در ارتباط با داعیه مبارزه با تروریزم، در روزهای اخیر شاهد یک رویداد مهم و یک خبر مهم بودیم. رویداد مهم عبارت بود از استفاده از قویترین بمب غیرهستهای جهان توسط نیروهای امریکایی در ولسوالی«اچین» ولایت ننگرهار برای نابودی مراکز و پناهگاههای نیروهای داعش. خبر مهم دیگر نیز سفر مشاور جدید امنیت ملی امریکا به کابل و دیدار با مقامهای حکومتی و امنیتی کشور و اعلام حمایت قاطع و جدی از حکومت افغانستان و تداوم روند مبارزه با تروریزم.
براساس اظهارات آگاهان سیاسی و نظامی پس از سقوط گروه طالبان از اریکه قدرت، استفاده از بزرگترین بمب غیرهستهای اخیر در ولایت ننگرهار، نخستین حملهی پُرهزینه و نیرومند امریکا به یکی از پایگاههای گروههای تروریستی است.
گفته میشود که این حمله تلفات سنگین و تخریب جدی را بر بدنه و موقعیت گروه داعش وارد نموده است. البته استفاده از این بمب واکنشهای مختلف موافق و مخالف را برانگیخته است. تندترین انتقاد و مخالفت در اینباره از سوی حامد کرزی، رییسجمهور سابق کشور صورت گرفت، که مقامهای کشوری را تا مرحله خیانت ملی نیز مورد اتهام قرار داد؛ اما حکومت افغانستان از این حمله استقبال نموده و انجام آن را در هماهنگی با مقامهای حکومتی دانستند.
در همین حال، مقامهای نظامی امریکا نیز از نتایج این حمله خشنود به نظر میرسند. جان نیکلسون، فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان در اینباره گفت که به دلیل خساراتی که اخیراً به داعش و بویژه گروه خراسان وارد شده، آنها به ساخت بمبهای کنار جادهیی و نیز ایجاد تاسیسات و تونلهای محکم برای ارتقای سطح دفاعیِ خود در افغانستان پرداختهاند. او در ادامه افزود: استفاده از این بمب، اقدامی مناسب برای مقابله با فعالیتهای اخیرِ داعش بوده و نیاز به حملاتِ بیشتر در این زمینه را کاهش داده است.
همانطور که گفته شد، خبر مهم دیگر سفر مشاور جدید امنیت ملی رییسجمهور امریکا به کابل است. جنرال مک ماستر، مشاور امنیت ملی امریکا در دیدارش با رهبران حکومت افغانستان تاکید ورزید که تروریستان دیگر مکان امنی در افغانستان نخواهند داشت؛ وی در توضیح این گفته خود بیان داشت که در اثر تلاشها و مبارزه مشترک نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان و نیروهای بینالمللی، دیگر مکانی امن برای تروریستان در افغانستان وجود نخواهد داشت و افغانستان با کاهش نیازمندیهایش، حمایتهای بینالمللی را حفظ کند. وی تروریزم و موادمخدر را خطر جدی و مشترک برای منطقه و جهان دانست و برای مبارزه با آن باید اقدام جدی و مشترک صورت گیرد.
به هر روی، هردو موضوع یاد شده، در واقع تاکید دیگریاند بر ادامه مبارزه با تروریزم و رفع خطرها و تهدیدهای مشترکی که جهان و افغانستان با آن روبهرو هستند. واقعیت امر آنست که هیچکسی با این موضوعها مخالفت نداشته، بلکه شدیداً بر آن تاکید ورزیده و از آن حمایت مینماید؛ ولی نکته مهم آنست که این برای نخستینبار نیست که اقدامهایی بهمنظور مقابله و سرکوب تروریستها و گروههای مسلح وابسته به آنان صورت گرفته است. از سال ۲۰۰۱ تاکنون حضور و نقش نیروهای بینالمللی و حمایتهای گوناگون از جمله حمایتهای نظامی از افغانستان در واقع همه بهمنظور مقابله و انجام داعیه مبارزه با تروریزم بوده است. همینطور سفرهای بسیاری از مقامهای کشورهای اروپایی و امریکا در افغانستان صورت گرفته است که هرکدام آنان بر جدیت در امر مبارزه با تروریزم و مقابله با این تهدید مشترک تاکید ورزیدهاند؛ اما با گذشت بیش از پانزده سال هنوز متاسفانه نه تنها تروریزم و خشونت و ناامنی در کشور و منطقه سرکوب و محو نگردیده است، بلکه هر روز در قالب و چهرههای نو عرض اندام نموده و هنوز مردم افغانستان و جهان سایه تروریزم را بر زندگی خویش آشکارا میبینند. هنوز مردم اروپا و امریکا شبها با کابوس تروریزم بخواب میروند و مردم منطقه و افغانستان هر روز بر گلیم عزای عزیزان خود مینشینند؛ حکومت افغانستان هنوز هم مجبور است که بخش عظیم بودجه خود را به مسئله تامین امنیت و مقابله با مخالفین اختصاص دهد که قطعاً این مسئله بر روند تحقق پروژههای بازسازی و نوسازی اثر منفی بر جای میگذارد. همچنین هر روز نیروهای امنیتی کشور قربانیان بیشماری را در جنگ با هراسافکنان متحمل میگردند که این مسئله نیز ضایعه سنگینی برای کشور و حکومت شمرده میشود.
بنابراین، پرسش این است که واقعاً چرا اقدامها و تاکیدهای صورت گرفته در امر مبارزه با تروریزم تاکنون به ثمر ننشسته است؟ آیا فقط با تشدید اقدامهای نظامی میتوان تروریزم را شکست داد؟ آیا مخالفتها و حضور گروههای تروریستی فقط جنبه امنیتی دارد یا دیگر بسترها و زمینهها نیز باید در نظرگرفته شود؟ آیا سرچشمههای داخلی و بیرونی تروریزم به خوبی مورد شناسایی قرار گرفته است؟ چه اقدامی برای خشکانیدن آن سرچشمهها تاکنون صورت گرفته است؟ آیا افغانستان و ایالات متحده امریکا بدون هماهنگی و اجماع منطقهای و جهانی قادر خواهند بود که روند شورشگری را کنترل و مهار سازند؟ و…
حقیقت آنست که تروریزم تنها یک چهره ندارد که فقط با اقدامهای نظامی و امنیتی بتوان آن را سرکوب و مهار نمود. بایستی یک عملیه همهجانبه در عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت گیرد. همینطور تقویت روزافزون تروریزم علاوه بر زمینههای داخلی، از منابع و سرچشمههای بیرونی نیز حمایت میشود که باید خشکانیده شوند. در نهایت اینکه، چالشهای اساسی در زمینه حکومتداری خوب نیز وجود دارد که سبب گردیده است تا زمینه عدم حاکمیت قوی حکومت و قانون فراهم نشده و در بدل آن، مخالفین و گروههای تروریستی حضور پیدا کنند. بنابراین، انتظار برده میشود که برای به نتیجه رسیدن روند مبارزه با تروریزم، جدیت و صداقت و عملیه همهجانبه صورت گیرد، تا دیگر ضرورتی برای استفاده از چنین بمبهای مخرب و دهشتناک نباشد.
مراد مرادی- خبرگزاری دید