سه سناریو در روند صلح؛ افغانستان در آستانه تحولی بزرگ
در این سناریو، جنگ بین نیروهای امنیتی تحت حمایت ناتو و شورشیان به رهبری طالبان با چندین دور مذاکره که شامل شبه نظامیان و امریکا میشود، ادامه خواهد یافت. طالبان احتمالاً به جنگ ادامه خواهند داد تا واشنگتن خروج نیروها را اعلان کند.
اتفاقات بسیار سریع در افغانستان رخ میدهد. در ۳۱ ماه جولای زلمی خلیلزاد نماینده خاص وزارت خارجه امریکا در امور صلح افغانستان و رهبر تیم مذاکره کننده ایالات متحده با طالبان در توییتی گفت که امریکا آماده است «توافقنامه را انعقاد کند» به شرط این که طالبان «سهم خود را انجام دهند».
گفتههای خلیلزاد پیش از دور هشتم مذاکرات بین امریکا و طالبان در دوحه قطر بیانگر این است که دو طرف در مرحله حساس امضای توافق صلح برای پایان دادن به جنگ ۱۸ ساله است. همین دو روز پیش، مایک پمپئو وزیر امور خارجه امریکا گفت که دونالد ترامپ میخواهد نیروهای امریکایی را پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ کاهش دهد. گرچه توافق صلح قریبالوقوع به نظر میرسد، این مقطع فرصت مناسبی را برای بحث روی سه برایند احتمالی برجسته فراهم میکند. ۱۰ ماه روند صلح: فروپاشی مذاکرات، ادامه مذاکره و جنگ – یعنی وضع موجود – یا توافق صلح برای ختم جنگ.
سناریوی اول: فروپاشی مذاکرات
در این سناریو، خواستههای طالبان و ایالات متحده آشتی ناپذیر است و باعث میشود یکی یا هردو جانب مذاکرات را لغو کند. چنین پیشرفتی لزوماً امیدها را برای از سرگیری مذاکرات از بین نخواهد برد، اما نشان دهنده این است که یک یا هر دو طرف به راه حل نظامی باورمند است – چنانچه با راه حل سیاسی مخالفت میکند. در نهایت، پیامد اصلی پایان مذاکرات این است که ایالات متحده و ناتو که به ترتیب ۱۴ هزار و ۸ هزار سرباز در افغانستان دارند، به درگیری ۱۸ ساله خود ادامه خواهند داد. گذشته از عواقب آشکار بشردوستانه و ادامه خونریزی، یک افغانستان در جنگ به ادغام شدن در اقتصاد منطقهای صدمه خواهد زد – که شامل برجسته شدن نقشش به عنوان پل کلیدی در چهار راه خاورمیانه، آسیای مرکزی، جنوب آسیا و چین میشود. یک افغانستان درگیر جنگ برای پیشبرد خط لوله تاپی، اشتراک در ابتکار یک کمربند و یک جاده یا سرمایهگذاری به ارزش یک تریلیون دالر روی ذخایر معدنی چانس کمی خواهد داشت.
سناریوی دوم: مذاکرات و جنگ ادامه مییابد
در این سناریو، جنگ بین نیروهای امنیتی تحت حمایت ناتو و شورشیان به رهبری طالبان با چندین دور مذاکره که شامل شبه نظامیان و امریکا میشود، ادامه خواهد یافت. طالبان احتمالاً به جنگ ادامه خواهند داد تا واشنگتن خروج نیروها را اعلان کند – یعنی نیروهای امنیتی افغانستان باید به جنگ ادامه دهند. با توجه به این، یکی از خواستههای اصلی خلیلزاد از طالبان آتشبس دایمی است. طالبان گفتهاند از چنین خواستهای حمایت میکنند، در صورتی که ایالات متحده نخست خروج نیروها را اعلان کند؛ این امر طالبان را قادر میسازد تا جهت دستیابی به اهداف اصلی خود، به پیروزی برسند: خروج نیروهای خارجی که در سال ۲۰۰۱ طالبان را سرنگون کرد باعث میشود تا دو باره این گروه به عنوان شورشی در پاکستان قوت بگیرد.
