به تازهگی نشست سه جانبهای میان جنرال دوستم، عطا محمد نور و محمد محقق در ترکیه برگزار شده است. این نشست درست زمانی شکل میگیرد که هر سه مقام حکومتی، اختلافات جدی و تنشهای فراوانی با ارگ داشته و موضعگیریهای تند و تیزی نیز از خود نشان دادهاند. باری جنرال دوستم، ارگ ریاستجمهوری را قومگرا خواند که در آن تبعیض و بیعدالتی بیداد میکند. دوستم رییسجمهور غنی را به سمتگرایی و لسانیگرایی نیز متهم کرد. عطا محمد نور، والی بلخ نیز در این اواخر، واکنشهای تندی در برابر حکومت مرکزی نشان داده است. آقای نور خواستار به میانآمدن اصلاحات در تمام سطوح نظام و بویژه بخشهای امنیتی شد. والی بلخ در سخنرانیاش به مناسبت روز عید سعید فطر به حکومت هشدار داده بود که اگر اصلاحات نیاید، بعد از عید «بسیج مردمی» در برابر ارگ به راه میاندازد. محمد محقق، معاون ریاست اجرائیه هم فردی است که در این اواخر مخالفتاش را با حکومت علنی ساخته است. آقای محقق در یکی از صبحتهای تلویزیونیاش، حتی حکومت را به چور و چپاول ثروت و قدرت متهم کرده و مدعی بود که «حلقه خاص» در حکومت، در صدد قاپیدن حقوق دیگران است و تلاش دارند شرکای سیاسیشان را به حاشیه برانند.
بروز اختلافات میان ارگ و نخبگان سیاسی-قومی مسئله تازهای نیست، بلکه قدمت آن به اندازه عمر حکومت وحدت ملی است. اکنون که بیش از دو و نیم سال از شکلگیری این حکومت میگذرد، از صدر تا ذیل آن شاهد بروز اختلاف و کشمکشهای جدی میان دولتمردان بوده است.
برخی گمانهزنیها بر اینست که با تقابل شماری از سران اقوام، از جمله جنرال دوستم، عطا محمد نور و محمد محقق، که هریکی در حوزه جغرافیایی و مردمیشان از هواداران زیاد برخوردار هستند، حکومت مرکزی عملاً دچار چالش و احتمالاً فروپاشی میشود. در این حال، از یک طرف، عقبه مردمی حکومت ویران میشود و از سوی دیگر، جامعه جهانی نیز در برخوردش با حکومت تغییر ایجاد میکند. ضرورت این مسئله زمانی بیشتر محسوس است که نقش حمایتهای مردمی و قومی را در کارزار سیاسی افغانستان به دقت بررسی کنیم و میزان حمایتهای مردمی را در صعود و یا سقوط حکومتها ارزیابی نماییم.
حکومت مرکزی کابل، زمانی میتواند حمایت مردمی را با خود داشته باشد که سران پرنفوذ اقوام و آنهایی را در شکلدهی حکومت فعلی سهم تعیینکننده داشتند، در کنار خود داشته باشد. تقابل ارگ با عطا محمد نور، جنرال دوستم و محمد محقق، سبب میشود که تیم حاکم پشتوانهی مردمیاش را تا حد زیادی از دست بدهد و تضعیف شود. خبرهایی نیز به گوش میرسد که تاجیکها، هزارهها و ازبیکها، اینبار در محوریت عطا محمد نور، در برابر حکومت موضعگیرند و با غنی و اطرافیانش تسویه حساب میکنند.
از سوی دیگر، تشدید اختلاف میان این سه رهبر و ارگ ریاستجمهوری، پیامد دیگری نیز دارد. آنها به محض دوری از ارگ، به مردم روی میآورند و قدرت جمعی شکل میدهند که بتواند وضعیت را دگرگون کند. فراموش نباید کرد، در افغانستان، بسیاری چیزها پیشبینیناپذیر است؛ به عنوان نمونه، هیچکس به آسانی پیشبینی نمیتوانست که روزی و روزگاری حکومت امانالله خان در نتیجه قیامهای مردمی سقوط میکند و یا هم احتمال نمیرفت که نظام طالبانی در افغانستان به آن سادهگی از پای بیفتد و دموکرسی جای آن را بگیرد. به همینگونه آینده حکومت به اصطلاح «وحدت ملی» را هم نمیتوان به خوبی پیشبینی کرد که آیا دوام میآورد و یا سقوط میکند!
امین غزنوی- خبرگزاری دید