سید مظفر درهصوفی، نویسنده توانا و روزنامهنگار متعهد
درهصوفی، از مدافعان آزادی بیان و قلم بود. او از نویسندگان نامدار، اما بیپشتوانه سیاسی و یا حزبی بود. او توقع همکاری هیچ حزبی را نداشت و به همیندلیل تا زنده بود، آزادانه نوشت.
این روزها، مصادف است با اولین سالگرد درگذشت سید مظفر درهصوفی، یکی از نویسندگان معاصر افغانستان که سالهای زیادی در راه روشنگری در این جامعه، قلم و قدم زد. با درهصوفی، برای اولین بار در یکی از جادههای کابل، به طور اتفاقی آشنا شدم. سال ۱۳۸۹ بود و آنزمان دانشجوی رشته روزنامهنگاری دانشگاه کابل بودم. با جمعی از صنفیها و دوستان، از محفلی به سمت دشت برچی با سوار شدن بر موتری حرکت کردیم. در میان راه از رشته خبرنگاری، وضعیت خبرنگاران و آینده خودمان صحبت میکردیم. در کنار مان مرد جوانی، با پیشانی گشاده، عینکی در چشم و سبیل سیاهرنگی، بهدقت به حرفهای مان گوش میداد. ما حرف میزدیم، میخندیدیم واز دوران دانشجویی میگفتیم، او بدون اینکه سخنی بگوید، به ما نگاه میکرد و لبخندی ریز زیر لبهایش دیده میشد.
یکی از دوستانم با او صحبت را شروع کرد. سخنان عمیق و دقیقی میگفت. متانت در چهرهاش نمایان بود و به خوبی دردهای ما را درک میکرد و میتوانست با ما همذاتپنداری کند. او با دادن «ویزیتکارتش» خودش را معرفی کرد. وی مظفری درهصوفی، یکی از روزنامهنگاران مطرح کشور بود.
مدتها بعد، در بنیاد شهید سید مصطفی کاظمی در سال ۱۳۹۰ باهم بیشتر آشنا و همکار شدیم. او در آنزمان، در مجله «برگ» بنیاد مسئولیت داشت.
درهصوفی، یک روزنامهنگارِ روشنفکر بود. او سالها در نشریات کابل، از درد و مظلومیت مردمش نوشت و روشنگری کرد. از این نویسنده نامدار، مقالههای روزنامهای و تحقیقی زیادی در بخشهای فرهنگ، دموکراسی و آزادی بیان به یادگار مانده است. او رفت و نوشتههایش باقی ماند.
درهصوفی، یک شخصیت آرام، بیکبر و بیآلایش بود. او سالها با دردهای بسیار در کابل زندگی کرد، اما هیچگاه نخواست در دروازه این و آن چاپلوسی کند و قلماش را در خدمت قدرتطلبان زورگوی امروز قرار دهد. درآمد او، از راه نویسندگی بود؛ در حالیکه بسیار از همکیشان و همدورههایش برای رسیدن به جایگاه و کسب شهرت یا پول، دست به خیلی از کارها زدند و تغییر موضع و هدف دادند.
درهصوفی، از مدافعان آزادی بیان و قلم بود. او از نویسندگان نامدار، اما بیپشتوانه سیاسی و یا حزبی بود. او توقع همکاری هیچ حزبی را نداشت و به همیندلیل تا زنده بود، آزادانه نوشت.
درهصوفی تازه یک سال پیش همکاری قلمیاش را با خبرگزاری دید آغاز کرده بود و با مقالات و تبصرههای دقیق و ژرفنگرانه سیاسی و اجتماعی خود حقایق و مضایق زیادی را مطرح میکرد.
سید مظفر در نوشتههایش از دید دقیق سیاسی، ژرفنگری اجتماعی و وسعت نگاه مردمی برخوردار بود و همیشه میکوشید که بدون در نظر گرفتن منیت مولف قلم بزند و روشنگری کند.
اما دریغ که در سرزمین مان، این مرد بزرگ ناشناخته ماند و کمتر حمایت شد. دولت افغانستان کمترین حمایت مادی و یا معنوی را از اشخاص خبیر و دردمندی چون درهصوفی نکرده است. او نهتنها در زندگیاش مورد لطف حکومت قرار نگرفت، بلکه در مرگش هم مورد بیتوجهی سردمداران این خطه قرار گرفت. حتی، دولت از اولین سالیاد درگذشت اش یاد نکرد و با بیمهری تمام از کنارش عبور کرد.
در این جغرافیای وحشت که قدرت واقعی بهدست عدهای از مافیای پول، قدرت، زمین و حتی انسان است، توجه به قلمبدستان و روشنگران، حرف مفتی بیش نست؛ بههمین دلیل درهصوفی به عنوان یک روشنفکر آزاداندیش نه گرویده احسان حکومت شد و نه هم حکومت دست همکاری به سویش دراز کرد.
روح شاد و یادش گرامی باد!
سیدعبدالبصیر مصباح- استاد دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات- خبرگزاری دید