سناریوی سوم: توافق صلح
توافق صلح هدف اعلام شده مذاکرات فعلی است. در این سناریو، طالبان و ایالات متحده توافق صلح را امضا میکنند که شامل چهار نکته اصلی است: یک آتشبس دایمی که جنگ را خاتمه میدهد، طالبان تضمین میدهند که به گروههای افراطی فراملی مانند القاعده و داعش شاخه خراسان اجازه نمیدهند از افغانستان به عنوان پایگاه برای راه اندازی حملات استفاده کند. جدول زمانی امریکا برای خروج نیروهایش و تعهد طالبان برای آغاز گفتوگوها با حکومت مرکزی تحت حمایت ناتو در کابل. اگرچه تفاوتهای زیادی وجود دارد، ایالات متحده میتواند یک مرحله کاهش را تطبیق کند که طی چند سال اتفاق خواهد افتاد در حالی که هنوز تعدادی از سربازان را حفظ میکند – چیزیکه طالبان مخالف است. با این حال، همان طور که توافقنامه صلح بین طالبان و امریکا بسیار مهم است، میتواند راه را به یک مرحله پیچیده تر در روند صلح باز کند: مذاکرات میانافغانی بین شورشیان و کابل برای رسیدن به توافق تقسیم قدرت. سئوالات بنیادی مربوط به اعتبار قانون اساسی افغانستان، حقوق زنان و نگرش خود طالبان در مورد انتخابات و دمکراسی نیازمند راه حل هایی است که درخور یک روند طولانی، دشوار و بحث برانگیز پیش از انتخابات ریاست جمهوری این کشور میباشد؛ انتخاباتی که دو بار تاکنون به تأخیر افتاده و قرار است ماه آینده برگزار گردد.
سرانجام
در نهایت، فروپاشی مذاکرات کم ترین سناریوی احتمالی است؛ از آنجا که ایالات متحده خواهان خروج نیروها میباشد اما بدون کدام توافقی با طالبان نمیتواند این کار را انجام دهد. توافق با طالبان شامل تعهد این گروه برای مبارزه با تروریزم و حضور اطلاعاتی قوی (امریکا) برای دفع توانایی گروههای فراملی جهت طرح حملات مانند ۱۱ سپتامبر میشود. با این همه، تمایل ترامپ کاهش مشارکت امریکا در جنگهای خارجی است (او فقط با بیمیلی توافق کرد تا چند هزار سرباز بیشتر در سال ۲۰۱۷ به افغانستان بفرستد)، در حالی که استراتژی بزرگتر ایالات متحده تغییر توجهش از تروریزم به سمت رقابت بزرگ قدرت است.
بر همین اساس، ایالات متحده خودش تصمیم گرفت برای اولین بار حضور نیروها را در مذاکرات با طالبان شامل کند – و به همین دلیل، امریکا تصمیم گرفت به جای حمایت از گفتوگوها به رهبری حکومت اشرف غنی، رهبری مذاکرات را خود به دست گیرد. طالبان به زعم خود نمیخواهند مذاکرات سقوط کند، زیرا آنها این امر را فرصت طلایی برای خروج نیروهای خارجی میبینند.
برای اطمینان، مسائل زیادی است که میتواند این روند را از بین ببرد؛ به طور مثال در سال ۲۰۱۵، افشاگریها نشان داد که ملاعمر موسس طالبان دو سال پیش درگذشته بود. این امر باعث بروز اختلافات بین گروههایی که از این موضوع اطلاع داشتند و آنهایی که در تاریکی مانده بودند، شد؛ در نهایت، این خبر مذاکرات صلح ابتدایی بین طالبان و کابل را از بین برد. این تنها یکی از موانع مختلف است که به روند صلح لطمه زد و باعث ادامه جنگ شد. با این وجود، چانس توافق صلح بیش از هر زمان دیگر زیاد است، به خصوص به این دلیل که امریکا نمیخواهد بدون دستیابی به یک نتیجه مشخص، مذاکرات را به طور نامحدود ادامه دهد و به این خاطر که پاکستان – حامی اصلی طالبان – برای بهبود روابطش با واشنگتن، این گروه را مجبور به مذاکره کرده است. با این همه، طبیعتاً توافق طالبان و امریکا تنها زمینه را برای یک پیشنهاد سخت تر فراهم میکند: مذاکرات میانافغانی