ریاست اجرایی حکومت وحدت ملی در پی توافق جنجالی سال ۹۳ خورشیدی، پس از آنکه انتخابات ریاست جمهوری به نتیجه نرسید، ایجاد شد.
این نهاد تازهتشکیل در دو سال گذشته، همیشه از بیصلاحیتی و پذیرفته نشدن هستی این نهاد از سوی ارگ شکایت داشت و گهگاهی داکتر عبدالله که ریاست آن را به دوش دارد، انتقادهای تندی نیز از رییسجمهور غنی داشته است.
وضعیت به گونهای پیش رفت که هم معاونان این ریاست و هم چهرهها و جریانهایی که در زمان پیکارهای انتخاباتی از تیم اصلاحات و همگرایی حمایت کرده بودند، رییس اجرایی را به بیکفایتی و عدم شجاعت سیاسی متهم کرده و خودشان وارد مذاکره با تیم تحول و تداوم برای رسیدن به خواستههایشان شدند.
نارضایتی معاونان ریاست اجرایی به جایی رسید که اکنون انجنیر محمد خان، معاون اول این ریاست با گلبدین حکمتیار پیوسته و محمد محقق، معاون دوم آن نیز یکی از ستونهای سه گانه «ائتلاف نجات» است.
اکنون اما با رفتن هردو معاون ریاست اجرایی در جهتهای متفاوت سیاسی وضعیت و سرنوشت این ریاست پیچیدهتر از پیش شده و حدس و گمانی زیادی را در خصوص این نهاد رقم زده است.
نهادی که از اول صلاحیت نداشت و تافته جدا بافته در نظام سیاسی کشور و قانون اساسی بود، اکنون با رفتن معاونانش به کجا خواهد رفت و فلسفه وجودیاش چگونه تعریف خواهد شد!
به نظر میرسد ارگ کم کم به آنچه که در دو سال گذشته میخواست، رسیده است. آقای غنی از اول هم راضی به شرکت تیم اصلاحات و همگرایی در قدرت نبود، ولی بر بنیاد یک مجبوریت سیاسی به آن تن داد.
حالا که معاونان ریاست اجرایی جهت سیاسی خودشان را اعلام کردهاند در واقع فرصتی برای ارگ پیش آمده که گلیم پوسیده ریاست اجرایی را به کلی بردارد و یکباره یکهتاز میدان شود.
در این میان موقعیت داکتر عبدالله در حکومت متزلزلتر از پیش شده و ناگزیر میشود به هر خواسته ارگ تن بدهد.
اگر پیش از این با ایستادگی معاونان وحامیان ریاست اجرایی، داکتر عبدالله در برابر فشار های ارگ ناگزیر به تمکین نمی شد اکنون عرصه چنان خالی است که هر دهلی که ارگ بنوازد به ناگزیر رییس اجرایی با آن باید برقصد.
به نظر میرسد در ماههای آینده شاهد تسلیم شدنهای بیشمار رییس اجرایی در برابر ارگ خواهیم بود؛ چون به اصطلاح معروف از سوی حامیان غربی ارگ به “خارخانه عبدالله آب زده شده است.”
بیجهت نبوده که سفیر امریکا برای نگهداشتن عبدالله در این پست تشریفاتی او را “دوست دیرینه ایالات متحده” خطاب کرده است.
با اینهمه اما هنوز انتظاراتی از داکتر عبدالله هست، هیچگاه غربیها آن اعتمادی را که بالای بروکراتهای برگشته از غرب دارند، بالای مجاهدین و نیروهای سنتی این کشور نخواهنند کرد. با این وصف، از داکتر عبدالله انتظار میرود تا دیر نشده فریب وعدههای میانخالی ارگ و کشورهای غربی را نخورده، ریاست اجرایی را عرصهای بسازد برای وارد کردن فشار بالای ارگ و با استفاده از این فرصت، با یاران و همسنگران قدیمی یکجا و هماهنگ به پیش برود.
ریاست اجرائیه اکنون فرصت سرنوشتساز و مهمی را پیش رو دارد؛ فرصتی که میتواند از یکسو باعث تقویت جایگاه این ریاست در حکومت فعلی شود و از سوی دیگر، سدی محکمی باشد در برابر خودسریهای آنعده ارگنشینانی که بیرون از «حلقه خاص» را به صورت سیستماتیک و هدفمند از صحنه محو و نابود میکند!
ظاهر شکوهمند – خبرگزاری دید