سیستم SNTV همچنان بسیار معروض به تقلب است (در سال ۲۰۰۵ میلادی، سه ولایت بیش از ۱۰۰ درصد تغییر را داشت) از آنجا که تغییرات کوچک در شمارش رای میتواند به طور قابل توجهی نتیجه را تغییر دهد.
در تاریخ ۲۰ اکتوبر سال ۲۰۱۸، مردم افغانستان پس از خروج طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی در دور سوم انتخابات مجلس نمایندگان رأی خواهند داد. اتهامات مداوم مبنی بر تقلب، فساد، عدم شفافیت و دخالت غیرمنتظره در روزهای پیش از انتخابات، نشان از دلسردی رو به رشد در باره روند انتخابات در افغانستان دارد. سیستم رأیگیری جدید بایومتریک که قرار است این روند را از تقلب دور نگه دارد تا سه هفته قبل از رایگیری عملیاتی نشده است. با توجه به تلفات ۲ هزار و چهارصدی نیروهای امریکایی در افغانستان و یک تریلیون دالر برای مالیات دهندگان تا به امروز، دلایل خوبی است برای سیاستمداران امریکایی که نگران آزمون آینده حکومت دمکراتیک باشند.
موسسه مطالعات استراتژیک افغانستان اخیراً ۱ هزار و ۳۰۵ نفر را در ۱۳ ولایت افغانستان مورد بررسی قرار داد تا معلوم شود که انتخابات پارلمانی برای افغانستانیها چه معنا دارد و اینکه چگونه دیدگاههای آنها میتواند اصلاحات انتخاباتی را به بار آورد. این تحلیل نشان داد که انتخابات به هیچ وجه منجر به نمایندگی از مقامات منتخب نشده است. در انتخابات گذشته، کاندیداهای پارلمانی فاقد برنامه سیاسی روشن بودند (و دوره کنونی کمپاینهای انتخاباتی دلایل مشابهی را برای نگرانیها نشان میدهد. چنانچه، برخی از نامزدان وعده «سبک زندگی لوکس» را در کابل میدهند). به این ترتیب، مردم افغانستان انتظار کمی از مقامات منتخب دارند – و از خدمات دولتی به صورت گسترده؛ چرا که پس از تکمیل روند انتخابات، نمایندگان مجلس ناپدید میشوند.
بررسی ما نشان میدهد که ۵۳ درصد از پاسخ دهندگان بر این باورند که «نمایندگان منتخب مجلس» به جای نمایندگی از حوزه انتخاباتیاش به سادگی منافع شخصی خود را دنبال میکند. یکی از پاسخ دهندگان از ولایت فاریاب درباره واقعیت غالب گفته است: «رای دهندگان عادی نمیتوانند آنچه را که میخواهند، دریافت کنند.» آنها به انتخابات اعتقاد ندارند. کسانی که در انتخابات قبلی موفق شدند، مسئولیتهای خود را برآورده نکردند.
در حالی که نارضایتی از نمایندگان منتخب، مشخصه بسیاری از سیستمهای سیاسی است، اما فقدان پاسخگویی در افغانستان از ساختار مشکلساز سیستم انتخاباتی نشأت میگیرد. افغانستان یکی از تنها سه کشور در سطح جهانی است که از سیستم رایگیری غیر قابل انتقال (SNTV) برای انتخابات پارلمانی (ولسی جرگه) استفاده میکند. رأیدهندگان در میان کاندیداهای مختلف که برای چند کرسی در یک حوزه انتخاباتی در سطح ولایت حضور دارند، رأی میدهند.
تحقیق در باره انتخابات مجلس نشان داد که نتایج ویرانگر سیستم فعلی است. در انتخابات پارلمانی سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۰ میلادی، ۳۵ درصد رای به طور متوسط به کاندیداهایی رسیده که موفق شدهاند و ۶۵ درصد باقی مانده به نامزدهایی که بازنده شدهاند، استفاده شده است. این نتیجه پوچ در سیستم SNTV ممکن است، چرا که هر قدر نامزدهای بیشتری مبارزه کنند، آراء کمتری به پیروز واقعی نیاز است.
از روزهای نخستین بازسازی افغانستان، کارشناسان هشدار دادند که چگونه سیستم SNTV ناگزیر به یک پارلمان کاملاً بدون نماینده منجر میشود. در انتخابات سال ۲۰۰۵ میلادی، ۲۱ نفر از ۳۳ نامزد انتخاب شده از کابل کمتر از ۱ درصد رای را دریافت کردند. همین پویایی در انتخابات سال ۲۰۱۰ میلادی تکرار شد، چرا که نمایندهگان مجلس در کابل فقط ۳٫۶ درصد آراء را به خود اختصاص دادند. چنین نتیجهای نه تنها مختل کننده است که پیامدهای جدی برای «دمکراسی نمایندگی» افغانستان نیز در پی دارد. سیستم SNTV همچنان بسیار معروض به تقلب است (در سال ۲۰۰۵ میلادی، سه ولایت بیش از ۱۰۰ درصد تغییر را داشت) از آنجا که تغییرات کوچک در شمارش رای میتواند به طور قابل توجهی نتیجه را تغییر دهد.
