کار ساختمانی سومین دانشگاه بزرگ اسلامی جهان در ننگرهار در شرق افغانستان جریان دارد. عربستان سعودی تامینکننده اصلی هزینه مالی این پروژه ۵۰۰ میلیون دالری است. طالبان و گروه داعش، در منطقهای که این دانشگاه ساخته میشود، حضور دارند. در مدت کوتاه از آغاز کار این پروژه، سه کارگر آن ربوده شدهاند.
تهداب ساختمان” دانشگاه بینالمللی اسلامی” در فاصله ۱۵ کیلومتری از مرکز شهر جلالآباد و در مجاورت شهرک نیمهکاره غازی امانالله خان گذاشته شده است. این پروژه ۵۰۰ میلیون دالری در مساحت ۱۶۰ هکتار زمین، برابر با یک هزار جریب در حد فاصل ولسوالیهای”رودات” و “بتی کوت”، دو قلمرو مهم طالبان و داعش در ولایت ننگرهار قرار دارد. تنها مصرف ساخت دیوار محوطه این بنا ۶۰۰ هزار دالر تمام میشود.
تردیدی وجود ندارد که در نخستین نگاه، ساختن دانشگاه آنهم در ولایتی که عمیقاً درگیر خشونت و افراط گرایی و تروریزم و تکفیریگری است، نه تنها اقدامی شایسته و در خور تحسین و ستایش است؛ بلکه به مثابه یک راهکار بنیادی، آیندهنگرانه و امیدبخش، در راستای رهیافتهایی قابل ارزیابی است که برای ایجاد افغانستانی پیشرفته، توسعهیافته، باثبات، مرفه، آگاه و صلحجو، شدیداً نیازمند آن هستیم.
در ولایتی که داعش و طالبان و دیگر گروههای تروریستی بینالمللی، همچنان سرگرم توسعه دامنه قلمروهای سلطه و نفوذ خود به منظور تحمیل جنگها و خشونتهای بیشتر و نهادینهسازی ایدئولوژي منحط و منفور تکفیر و ترور و تفرقه هستند، ساختن دانشگاه، همانندِ برافروختن چراغی از عدل و روشنی و آگاهی و صلح و دانایی در سرزمینی سراسر ظلم و ظلمت و جهل و جنگ و جنون است.
در این میان، هیچ فرقی نمیکند که این دانشگاه از سوی چه کسی ساخته میشود و بر سر در آن، عکس کدام رهبر سیاسی خارجی، نصب خواهد شد.
اما در مورد دانشگاهی که با دالرهای نفتی عربستان سعودی در ننگرهار ساخته میشود، اینهمه ماجرا نیست. بیم و امیدهای زیادی وجود دارد که باید مسئولانه و دلسوزانه به آنها پرداخته شود.
ننگرهار که زمانی الگویی مثالزدنی از صلح و آرامش و توسعه و ثبات بود و به دلیل همان شاخصههای ستودنی و ارجمند، تفرجگاه زمستانی شاهان و سلاطین پیشین افغانستان به حساب میآمد، در چند دههی اخیر، از کانونهای عمده افراط گرایی، خشونت و ترور بوده است.
اخیراً بر این معضلات، یک معضل جدید دیگر هم اضافه شده و آن تکفیریگری منبعث از ایدئولوژي سلفیت و وهابیت است.
داعش که بروز بیرونی و برآیند عملی تفکر سلفی-تکفیری است، ناآگاهانه بنیادهای اولیهاش را در اچین و کوت و پچیراگام ننگرهار، هستهگذاری نکردهاست. کارشناسان و استراتژيستهای این شبکه مخوف تروریستی، دقیقاً در جستجوی قلمروی بودند که برای شروع، بتواند بذر تکفیر و ترور و تفرقه مبتنی بر سلفیگری را برتابد و در آینده، سرزمین حاصلخیزی برای این محصول منفور و منحوس باشد.
چندی بعد، دانشجویان دانشگاه دولتی ننگرهار در اقدامی اعتراضی بر علیه دولت، پرچمهای سیاه و سفید داعش و طالبان را برافراشتند. این اقدام، زنگ خطر را بلندتر از همیشه به صدا درآورد؛ اینکه ننگرهار دیگر با آن گذشته آرام و امن و صلح آمیزش به عنوان تفریحگاه گرم فصل سرد کابلیان و شاهان کابلنشین، بدرود گفته و اکنون زمین این سرزمین مهیای پذیرش تخم خشونت و افراط گرایی مبتنی بر سلفیگری و تکفیر شدهاست.
شاید به همین دلیل است که واکنشها نسبت به ساخت سومین دانشگاه بزرگ جهان در ننگرهار در میان کاربران افغانستانی شبکههای اجتماعی، چندان هم مثبت و خوشبینانه نیست؛ کما اینکه پیشتر، واکنشهای مشابهی نسبت به ایجاد مرکز اسلامی به نام شاه متوفای سعودی در کابل هم نشان داده شد.
البته بخشی از این واکنشها، شاید برآمده از وضعیت کنونی حاکم بر ننگرهار باشد؛ اما بخشی دیگر، ناشی از سیاستهای مبهم و پرسشبرانگیز دولت ریاض در منطقه و جهان اسلام است؛ کشوری که پایگاه مرکزی ایدئولوژي تندرو و افراط گرای وهابیت و اشاعهدهنده اصلی آن به سایر کشورهای اسلامی است و از جانب دیگر، در خصوص رد پای عربستان به کمک دالرهای نفتی و تسلیحات پیشرفته قدرت های غربی در راستای حمایت های آشکار و سخاوتمندانه از تروریزم و گروههای تکفیری از افغانستان و پاکستان تا عراق و سوریه و… نیز پرسشها و اتهامهای سنگینی وجود دارد.
رقابت سنتی جاری میان ایران و عربستان بر سر مسئله رهبری جهان اسلام هم بر این موضوع، سایه افکنده و بر پیچیدهگی و دشواری وضعیت افزوده است.
با توجه به این مسایل، شماری از ناظران به خود حق میدهند تا این پرسش جدی را با افکار عمومی و مسئولان امر در میان نهند که آنچه قرار است در ننگرهار، مهد و مرکز حضور پرشمار جریانهای گوناگون تروریستی، به کمک دالرهای نفتی عربستان سعودی ساخته شود، یکی از سه دانشگاه بزرگ جهان است یا یکی از بزرگترین پرورشگاههای تروریزم و مرکزی برای اشاعه و انتشار تفکر منحط وهابیت و سلفی گری؟
علی راحل- خبرگزاری دید