپدید گشت. وعدههای شفاهی او به امریکاییها و دیگر مذاکرهکنندگان بینالمللی مانند تعهد به تضمین تحصیل دختران، دیگر برای حکومت جدید افغانستان ضروری نبود.
در عوض، حقانیها و فرماندهان نظامی جنوبی تحت رهبری ملا محمد یعقوب پسر ملا عمر به عنوان جناحهایی با اقتدار واقعی در کابل ظاهر شدند.
تقویم تازه منتشرشدۀ طا-لبان برای سال اسلامی که در اگست ۲۰۲۱ آغاز شد، دیگر وعده آقای هبتالله رهبر طا-لبان مبنی بر عدم انحصار قدرت را نداشت. در عوض، تعهد شد که «نظام ناب اسلامی» پیاده شود. انبوهی از هامویهای خرابشده و ناوگانی از شینوکها که با پرچمهای پاره پاره امریکا در حال پرواز بودند، این پیام را به تصویر میکشیدند.