احزاب سیاسی یک جزء ضروری حکومت دمکراتیک هستند و میتوانند به نظارت نمایندگان مجلس کمک کنند. با این حال، مردم افغانستان بیاعتمادی مستمر نسبت به احزاب دارند؛ زیرا آنها خاطرات تلخی از سرکوب کمونیستها در دهههای ۱۹۷۰ و ۸۰، و به دنبال آن گروههای ( مشخص) مجاهدین که باعث جنگ داخلی در دهه ۱۹۹۰ شد، در حافظه دارند.
در حال حاضر، احزاب تحت سلطه قومیت سیاسی قرار گرفتهاند و به دنبال حمایت از گروه قومی خود هستند. تنها ۲۱ درصد از پاسخ دهندگان از حضور بیشتر احزاب سیاسی در پارلمان حمایت کردند. برعکس، اکثریت قریب (۶۳ درصد) نامزدهای مستقل را در انتخابات ترجیح دادهاند. ماهیت سیستم SNTV بیشتر اتحادهای سیاسی را تضعیف میکند؛ چرا که تمام نامزدها در یک حوزه انتخاباتی به طور موثر در برابر یکدیگر رقابت میکنند.
روزنهای امیدوار کننده تحقیق ما این بود که ۶۹ درصد مردم برنامهریزیها را برای رأی دادن در انتخابات آینده انجام دادهاند و این نشان میدهد که مردم هنوز امیدی به این روند دارند. علاوه بر این، ۵۵ درصد موافقت خود را با سیستم کلی رأی گیری ابراز کردهاند که این امر به معنای این است که «فرهنگ انتخابات» به آرامی ریشه میگیرد و ترجیحات مردم را شکل میدهد.
اصلاح سیستم انتخاباتی شکسته افغانستان نیازمند اصلاحات است که عملیات اساسی آن را تغییر میدهد. تحقیقات ما سه تغییر قابل توجه را پیشنهاد میکند. اول، اندازه یک حوزه انتخاباتی – کل ولایت – برای ارتقای مسئولیتپذیری بسیار زیاد است و باید کاهش یابد. ۵۶ درصد از پاسخ دهندگان تأیید کردند که مرزهای انتخاباتی باید بازبینی شود.
دوم، دولت افغانستان باید مقررات قانونی احزاب سیاسی را تصویب کند. بررسی ما نشان میدهد که مردم افغانستان احساس میکنند در یک وضعیت متناقض گیر ماندهاند. وضعیتی که احزاب سیاسی باید دیدگاههای ملی را در تئوری در نظر بگیرند، اما در عمل در باتلاق قومی-ناسیونالیزم باقی ماندهاند. قوانین تصویب شده میتوانند به ایجاد معیارهای شفافیت برای تامین مالی حزب، روش انتخاب رهبری حزب و ابزارهایی برای پاسخگو قرار دادن نمایندگان مجلس در جلسه حزبی کمک کنند.
سوم، کشور (افغانستان) باید به سوی یک سیستم ترکیبی SNTV و یک سیستم تک عضوی حوزه انتخاباتی حرکت کند. به دلیل این که، اصلاحات وابسته به مسیر به احتمال زیاد باعث رضایت گسترده میشود، تغییرات تدریجی به یک فرایند کلی دیگر – که در آن یک نماینده از یک حوزه انتخاباتی نمایندگی کند – بهترین گزینه خواهد بود. سیستم تک فردی باید به تمام نامزدهای مرد در حوزههای کوچکتر اعمال شود. قانون اساسی افغانستان ۶۸ کرسی از ۲۵۰ کرسی را در پارلمان برای زنان اختصاص داده است. بنابراین، سیستم SNTV باید به طور موقت برای نامزدهای زن حفظ شود تا زمانی که مشکلات انتخاباتی سیستم تک فردی رفع و کرسیهای اختصاص داده شده توزیع شود.
اگر جامعه بینالملل به دنبال پشتیبانی از نهادهای دمکراتیک در افغانستان باشد، باید با دولت افغانستان برای یافتن راه حلهایی به دریافت کنندگان نهایی اصلاحات (مردم افغانستان) مشارکت کنند.
منبع: دیپلمات
نویسنده: نفی چودهری
برگردان: طاهر مجاب