سفر رییس جمهور به غزنی؛ مانور جمهوریت در جولانگاه امارت
سفر آقای غنی به این ولایت را نه یک سفر تشریفاتی فاقد فواید و فرایندهای استراتژیک، بلکه سفری کاملا هدفمند و حسابشده در چارچوب نگاه کلان حکومت به راهکارهای راهبردی امنیت و جمهوریت باید مورد مداقه و مطالعه قرار داد
پنجشنبه گذشته (۲۶ سرطان)، ولایت آشفته و آشوبزده غزنی در جنوب مقصد سفر ولایتی رییس جمهور غنی بود.
شاید در میان همه سفرهای ولایتی آقای غنی، این سفر ویژهتر و به همین جهت مهمتر از بقیه سفرهای او است. این اهمیت و ویژگی، از ویژه و منحصر به فرد بودن وضعیت در غزنی آب میخورد.
غزنی، جزء ناامنترین ولایات نزدیک به پایتخت است؛ ولایتی که یک بار تا آستانه سقوط کامل به دست مهاجمان طالبان پیش رفت و هماکنون نیز گاهی گمانههایی مبنی بر احتمال سقوط این ولایت در فضای رسانهای کشور مطرح میشود. آنچه این گمانه را پررنگ میسازد، تسلط طالبان بر بخش وسیعی از جغرافیای این ولایت و محدودیت فزاینده سیطره حکومت مرکزی و محلی بر ولسوالیهای دوردست و حتی ورودیهای شهر است.
ویژگی دیگر غزنی، خارجشدن این ولایت از دایره فراگیری دو انتخابات مهم پارلمانی و ریاست جمهوری است!
در این میان، آنچه بیش از هر چیز دیگری بر اهمیت سفر آقای غنی به غزنی میافزاید، زمان انجام این سفر است. سفر آقای رییس جمهور، دقیقاً در شرایطی به غزنی صورت گرفت که از دید بسیاری از تحلیلگران و ناظران امور، طالبان در حال طراحی و تدارک حملهای عظیم و گسترده به غزنی است و این، با هشدارهایی جدی مبنی بر احتمال تکرار سناریوی ۱۳۹۷ درباره این شهر باستانی و تاریخی همراه است. در اواسط همین ماه سرطان سال (۱۳۹۷) بود که طالبان با عملیاتی سنگین بر غزنی، این شهر را در یک قدمی سقوط کامل قرار داد. اکنون که از آن زمان دقیقاً دو سال میگذرد و دست بر قضا سفر رییس جمهور نیز به این ولایت در دومین سالگرد آن فاجعه خونین و در شرایطی که گزارشها از آمادگی گسترده طالبان برای تکرار حمله دو سال پیش به این شهر حکایت میکنند، صورت گرفته است میطلبد که از منظرگاه راهبردی به آن نگریسته شود.
با آغاز و ادامه مذاکرات صلح امریکا و طالبان، آقای غنی در هیئت رییس جمهور مدافع جمهوریت عرض اندام کرد و گرانیگاه اصلی کارزارهای انتخاباتی او را نیز حمایت و حفاظت از اصل جمهوریت و رهاوردهای سیاسی، فرهنگی ـ مدنی آن تشکیل میداد.
در آن سوی اما طالبان، با تهدیدآفرینی در میدان نبرد سخت برای غزنی و مدیریت جنگ نرم پیچیده و گسترده روانی مبنی بر سقوط این ولایت، غزنی را جولانگاه امارت ساخته و از آنجا برای جمهوریت، حکومت مرکزی و کلیت ساختار سیاسی افغانستان، خط و نشان میکشد. بنابراین، سفر آقای غنی به غزنی بایستی در ضمن و ذیل ایستادگی او بر مواضع دفاع از جمهوریت، تحلیل و تفسیر شود. به بیان دیگر، مهمترین و آشکارترین پیام آقای غنی به طالبان در سفر به غزنی آن بود که خط جمهوریت، با همه خطاها و خطراتی که در افغانستان دارد، خطی با آغاز و انجام مشخص، عدولناپذیر و قابل دفاع برای مردم و حکومت است.
از سوی دیگر با آن که نمیتوان انتظار داشت که مشکل امنیتی غزنی با یک سفر رییس جمهور به این ولایت حل شود و طالبان یکشبه در غزنی نیست و نابود شوند، اما این را هم نمیتوان از نظر دور داشت که حضور آقای غنی در غزنی، صرفاً اظهار وجود وی در برابر طالبان نبوده است، بلکه معطوف به همراهی آن با طرحهای راهبردی بازدارنده از سقوط این ولایت به دام و کام طالبان است.
غزنی دروازه جنوب و مرکز افغانستان است و هرگونه اتفاق نامیمون در آن از نوع فروپاشی حکومت محلی و تسلط طالبان بر آن، به معنای فتح مهمترین خاکریز جمهوریت خواهد بود. به همین دلیل، سفر آقای غنی به این ولایت را نه یک سفر تشریفاتی فاقد فواید و فرایندهای استراتژیک، بلکه سفری کاملا هدفمند و حسابشده در چارچوب نگاه کلان حکومت به راهکارهای راهبردی امنیت و جمهوریت باید مورد مداقه و مطالعه قرار داد.
وضعیت در غزنی به گونهای است که مردم چیزی فراتر از درامان ماندن از آتش و آسیب طالبان، انتظاری از حکومت مرکزی ندارند و آقای غنی نیز به موجب درک و دریافت همین مطالبه، راه این ولایت را در پیش گرفت. بنابراین باید منتظر پیامدهای عملیاتی این سفر در حوزه امنیت ولایت غزنی باشیم. در غیر آن باید اذعان کرد که مانور جمهوریت در برابر امارت، موفقیتآمیز نبوده است.